روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تحریمم نکنید

سلام روزتون بخیر

خوبین

خوشین

سلامتین

تیلو به جامعه وبلاگ نویسی روزانه برمیگرده

چون دوستان گفتند که میخوان تیلو تیلو را تحریم کنن و این یعنی مرگ لحظه های ناب تیلو

پس تیلوتیلو قصه نویسی را ترک میکنه

از امروز میاد هی روزانه نویسی میکنه

و تند تند به نظرات جواب میده

این پنجاه نظر تایید نشه بمونه برای زمان بیکاری....

از این لحظه تمام نظرات را تایید میکنم.... پاسخ میدم

روزانه مینویسم

براتون تعریف میکنم

فقط قصه را تعطیل میکنیم تا بعد...


هورا

هورا

همتون را دوست دارم



پ ن 1: داداش اوضاعش عالیه.. فعلا داره ایتالیاگردی میکنه... دانشگاهش ده روز دیگه شروع میشه

پ ن 2 : آقای دکتر خوبن... از بس دوتایی شلوغیم خیلی خیلی کم رنگیم... اما هستیم

پ ن 3 : همه خوبن....

پ ن 4 : من به سرعت نور دارم برای بچه های دبستانی... دبیرستانی... دانشگاهی و حتی بابابزرگای محل... کتاب فنر میزنم

پ ن 5 : متوجه شدم همه آدمها به نوعی مداد را خیلی خیلی دوست دارند... بین لوازم التحریر مداد محبوب همه س ...

پ ن 6 : منو تحریم نکنید... ممنونم

نظرات 19 + ارسال نظر
خاله ریزه یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 14:35 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

چه کاریه خوو تیلو یه پست روزانه نویسی اینقد وقتتو میگیره که میخوای برامون قصه نگی؟؟؟؟؟؟

میگم
شماها بخواین میگم
بخند شما
چشم
امشب از خونه یه قسمت مینویسم

LLLooVVVeee یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 14:41 http://dokhi.strangled.net/

زندگی یعنی :بخند هرچند که غمگینی.ببخش هرچند که مسکینی.فراموش کن هرچند که دلگیری.اینگونه بودن زیباست هرچند که آسان نیست
باعث افتخاره به منم سر بزنید

delaram یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 14:44

Ey sheyton. Mage alakie. Baj bede, tahrim nakonim:-D


ای باج گیر

طلوع ماه یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 14:46 http://mmnnpp.blog.ir

سلام تیلو جان.
ظهر پاییزییت به خیر و شادی.
جریان این تحریم چیه؟

سلام عزیزم
چه ظهر دلپذیری هم هست
امیر آقا گفته اگه برنگردم به روزانه نویسی دوستام تحریمم میکنن

رهرو یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 14:52 http://66darjostojoo.blogfa.com

سلام
وااای نه تو رو خدا ما رو سرگردان نذارید
قصه رو هم بنویسید
مهرانه چی شد؟
عدنان بی تربیت
عکسشو بفرست جنازه شو تحویل بگیر

قصه بنویس
دوست داشتم قصه رو
خوااااهش

جدی؟
خب باشه مینویسم گریه نکنید
من هرچی شماها بگین گوش میدم

دخترشیرازی یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 16:18

تیلو جان حرف از ننوشتم قصه نزن که کالامون((کلاهمون)) میره تو کالای((کلاه)) همدیگه
حالا که به اینجاهاش رسیده میگه نمینویسم چشمم روشن دیگه چی؟


اقا چشم
مینویسم
من از دست شماها چیکار کنم ؟

نمیزارم کالا تو کالا بشیم

سلام یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 16:24

همه ما ها که دوستت داریم چه بنویسی یا نه ،برامون عزیزی ...تحریم یعنی چی؟!

هورا
هورا
هورا به خودت
منم دوستتون دارم

سین بانو یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 16:28 http://happyhomehappylife.blogsky.com/

تیلو جان جااان تحریم چیه ... روزانه نویسی کن عاشقتم ولی آخه حالا که قصه رو رسوندی به جاای حساس .. نکن با دل من دلم برات تنگ شده

دل به دل راه داره خانوووووووووووم
خب نمیتونم تو این شلوغی هر دو کار را انجام بدم
شما بگین قصه بنویسم یا روزانه؟

دخترشیرازی یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 16:38

هااااااااااا آفرین
تو جات اینجاست
همه جوره میخامت

سلام یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 16:43

قصه بنویس
روزهای پاییزی یه قصه زیبا میچسبه
روزانه نویسی باشه وقتی با دکتر قرار داری برامون بنویساصلا هم فضول نیستم

هورا
هورا
الهی بمیرم که اینهمه از دکتر دور شدم... نکنه منو یادشون بره؟

mah یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 17:02

تیلو من داستان میخوااااااااااااااااام تازه خوشحال بودم که تند تند مینوشتی .

بازم تند تند مینویسم
قووووووووووووووووول

مونا یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 17:21

سلام . چطوری؟
چرا قصه تعطیله؟
ای بابا... پس ما تا کی صبر کنیم ببینیم آخرش چی میشه؟
این چند روز سرت شلوغه
بعد چند روز مدرسه ها به حالت عادی برمیگرده ... کارای توام سبک میشه
اون وقت هم روزانه بنویس هم قصه
تحریم چیه؟ مگه آدم دوستش رو تحریم میکنه؟

سلام به روی ماهت
ممنون که منو تحریم نمیکنید
ممنونم

اذر یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 18:26 http://azar1394.blogfa.com

حالا که داستان به جای مهم رسیده.
هم روزانه بنویس وهم داستان.این توقع زیادیه
تحریم چیه ؟ما به تو مبتلاییم

من نیز هم

امیر یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 19:10

سلام تیلو جان
می بینی اوضاع منو ؟ اینقدر وابسته تو قصه مهرانه و وبلاگ شدم که شب و روز حسابش از دستم در رفته ....

جرات داری ادامه قصه را ننویس...
خواهی دید که روزنامه در صفحه اجتماعی می نویسند دختری به علت هجمه همه جانبه از سوی دوستانش به علت نیمه کار گذاشتن پاورقی جدیدش از شهر و دیارش فراری شده هر کس اونو پیدا کرد به نزدیکترین کلانتری اطلاع بده .....

البته نوشتن قصه یه جور درد و رنج و ناراحتی داره و ننوشتنش جور دیگری.
وقتی می نویسی همه بخاطر سرنوشت مهرانه هر شب یک بسته دستمال کاغذی و یک بکس سیگار برگ و سه فلاسک چای مصرف می کنند و به همین خاطر احتمال اعتیاد ، دیابت و ناراحتی ریه و قلب زیاد هست .
در صورت ننوشتن احتمال نارسایی قلبی و سکته های مغزی و قلبی بسیار زیاد است لذا باید کلیه پرسنل اورژانس آمادگی لازم را برا هر چونه حوادث احتمالی داشته باشند

حالا گز و قیچی و ریش و پارچه و ... همه و همه دست خودته ؟

خواهی بکش خواهی زخمی کن و خواهی فرار .....


اصلا نمیدونی من چطور معتاد این نظرات شما هستم

mehra یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 23:37 http://paeize-por-rang.blog.ir

ای وای من چرا عاخهههه؟!
تیلو تیلو هم روزانه نویسیش خوبه هم قصه نویسیش:)
تازه قصه هم به این خوبی....من میخوام ببینم مهرانه تا کجا ادامه میده!!


شماها عزیزای من هستید

امیر دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 07:33

سلام
صبح بخیر تیلوی عزیز ما منتظرت هستیم


سلام روزتون بخیر و شادی

دخترشیرازی دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 09:22

سلام عرض شد خانم طلا

سلام و عرض ادب
عزیزدلم

رسیدن دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 09:28

سلام عزیزم . خسته نباشی از این همه کار.
اگه من اصفهان بودم تو دفترت بهم کار میدادی؟ دنبال کار میگردم اخه .
چی بهتر از یه کار پر از رنگ و انرژی.
همیشه شاد و سلامت باشی.

من به همه دوستام کار میدم
از خدامم هست
خیلی هم دوست دارم
چی بهتر از یه دوست که کمک کنه به آدم
فقط لطفا حقوق طلب نکنید

Meredith دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 21:18

به به ایتالیا و پیتزا :)) اسپاگتی ماکارونی :))))
یک مقدار صمیمی تر باشید با آقای دکتر نذارید مشغله ها دورتون کنه از هم

به به
پاستا را فراموش نکن
این دوری و مشغله ها نمیتونه تو این عشق افسانه ای خللی وارد کنه
هرچه خداوند مقدر کنه همون پیش خواهد آمد
و من امیدوارم تقدیرمون همیشه شادی و خوشی و سلامتی باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد