روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

رابطه

سلام

امروز حنا بندون پسر عمه م دعوتیم

شلوغم

نهایت بتونم دم دمای آخر مراسم خودم را برسونم

مراسم بزرگیه

تو یه باغ تالار با کلی دنگ و فنگ و شام

سه شب جشن دارن برای عروسیشون - امشب حنا بندون - فردا شب عروسی - پس فردا شب پاتختی....



بعضی از رابطه ها بدون اسم و بی تفسیرن

مثل رابطه ی من و پسر عمه

اون حدودا هفت سالی از من کوچیکتره

مدتی دوست پسر ، نزدیک ترین دوستم بود و بعد سالها بهترین دوست نتی برای من

سالهای زیادی - بدون اینکه بدون اینترنت حتی با هم حرفی بزنیم- با هم دیگه چت میکردیم و حرف میزدیم و دوست بودیم

خیلی سالم

اما خیلی از چیزهای مجازی هستند که برای وصفشون هیچ واژه ی حقیقی وجود نداره......

نظرات 5 + ارسال نظر
سحرالف چهارشنبه 1 مهر 1394 ساعت 15:27

خوشبخت باشن

الهی

مریم بانوˆ چهارشنبه 1 مهر 1394 ساعت 17:27 http://www.rozhan313.blogsky.com

خودت رو برا شاام برسووون :))) شام عروسی برای من هیجان انگیز ترین قسمتشه :))

یادت باشه اول حنا بندون بود
برای شام رسیدم

تبسم چهارشنبه 1 مهر 1394 ساعت 20:18 http://tabasomshadi.blogsky.com

:)) خیلی خیلی خوشبخت بشند.

الهی آمین

هیکی پنج‌شنبه 2 مهر 1394 ساعت 02:19 http://picky-hicky.blogsky.com

امیدوارم خوشبخت شه :)
دوستی های اینجوری یه شیرینی _ خاصی داره!!

الهی همه کسایی که کنار هم هستند خوشبخت باشن

مریم بانو پنج‌شنبه 2 مهر 1394 ساعت 09:28 http://rozhan313.blogsky.com

همش جزو عروووسیه دیگه پشت همه... :))) مهم شاااامه ، شاااام
مدیونی فک کنی شیکمو ام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد