روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تقلب در آزمون

سلام

روزتون قشنگ



یه کاری کردم لطفا نیاین نصحیت کنید

دیگه انجام دادم

قصه از این قرار بود که عمه جان باید میرفتم و آزمون مهارتهای کامپیوتر میدادن

ایشون کامپیوتر بلد هستن

سرکار هم مدتها متصدی امور دفتری بودن

الان هم جایی قرار گرفتن که کلا هیچ کاری با کامپیوتر ندارن

اما امور اداری را که میدونید چطوریه

هفته گذشته شرکت کرده بود تو آزمون و قبول نشده بود

هفت تا آزمون هست گویا.... اولی را قبول نشدن

قرار شد من به جاشون برم شرکت کنم

حالا شما فکر کن ده سال از من بزرگترن، داماد و عروس و نوه دارن

خلاصه با کلی ترس و لرز صبح رفتم و شرکت کردم... آزمون اول را قبول شدم... رفتم سراغ آزمون دوم... دومی را هم قبول شدم

اما از ترس دیگه جرات نداشتم تا آزمون هفت یه سره برم

ترسیدم بفهمن و حسابم را برسن



پ ن 1: امروز به شدت گرم هست و من به شدت تشنه هستم

پ ن 2: هیچ گوشه ی روزگارم خیلی خوشگل و رنگی رنگی نیست ... اما راضی هستم به رضای پروردگار

پ ن 3: حال خوش رمضان با هیچ حالی قابل قیاس نیست

پ ن 4: با آقای دکتر سنگین رنگینم

نظرات 11 + ارسال نظر
رسیدن دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت 12:51

والا خوی جرات داشتی .
منم خیلی گرممه. همششش گرممه. برام شده مریضی لاعلاج.
ایشالا رفع کدورت بشه

اینقدر ترسیدم و لرزیدم که دیگه جون ندارم

فرشته دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت 13:00

میخوام نصیحتت کنم ۷تا میدادی وخلاص دوباره رفتم ریسکش بیشتره
هوا گرم نیست که عالیه عالی

چه نصیحت خوبی
اما فکر نمیکنی یکی دفعه اول بره یه دونه امتحان بده قبول نشه بعد دفعه دوم بره یهو هفت تا را امتحان بده قبول بشه خیلی تابلوست؟


والا من که همچین گرممه دارم ذوب میشم
حال ندارم پاشم کولر را روشن کنم

مخمور دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت 13:13

ای متقلب ایا تقلب کار خوبی است ( با لحن ارسطو عامل بخون )
با این اقای دکتر نازنین چرا سرسنگینی
به قول جان جانم بدمستی نکن

واقعا تقلب کار بدی است

دقیقا دارم بد مستی میکنم

عاطفه دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت 13:57

تیلو جان من تربیت بدنی دانشگاهمو هر چیزشو یکی از دوستام رفت یکی دویدنش خوب بود رفت دوید کامل نمره گرفت یکی درازنشست هر کی ی مورد خلاصه من اصلا نرفتم و 20 شدم

خیلی خوب بود
خب پس همکاری خیلی هم بد نیست

پریسا دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت 14:20

سلام من در تموم عمرم نه اتحادا تونستم تقلب کنم و نه به کسی تقلب برسونم
توانایى تقلب نوعی هنر است

سلام عزیزم
من در کارنامه ی هنریم بازم از این دست کارها دارم

بهاررررر دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت 14:28

کار بسیار بسیار پسندیده ای کردی ...
آیت اله بهار

ای جان
آیت اله بهار عزیز متشکرم

دخترشیرازی دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت 14:46

تقلبی حرام هست این گفته امام هست((هست))

گاهی بدمستی کردن لازمه تا بدونن چی بودی و هستی و خواهی بود و کجای کاری
اما
زیاد شلوغش نکن

گفته ی امام را بگو....
راست میگی دیگه باید از خر شیطون بیام پایین

لیلی دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت 15:21

نمیدانم زندگی
تو را برای کدام روز مبادای
من کنار گذاشته!
چه روزی مباداتر از امروز که حتی
خودم را هم ندارم...

صحرا سه‌شنبه 8 خرداد 1397 ساعت 00:02

یکی از بچه ها به جای رفیقش رفت کنکور امتحان داد! منم شاهد لحظه به لحظه تصمیم گرفتن و رفتن و نتیجه گرفتنش بودم ۱ تومن از رفیقش گرفت و زیست شناسی دولتی قبول شد رفیقش خیلی بهش گفتم نرو گوش نداد. این پسرها خیلی کله خرابند


حالا پسرها کله خرابن... به نظرت من چرا همچین کارایی میکنم

صحرا سه‌شنبه 8 خرداد 1397 ساعت 00:04

حالا یه مورد دیگه هم دارم دوستم به جای خواهرش رفت سر کنکور کاردانی به کارشناسی، فکر کن چی شد مراقب جلسه آشنا دراومد.‌مچشو گرفتن و خیلی خیلی بد شد. نامه کمیته انضباطی بود که همینطور برا جفتشون میومد. آخر با کلی گریه زاری و غلط کردم بخشیدنشون

چه مراقب نامردی...

رافائل سه‌شنبه 8 خرداد 1397 ساعت 07:27 http://raphaeletanha.blogsky.com

خیلی هم عالی. چه کار خوبی کردی. من الان پشیمونم که دوران جوونی چرا از این کارهای هیجان انگیز انجام ندادم. اینا نمک زندگیه. فقط مراقب باش نگیرنت.

خخخخ
والا تو نوجوانی هم از این کارا زیاد میکردم...
تمام امتحان ریاضی پیش دانشگاهی دوستم را نوشتم
تمام عربی سوم دبیرستان را از روی دست دوستم تقلب کردم
اما دیگه جای یکی برم کلا امتحان بدم نوبر بود... هیجان انگیزه واقعا... قلبم تو دهنم میزد
کاش زیادی زندگیم شور نشه با اینهمه نمک.... کاش نگیرنم ... چون خیلی حس بد میگیرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد