روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

من هنوز از دندونپزشکی میترسم...

سلام

خوبین عزیزای دلم

دوست ندارم ناله کنم ... دوست ندارم غمگینانه بنویسم

اما

صبح رفتم دندونپزشکی... روکشم را چک کرد و نوبت داد برای هفته بعد...

یکی از دندونا به شدت اذیتم میکرد...

حال تفصیل نوشتن ندارم

بعد از کلی عکس و فیلم و داستان... باید دندون عقلم را بکشم....

و به شددددددت میترسم

گفتن همین حالا بشین تا دندونت را بکشیم.... و من فقط لرزیدم

گریه کردم

زنگ زدم آقای دکتر...

هرچی گفت ترس نداره....

هرچی گفت به این فکر کن و به اون فکر کن و ...

هرچی گفت سوره توحید بخون ...

هرچی اون گفت من بیشتر و بیشتر گریه کردم

آقای دکتر هم گفتن نمیخواد بکشی

پاشو برو دفتر

منم بدو بدو اومدم....

بابا هم به جای دلداری کفتن ... هروقت اینقدر درد گرفت که ندونی چیکار کنی میری میکشی...

ولی من میترسم

دلیل نمیشه حالا که به فوبیای دندونپزشکی غلبه کردم و هی خودم رفتم و اومد م،  از دندون کشیدن نترسم

خب میترسم

خیلی هم میترسم





پ ن 1: اخمام گره خورده هیچ جوره هم باز نمیشه

پ ن 2 : در راه برگشت به خودم گفتم بیا دختر خوشگلم ببرمت خرید درمانی شاید خوب بشی... رفتم چند تا پارچه برای خودم خریدم... اما خوب نشدم

پ ن 3 : از وقتی از دندونپزشکی اومد نزدیک یکساعت تمام با مغز بادوم حرف زدم ... شاید خوب بشم... اما نشدم

پ ن 4 : مغز بادوم بهم دلداری میده و میگه درد نمیاد که... چشمات را میبندی ... بهت میگه تمام شد...

پ ن 5 : کاش بیهوشم میکردن و همه دندون عقلا را میکشیدن و راحت میشدم...

نظرات 19 + ارسال نظر
دلژین سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 11:57 http://delzhin313.blogsky.com

تیلو سلام....
میتونی بیهوشی عمومی بگیری تیلو...
بگرد ببین کدوم دندانپزشک این کار رو میکنه... تهران خیلی هست که میترسن و با بیهوشی براشون کار انجام میدن... اصلا چرا ب دکتر خودت نمیگی ؟ بگو معرفیت کنه جایی با بیهوشی بکشی...
و البته ۴ تاش رو باهم کشیدن بعدش خیلی دردسر داره یه مدت...

اولا که خیلی هزینه اش برام سنگینه نمیتونم تقبل کنم
دوما دقیقا گفت چهارتاش را با هم کشیدن اصلا کار خوبی نیست
اذیت میکنه

دخترشیرازی سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 12:04

تیلو جان تو محکم و قوی هستی
یهو خدایی نکرده شبی نصفه شبی دردش زیاد میشه اونموقع هر جا که شد مجبوری بکشیش الآن پیش دکتر خودت میکشی
تو پاشو پاشو برو خانم گل

گلشن سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 12:23

اون مغز بادومو باید خورد! به این فکر کن

,عزیزدلم
تازه با یه آب و تابی هم برام تعریف میکنه

Meredith سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 12:32 http://san-antonio.blogsky.com

عزیزم قربون اون مغز بادوم برم من
نمیشد بیهوش بشی؟ فکر کنم برا کشیدن دندون عقل بیهوش هم بکنند! واقعا وحشتناکه دندون کشیدن! الان بهتری؟

نکشیدم که
اینقدر ترسیدم و نکشیدم
تازه همه هم دعوام کردن که چرا نکشیدی
برا یه دندون بیهوش شدن خیلی هزینه داره

دخترشیرازی سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 12:42

نشستی که؟

دلژین سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 13:10 http://delzhin313.blogsky.com

اممممم
میگم... نمیشه با دکتر مشورت کنی بشه قبلش یه ارامبخش بخوری ؟
من دو تا دندون عقل بالاییامو کشیدم ... خیلییی راحت بود...

آقای دکتر گفتن شب میام باهات حرف میزنم راحت میری میکشی

سارا سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 14:36

شما چادری هستی؟؟؟

نه
چرا فکر کردی چادری هستم؟

روشن سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 14:53

تیلو جان منم ب حد مرگ از دندونپزشکی میترسیدم حتی از خوابیدن روی صندلیش وحشت داشتم.اما مجبور شدم دندون عقلمو بکشم و واقعا واقعا هیچ دردی نداشت.هرچی دیگران بگن شما قبول نمیکنی تا خودت تجربه اش کنی و بفهمی.فقط با هم کشیدنشون سخته نمیتونی راحت غذا بخوری

وای روشن جون
فقط گفته یکی را بکش
نگفته همه را بکش که
یه دونه ش را گفته بکش ولی میترسم

سارا سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 15:00

احساس کردم ی بار خوندم ک چادری هستی
در ضمن من 4 تا دندون عقلم رو کشیدم
بی درد و اه

من خیلی خیلی دوست دارم که چادری باشم
اما واقعیت اینه که از توانم خارجه
دکتر فقط یک دندون را تشخیص داده باید کشیده بشه
یک دندون عقل از فک پایین
خیلی پشیمونم که صبح دندونم را نکشیدم

سارا سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 15:18

چرا ب نظر من اهمیت ندادی و جواب ندادی

الهی
مگه میشه من به نظرت اهمیت ندم
اصلا مگه میشه به دوستی مثل تو اهمیت نداد
مگه ممکنه؟
تو اینقدر خوبی ... اینقدر به من انرژی خوبی دادی که محاله فراموش کنم


گاهی اینترنت قطع و وصل میشه... همون لحظه پاسخت را نوشتم و تایید زدم و رفتم سرکارم... بعد که گفتی دیدم پاسخش ارسال نشده
اصلا شک نکن که من دوستام را خیلی خیلی دوست دارم

سارا سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 15:22

سلام تیلو جان
من همیشه یه نظر فکرم به این هست که چجوری نظرات همنام رو تشخیص میدهید ؟
مثلا الان من نبودم که پرسیدم چادری هستید؟

ای بابا
واقعا؟
دوستایی که وبلاگ دارن مشخص میشن
میشه برام یه مشخصه بزاری ... یه چیزی که متوجه بشم
تو برام خیلی مهمی
انگیزه ی چالشمی

هدی سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 15:36

سلام ودورود فروان برا تیلو جان
ای بابا دندان عقل کشیدن درد نداره من کشیدم اگه درد داشت حتمن میگفتم مطمن باش بی حسی میزنه کارش انجام میده کاش پیشت بودم

حس میکنم وقتی میخواد دندون به این سفتی را بکنه گردن آدم کنده میشه

سارا سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 15:57 http://binahayat313khodamahboobeman.blogsky.com

سلام تیلو عزیز
خیلی ممنونم عزیزم
من جدیدا یه وبلاگ ساختم که اولین وبلاگمه , کار باهاشو زیاد اطلاع ندارم و در عین حال حرف و ایده خاصی نیست . فقط همینجوری وبلاگ سازی رو امتحان نمودم و وبلاگی ساختم , الان منو میشناسین ?
البته اگه فقط بخاطر آدرس وبلاگ گذاشتن قرار باشه هر کی بیاد آدرس وب منو بنویسه و اسمشم سارا بزاره که بازم احتمال سوءاستفاده و یا اشتباه شدن هست و اونوقت فقط آدرس وبلاگمو گذاشتنم فایده نداره؟
سارا جانی که با من اشتباه شده اسمشون رو منظورم نبود از نظر سوءاستفاده یه وقت اشتباهی برداشت نشه لطفا

بازم از اینکه یه راه حلی برامون گذاشتی ممنونم

April سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 16:00 http://happyapril.blog.ir

کشیدن که خوبه!! به من گفتن باید بیای جراحی کنی دندون عقلاتو:/ البته پنج سال پیش بهم گفتن...ولی من نرفتم..خخخخ:))

وای
خب من دندونم درد میکنه
مجبورم

سارا سه‌شنبه 12 مرداد 1395 ساعت 17:06 http://binahayat313khodamahboobeman.blogsky.com

سلام تیلو عزیز
شما هم خیلی عزیز و مهم هستید برایم و از اینکه خداوند خواست و اون روز نظرم رو گذاشتم براتون و ایده انجام چالش مطرح شد از خداوند بسیار سپاسگزارم که با دوست عزیزی چون تیلو عزیزاشنا شدم و ایجاد چالش تحول در هرچه بهتر بودنمان آغاز شد و از خداوند میخواهم که همواره در تمام چالشهای دنیا یاریمان نمایند چراکه بهترین یاور در تمام لحظات هستند و نزدیکتر از رگ گردن به ما هستند و برای همین متوجه شدم هیچگاه احساس تنهایی نباید داشت حتی وقتی واقعا کسی نباشد و تنها باشیم خداوند هستند و بینهایت مهربانتر از آنچه که تصور داشته باشیم هستند. همیشه و هر لحظه به یاد داشتن این محبت بینهایت که همیشه خداوند لطفشون نسبت به بندگانشان جاری هست که بهترین حامی و یاورمان فقط و فقط خداوند یکتا هستند ما را کفایت دارد همان سخن والای خداوند در قرآن کریم که خداوند میفرمایند: (الیس الله بکاف عبده ), آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟
که به حقیقت تنها وجود هستی بخش خداست و تنها باید به ایشان رجوع کنیم و همانطور که خداوند فرموده اند ( واعتصموا به حبل الله جمیعا ولا تفرقوا) , همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید. که استاد سخن سعدی شیرازی نتیجه انجام این امر که به خداوند متکی باشیم و با خدا بودنمان را به زیبایی بیان نمودند: رسد آدمی بجایی که بجز خدا نبیند.
تمام غزل بدین شرح است:

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت

حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت

به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد

که همین سخن بگوید به زبان آدمیت

مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی

که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت

اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد

همه عمر زنده باشی به روان آدمیت

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت

طیران مرغ دیدی تو ز پای‌بند شهوت

به در آی تا ببینی طیران آدمیت

نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم

هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت

این غزل رو کامل پیدا نمودم برایتان و کاملا شرح زندگیست که ان شاالله با تلاش و توکل به خداوند مهربان خداوند توفق خواهند داد که پرواز نماییم .
مصراع آخر هم بسیار دلنیشن هست که پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) را میفرمایند و بیان وحی الهی که ابلاغ نمودند و قرآن کریم را معجزه زنده در تمام عصرها برایمان خداوند قرار دادند , ان شاالله که از این معجزه که تنها راه و برنامه زندگیمان است و سخن و رفتار پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) که به بیان فرمان خداوند و سخن خداوند (قرآن کریم ) برای پروازمان بسوی خداوند فرموده اند استفاده احسن داشته باشیم و قدردان این نعمات بزرگ الهی باشیم ان شاء الله

چه نظرات کاملی
فکر کنم شما علوم قرآنی خوندید؟!!
خیلی حرفای خوبی برامون میزنید
ممنون

می سا چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت 10:41

عوضش من عاشق دندون پزشکی هستم ، به جاش از ارتفاع می ترسم .

حالا فکر نکن ماها خیلی شجاعیم و عاشق ارتفاع

شاذه چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت 23:48 http://moon30.mihanblog.com

سلام تیلوگلم
چند سال پیش رفتم پیش روانپزشک گفتم باید برم دندونپزشکی می ترسم. روانپزشک جان هم که پیرمردی با تجربه دوست داشتنی هست گفت بیا یه قرص بهت میدم برای ترس. خوردم و دو هفته بعد روی یونیت وحشتناک نشسته بودم!
زیاد موافق قرص درمانی نیستم ولی گاهی چاره ای ازش نیست. دندون پزشکی برام مرگ بود. هنوزم سخته ولی به لطف خدا مجبور که بشم در حد یه آرامبخش ملایم می خورم و میرم نه که دو هفته قرررص بخورم.

میدونی شاذه من کلا آدم ترسویی هستم
از خیلی از چیزها وحشت دارم ... اما در مقابل آدمی هستم که میتونم با ترسهام مواجه بشم... یعنی در حد مرگ از دندونپزشکی میترسیدم اما یهو از اردیبهشت شروع کردم به تنهایی دندونپزشکی رفتن... از دندون کشیدن همیشه وحشت داشتم و هنوز هم دارم ولی میدونم که تو هفته های بعد یک روز خودم به تنهایی پا میشم و میرم دندونم را میکشم و میام
عین همه آدمها
یعنی درسته که ترسش هست اما توانایی مقابله باهاش را دارم

سمیرا پنج‌شنبه 14 مرداد 1395 ساعت 05:48

عزیزم من دندون عقل کشیدم اونجوری هم.که فکر میکنی وحشتناک نیست عزیزم، دندون رو سر میکنن عملا حرف مغز بادوم درسته، کشیدنش احساس میشه ولی حقبقتا درد زیادی نداره

ممنون از دلداریت سمیرا جونم
مجبورم به همین حرفا دلخوش کنم و تن بدم به دندون کشیدن

پرپر چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 09:56 http://timeforlife.persianblog.ir

من تا حالا شکر خدا مشکل دندون نداشتم. فقط یکی دو بار نمی دونم چرا شکلات خوردم و دندونم تیر کشید. دردش خیلی سخت بود. از همون یه دفه از دندون درد می ترسم. ولی تو نترس. در کل سعی کن بهش فکر نکنی تا اون لحظه که دکتر شروع می کنه به کشیدنش. نذار مغزت به این مسئله فکر کنه. غافلگیرش کن. بلکه نتیجه بده.

وای
خیلی وحشتناکه
چطوری بهش فکر نکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد