روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

یواشکی

دلم یه نگاه یواشکی میخواد ... از اون نگاهها که وسط یه عالمه سرما دل آدم  را گرم میکنه

دلم یه خط نوشته ی یواشکی میخواد ... از اون نوشته های که ناخودآگاه لبخند را به لب آدم میاره

دلم یه هدیه ی یواشکی میخواد ... از اون هدیه ها که همیشه مجبوری یه جایی ته کمد قایمش کنی و هی بری یواشکی بهش سر بزنی

دلم یه شماره ی یواشکی میخواد

یه چشمک

یه روز یواشکی ، دونفره

دلم برای یواشکی ها تنگ شده

از اون یواشکی ها که آدم را با آسمون پیوند میزنه

دلم یکی از اون حرفای یواشکیت را میخواد... از اون حرفای یواشکی که تا مدتها مزه ش زیر زبونم باقیه... و بعد هی تکرار میکنم و مزمزه میکنم

دلم از اون یواشکی های بی تکرار میخواد

اولین رستوران یواشکی

اولین بوسه یواشکی

اولین ...

اولین بودنش اصلا مهم نیست ... یواشکی بودنش هست که اونو جاودانه میکنه...

اینکه یواشکی دستت را دراز میکنی و نوک انگشتت را میزنی به نوک انگشتم و بعد ... کنار صفحه کاغذ با خودکار ژله ایت یه قلب ریز میکشی و بی صدا لب میزنی... دوستت دارم...

اینکه یواشکی بهم اشاره میکنی و لبخند میزنی

اینکه با اخمهای تو هم فرو رفته ات به من نگاه میکنی و چشمات برق میزنه

من دلم یواشکی میخواد

یواشکی های خیلی یواشکی...


نظرات 13 + ارسال نظر
امیر پنج‌شنبه 9 دی 1395 ساعت 18:08

به سوی تو به شوق روی تو
به طرف کوی تو سیپیده دم آیم
مگر تو را جویم بگو کجایی
نشان تو گه از زمین گاهی
از آسمان جویم ببین چه بی پروا
ره تو می پویم بگو کجایی

کی رود رخ ماهت از نظرم
نظرم، به غیر نامت کی نام دگر ببرم
اگر تو را جویم
حدیث دل گویم بگو کجایی
به دست تو دادم دل پریشان دگر چه خواهی
فتاده ام از پا بگو که از جانم
دگر چه خواهی
یک دم از خیال من نمی روی ای غزال من
دگر چه پرسی ز حال من
یک دم از خیال من نمی روی ای غزال من
دگر چه پرسی ز حال من
تا هستم من اسیر موی توام
به آرزوی تو ام
اگر تو را جویم حدیث دل گویم
بگو کجایی
به دست تو دادم دل پریشانم
بگو کجایی
فتاده ام از پا بگو که از جانم
دگر چه خواهی

امیر پنج‌شنبه 9 دی 1395 ساعت 18:16

سلام چقدر این یواشکی ها زیباست اما حیف که .....

واقعا حیف

گیلاس سرخ پنج‌شنبه 9 دی 1395 ساعت 21:29

وااای وااای واویلا.
آتیشم زدی تیلو.
چقدر بغض کنم آخه......

الهی بمیرم
معذرت

بانو میم جمعه 10 دی 1395 ساعت 10:09 http://banoo-mim.blog.ir


اقا مجرد اینجا نشسته :))) خو مام دلمون میخواد دیگه

ماهم به همچنین
به شدت دلمون میخواد

طلوع ماه جمعه 10 دی 1395 ساعت 16:24 http://mmnnpp.blog.ir

یواشکی ها علاوه بر لذتشون همیشه با یه ترس همراهند تیلو.قبول داری؟

اون ترسش هم حس خوبی به آدم میده
قبول داری؟

امیر شنبه 11 دی 1395 ساعت 09:41

سلام
و صبح بخیر
دختر شیراز روز پنجشنبه از بیمارستان مرخص شد و فک کنم 15 روز هم استراحت پزشکی دارند و به شما خیلی خیلی سلام رسوند

هورا
خداوند را سپاس

امیر شنبه 11 دی 1395 ساعت 10:32

گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود

گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی دگر، تهیه بدستور می شود

گه جور می شود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور می شود

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود

گاهی گدای گدایی و بخت باتویار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود…

گاهی برای خنده دلم تنگ می شود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود

گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود

گاهی نفس به تیزی شمشیرمی شود
ازهرچه زندگیست دلت سیرمی شود

گویی به خواب بود جوانی‌ مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود

کاری ندارم کجایی چه می کنی
بی عشق سرمکن که دلت پیرمی شود

امیر شنبه 11 دی 1395 ساعت 11:00

سلام
انگار که امروز تشریف نیاوردین دوست خوبم

سلام
کی میدونه تو این ساعتها داشتم چی میکشیدم

حامد شنبه 11 دی 1395 ساعت 13:12 http://hamed-92.mihanblog.com

و اینکه:

بعضی از دوست داشتنی ها رو نمی شه نوشت٬ فقط میشه یواشکی دوستشون داشت و به کسی هم نگفت!

اوهوم
و بعضی از دوستا اینقدر خوب از یواشکی های دل آدم یواشکی باخبرن که آدم باورش نمیشه

خاله ریزه شنبه 11 دی 1395 ساعت 14:02 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

عزیز دلم چقد قشنگ نوشتی :) منو برد به اون قدیم قدیما :) یادش بخیر...
راستی چه خبر از آقای دکتر

فدای شما
خوبن
خدا را شکر

خاله ریزه شنبه 11 دی 1395 ساعت 14:02 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

راستی تیلو جان از دختر شیرازی خبری نداری؟؟؟ خیلی وقته نیست

دختر شیرازی گویا بیمار شده و در بیمارستان بستری هست
لطفا براش دعا کنید

امیر شنبه 11 دی 1395 ساعت 14:03

خدا نگهدارت دوست خوبم انشالله که نیومدنت دلیلی بر ناراحت بودن و گرفتار بودنت نبوده باشه

گرفتار بودم
تنها بودم
پر از اشک بودم
هیچکس نبود

امیر شنبه 11 دی 1395 ساعت 19:33

لطفا اینو تایید نکن
سلام
تیلوی گلم
فدای تنهایی هایت
فدای اشک هایت
فدای بی کس هایت
کاش بودم کنارت تا تنها نباشی
تا نزارم سرشک از چشمونت سرازیر بشه
جز اشک شوق اشکی نریزی

کنارت بودم تا تنها نباشم
کنارت بودم تا سرما را حس نکنم
کنارت بودم تا بغض نکن

کنار هم باشیم
همراز هم باشیم
هم کلام هم باشیم

باشیم تا غم نباشه
باشیم تا هجران نباشه
باشیم تا یار هم باشیم
غمخوار هم باشیم

محرم راز هم باشیم


سلام به روی ماهتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد