روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

خدا امید هیچ بنده ای را نا امید نکنه....

سلام

شنبه تون زیبا

روزتون قشنگ

پر از انرژی باشید

پر از حال خوب باشید

پر از نشاط و هیجان باشید

و البته ... و البته مثل تیلوتیلویی که سالها از ورزش دور بوده ، ورزش کنید که سرحال میشید... کلی انرژی میگیرید


باید برگردیم از چهارشنبه ...

چهارشنبه بعد ازظهر رفتم خونه خاله جان

همه اونجا دور هم بودن و من هم بعد از کار رفتم اون سمت

البته ساعت از 4 گذشته بود و اونا ناهار خورده بودن

ناهار خوردم و همون موقع تکنسین نمایندگی یخچال زنگ زد و گفت که تا 20 دقیقه دیگه میرسه به آدرس ما...

منم سریع لباس پوشیدم و با اطلسی و مغزبادوم رفتیم سمت خونه ما

رسیدیم و دیدیم ای دل غافل... برق قطع شده!!!!!

همون موقع آقای تکنسین هم رسیدن و گفتیم قضیه اینطوریه ... گفت اشکال نداره بریم بالا سر یخچال...

چهار طبقه را با نور موبایل و با پله رفتیم بالا

یه نگاهی به فریزر انداختن و فرمودند یخچال را خالی کنید...

گفتم یخچال درست کار میکنه... فرمودند سریع خالی کنید!

ما هم سه تایی یخچال را خالی کردیم ... ایشون هم یه قسمتی را باز کردند و لوله های یخچال پیدا شد و دست زدند و فرمودند نشتی گاز داره ...

و هیچ راه حلی نداره جز اینکه یخچال بیاد نمایندگی!

گفتم باشه ... تا دو ساعت دیگه یخچال را میرسونم نمایندگی تا سریع بتونید برامون تعمیرش کنید...

ولی در اینجا بود که تیر آخر را خوردیم!!!!!

آقای تکنسین فرمودند که من دارم میرم پیاده روی اربعین ... این کار هم به من ارجاع شده و اگه بیارین هم تا من برگردم یخچال توی نمایندگی میماند!!!!!!!!!

گفتم نمیشه به ما لطف کنید یکی دو روز مسافرت را جابجا کنید و این کار را حل کنید و هرچی مایل هستید از ما پول دریافت کنید؟؟؟؟!!!!!

فرمودند که خیر.... این یخچال وقتی بیاد نمایندگی... یه ریپورت ارسال میشه به دفتر مرکزی و تقاضای قطعه میشه ... قطعات بین یک هفته تا دو هفته زمان میبره تا به نمایندگی ارسال بشه ... و ....و ... و ....

گفتم این یخچال را از ما میخرید؟؟؟؟؟؟ فرمودند شخصاً و بدون ربطی به نمایندگی میخرمش.... چقدر؟؟؟؟ شش میلیون؟؟؟؟؟؟

اخه شما فکر کن من اینو بدم به اون آقایی که زباله میخره دم در بیشتر از شش میلیون براش پول میده ...

در نهایت هم فرمودند فعلا که یخچال خوب کار میکنه... شما ازش استفاده کنید ... تا من برم پیاده روی اربعین... بعد از اربعین برگردم ... بعدش شما اینو بیار نمایندگی....

و اینگونه بود که پروسه یخچال ما ... در زمانی که ما یه عالمه مهمان داری داریم ... رفت روی هوا...

دیدم حرص خوردن بی فایده ست باید خونسرد و آروم باشم

اون آقا که رفت ... برق هم که نبود... من و اطلسی و مغزبادوم هم وسایل یخچال را چیدیم سرجاش و برگشتیم خونه خاله

توی راه برگشت برای مادرجان یه گنجشک کوچولوی برنجی خریدم به همراه چنگالهای طلایی خرما....

دوتا پماد هم برای گوششون که بعد از تعویض گوشواره حسابی درگیر و دردناک شده بود

رفتیم خونه خاله و هرکسی یه نظری داد برای یخچال...

منم توی شرایط هورمونی ماهانه بودم و این حرص و جوشها باعث اسپاسم شکمی شده بود و دل درد شدید داشتم

من پیشنهاد تعویض یخچال را دادم ولی مادرجان نپذیرفتند

نظرشون این هست که این یخچال یه ایراد داره، ولی در نهایت یخچال بزرگ و خوب و سالمی هست و فعلا باید صبور باشیم و حداقل یه بار تعمیرش کنیم

بگذریم ... پرونده یخچال را فعلا مسکوت میگذاریم و میریم دنبال بقیه زندگی...


پنجشنبه صبح دیرتر از خواب بیدار شدم

صبحانه خوردم و میناکاریهایی که دلارام جان سفارش داده بود توی کاورهای حباب دار پیچیدم و چسب زدم

بعدش رفتم دنبال مغزبادوم و رفتیم اداره پست

اونجا گویا یه اتفاقی افتاده بود که قبول نمیکردند چیزای شکستنی را پست کنند

ازم تعهد گرفتند

و بعدش گفتند باید بسته بندی توسط خودشون انجام بشه

منم قبول کردم

بسته بندی کردند و بیشتر از یکساعت وقت ما گرفته شد... و در نهایت پست انجام شد

بعد هم با مغزبادوم رفتیم سمت مرکز خرید

اخه بهش قول خرید داده بودم

رفتیم چند تا فروشگاه و بالاخره یه جایی یه شلوار لی دقیقا برعکس سلیقه من ... ولی دقیقا براساس سلیقه خودش پسندید

دقیقا یکساعت کامل توی اتاق پرو بود و تمام شلوارهای مغازه را تست کرد... منم در این مواقع صبورم و همراه...

بعدش هم تصمیم گرفت یه کراپ طرح دار بخره

یه کراپ جنس لنین انتخاب کرد و به نظرم خیلی قشنگ بود و با اون شلوار واقعا قشنگ شد

دخترمون بزرگ شده ... حالا سلیقه و سبک خودش را داره و من بهش احترام میزارم

برگشتیم سمت خونه و توی راه برای سردوش حمام را که خراب شده بود ، یه سردوش تازه خریدیم...

دوش اصلی نه! دوش به اصطلاح گوشی... اونکه کوچیکتر هست و به صورت دستی استفاده میشه

اومدم خونه و سردوش خوب آب بندی نمیشد... برگشتم فروشگاه و بهم یه واشر دادن و البته سردوش را هم تعویض کردند و یه مدل دیگه دادند

مدل دوم را دوست نداشتم ولی دیگه حوصله گشتن نداشتم

حالا دوتا سردوش کنار هم ... هر کدوم یه سازی میزنن... یکی استیل براق و آینه ای... یکی با لبه های آبی پلاستیکی... اخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ازینم گذشتیم و بیخیال شدیم

بعدا سرفرصت دوتاش را یه ست کامل میخرم و عوض میکنم ...

بعدش هم خواهر و پسته و فندوق اومدن خونمون و در نهایت ساعت نزدیک 4 ناهار خوردیم

بچه ها بازی کردن و با خواهر جان حرف زدیم و به توصیه خواهر از یه سایت پسته خریدم... حالا خدا میدونه در نهایت راضی باشم یا نه...

تا آخر شب بچه ها اونجا بودن



جمعه صبح زودتر از همیشه بیدار شدیم

با مادرجان رفتیم باغچه

اول رفتیم سراغ قسمتی که تره و جعفری کاشتیم ...

علف های هرز اونقدر زیاد شده بودند که گفتنی نیست

دو ساعتی دوتایی در حال کَندن علف بودیم ... بعد هم تره و جعفری چیدیم

بعدش مادرجان نعنا چیدن و بساط عرق گیری را به پا کردیم ....

دستگاه عرق گیری داریم ... البته یه دستگاه خیلی ساده ست

من یادم رفت براتون عکس بگیرم

دستگاه عرق گیری (تقطیر) گلاب - گروه صنعتی سپیانی

ولی این شکلیه

اون قسمت زیر نعنا و آب میریزیم

میزاریم روی شعله ... قسمت بالا هم به جریان آب وصل میشه که خنک باشه

و در نهایت از اون شیرباریک کناری عصاره تقطیر شده قطره قطره میاد بیرون

اون شیر بزرگ برای تخلیه آب قسمت بالا هست که ما یه شلنگ بهش وصل کردیم و با همون فشاری که اب اون طرف وارد میشه ، همونطوری از این طرف خارج میشه

خلاصه که ساعتها هم دستمون بند عرق گیری بود

مادرجان سبزی ها را پاک کردند و شستیم و یه کمی انگور چیدیم

ولی تا برگردیم خونه ساعت از 5 گذشته بود و هردومون هلاک بودیم از خستگی


امروز صبح رفتم باشگاه

بعدش رفتم بنزین زدم

و اومدم دفتر...

بچه های باشگاه بهم گفتند که دوشنبه تولد مروارید جون هست و قرار براین شده که هرکسی براش یه هدیه کوچولو بخره

الانم اومدم دفتر و حسابی شلوغم...






پ ن 1: چقدر طولانی نوشتم ... خودم خسته شدم

شما را بگو که میخوای اینهمه را بخونی


پ ن 2: فقط همین هفته تا رسیدن داداش جان و همسرش وقت داریم

کلی کار لیست کردم


پ ن 3: برای مادرجان یه تونیک شلوار اینترنتی سفارش دادم

سبز ... خوشرنگ

سوپرایزشون کنم


پ ن 4: آقای دکتر به محض اینکه قصه ی یخچال را شنیدند، گفتند که یه یخچال اضافه توی خونه شون دارن که برامون ارسال میکنن

من : با اینهمه فاصله؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ایشون: مگه شما میخوای ببری... میدم ماشین براتون میاره ، کارگر هم میاره بالا...

معرفت

این هیچی نیست جز معرفت... مادرجانشون هم اعلام کردند چون ما مهمان داریم ، اون یخچال که خوشگلتره را برامون ارسال میکنن

نظرات 18 + ارسال نظر
ربولی حسن کور شنبه 4 شهریور 1402 ساعت 11:24 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
این ماجرای آقای تعمیرکار جالبه ها! ایشون نمیتونن کار را انجام بدن اما کس دیگه ای هم نباید انجامش بده تا از کربلا برگردن!
فقط من نفهمیدم فریزر را نگاه کردند و فهمیدند یخچال مشکل داره؟ آهان فهمیدم اول فکر کردم ساید دارین
کار خوبی کردین که اجازه دادین طبق سلیقه خودش بخره.

سلام جناب دکتر
ببینید تکنسین که وارد و ماهر باشه عین شما دکترهای بزرگوار نگاه به چشم میکنه میفهمه توی صفرا چه خبره ... نگاه به حلق میکنه متوجه میشه مری و نای وضعشون چطوریه
نخیر ساید نداریم ما که مثل شما با کلاس نیستیم
من عاشق این دختر کوچولو هستم ... کنار این دختر یه بار دیگه متولد شدم ... حس قشنگ دختر داشتن را تجربه کردم و البته راحت و بی دغدغه مسئولیت مادری را به گردن ندارم

ربولی حسن کور شنبه 4 شهریور 1402 ساعت 11:47

راست میگن حرف حساب جواب نداره ها

عه... کی حالا اینهمه حرف حساب زده؟

رعنا شنبه 4 شهریور 1402 ساعت 12:14

سلام.
تیلوجونم، دختر سرزنده. خیلی عشق می‌کنم از خوندن وبلاگت. پرانرژی باشی، دختر. چقدر کار می‌کنی. البته خوشم می‌آد از این‌طور افراد. دوست دارم من هم این‌طوری باشم؛ ولی نیستم. خداقوت بهت که این‌همه کارها رو باهم انجام می‌دی. دوست دارم من هم بتونم این کارها رو انجام بدم.
دم مادر و خود آقای دکتر گرم. هم نشونۀ معرفتشونه هم نشونۀ علاقۀ زیاده به شما. خدا شما رو برای هم نگه داره.

سلام رعنای نازنینم
بهم لطف داری عزیزدلم
من از وجود دوستانی مثل شما نیرو و انرژی میگیرم
زیادی کار کردن هم خوب نیست رعنا جان
به نظرم باید اعتدال را رعایت کرد و میدونم که شما بهتر از من رعایت میکنی
بهم لطف دارن... من هیچوقت از مادر آقای دکتر ننوشتم ولی مادر بسیار آرام و مهربانی دارند

سعید شنبه 4 شهریور 1402 ساعت 13:16 http://www.zowragh.blogfa.com

سلا دختر عموجان
خوبی؟
میدونی چرا سرویس کار فریزر رو نگاه کرده ؟
چون لوله هایی که هوای سرد رو به داخل کابین میارن اول از فریزر رد میشه بعد میره سمت یخچال
تا جایی که من میدونم نشتی گاز معمولا از لوله هاست یعنی لوله ها باید جوشکاری بشن اما به هر حال اگه مشکل نشتی گاز باشه با تعویض قطعه حل میشه
زنگ بزن سام سرویس بگو این تکنیسین میخواد بره اربعین یکی دیگه رو معرفی کنن

سلام پسرعموجان
متشکرم
شما خوبین
مگه سام سرویس خودش خبر نداره که چه سرویس کاری را میفرسته و سرویس کار میخواد چکار کنه
بعد هم تامین قطعه طول میکشه و حتی اگه یه سرویس کار دیگه معرفی بشه ما فعلا نمیتونیم بی یخچال بمونیم ... پس بهتره فعلا از همین استفاده کنیم

نوشین شنبه 4 شهریور 1402 ساعت 13:50

ازین بین فقط نظر مامان آقای دکتر برام قشنگ بود، چشام قلبی شد حس میکنم به زودی خبرایی میشه، شاد باشین

خبرایی نمیشه ... یعنی زندگی همینه که هست
ما تصمیم گرفتیم همین شکلی زندگی را دوست داشته باشیم
مامان آقای دکتر از اوایل آشناییمون از وجود و حضور من خبر دارن و البته همیشه به من لطف داشته و دارند

عابر شنبه 4 شهریور 1402 ساعت 14:18

سلام ، ببین اینقدر خاله خوبی هستی که آدم دوست داره بهت بگه عمو،( من خاله های خوبی ندارم ولی یه عمو داشتم خییییلییی خیلی خوب بود )


سلام به روی ماهت
یعنی اونقدر خندیدم که نمیدونی
شما بگو عمو...
پدرجان به داداشم میگفت تیلو دخترم نیست ... پسره ...

لیلی شنبه 4 شهریور 1402 ساعت 16:33 http://Leiligermany.blogsky.com

چقدر خاله خوبه. خوش به حال خواهرزاده ها که همچین خاله ای دارند.
منم از اومدن داداش شما ذوق زده ام.ان شالله جمع تون مثل قبل شاد و پر از خنده باشه. همیشه قبل از اومدن مهمونای مهم یه چیزی خراب میشه یا کلا یک استرسی به زندگی وارد میشه

خاله بودن بهتره
لیلی جانم من از وقتی خاله شدم یه انقلاب بزرگ در زندگیم رخ داد
ممنون که باهام ذوق میکنید
راست میگی همیشه همینطوریه

مهتا شنبه 4 شهریور 1402 ساعت 16:36

چه یخچال پر ماجرایی
خداییش شش تومان خیلی کمه مادرتون حق دارن صبر کنید تا تعمیر شه
خاله بودن خیلی قشنگه خواهرزاده ی من که تازگیا میاد از تو وسایلم چیزایی که خوشگلن رو ور میداره میگه اینو میبرم یادگاری

بهتر بود میگفتی چه یخچال لج درآری
ولی مادرجان میگن بازم معرفت داشته با اینکه خرابه نزاشته ما لنگ یخچال بمونیم
ای جانم پس خاله هستی و میدونی دقیقا از چی حرف میزنم
قند تو دلم آب شد از اون یادگاری ها

ملیحه شنبه 4 شهریور 1402 ساعت 17:13

تیلور جانم اگر از من می‌شنوی حتما بزار آقای تکنسین کل لوله های یخچال رو از پشت وداخل عوض کنه وگرنه این قصه سر دراز دارد.
مورد مشابه برای خونه ی شهرستان مامانم پیش اومد به هر دری زدیم وهر قطعه ای عوض کردیم درست نشد،فقط در نهایت لوله هارو عوض کردیم و مشکل حل شد.

ملیحه جانم
همین کار را انجام میدم البته سرصبر و بدون عجله
بعد از رفتن داداش و خانمش ، یخچال را میفرستم نمایندگی و اجازه میدم تا هر وقت میخوان نگهش دارن

شبنم شنبه 4 شهریور 1402 ساعت 18:09

سلام
همه پست یه طرف خط آخر یه طرف
از صمیم قلب می خوام شما و آقای دکتر برین زیر یه سقف
کاش یه بار در مورد موانع می نوشتی البته اگه خودت دوست داری چون ما بسییییییار کنجکاویم

سلام شنبم جانم
ای جانم
ما خودمون زیاد برای زیر یه سقف رفتن تلاش نمیکنیم
همین که عاشق بمونیم برای هم فکر کنم کافی باشه
ما هر کدوم کار و زندگی شخصی خودمون را در یک شهر جداگانه داریم
و هیچکدوم با توجه به شرایط خانوادگیمون نمیخوایم از شهری که زندگی میکنیم خارج بشیم برای همین فعلا تصمیم اینطوریه

رسیدن شنبه 4 شهریور 1402 ساعت 22:56

ای ول آقای دکتر

الهه شنبه 4 شهریور 1402 ساعت 23:03

سلام .خدا آدمو گرفتار تعمیرکار جماعت نکنه .چقدر این مارک یخچال تعمیراتش قر داره یکی از آشناهامون سایدشون مشکل پیدا کرد چند سال قبل بردن نمایندگی یک ماه طول کشید میگفتن تکنسین باید از کره بیاد طول میکشه .خاله ی صبوری هستی باید ازتون یاد بگیرم .راستی من فکر میکردم هیچ کس از خانواده ی هردو از قضیه خبر ندارن .(البته که اشتباه میکردم )

سلام به روی ماهت
عه
شما هم گیر کردید به این برند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا همیشه تعریف و تمجید میشد از این برند... کلی هم قر و ناز داره خریدنش

الهه ی عزیزم
بالاخره 15 سال هست که ما دوتا عاشق هم هستیم
مگه میشه نزدیکان آدم متوجه نشن
آقای دکتر یه طور ناشناس همون سالها اومدن و به عنوان یه مشتری نشستن و با پدرجانم صحبت کردند چون دوست داشتند از نزدیک با ایشون صحبت کنند
خواهرم هم در جریان این موضوع هستند
یک جایی هم به عنوان یک دوست به مادرجان معرفیشون کردم و یه گپ کوتاه با هم دیگه زدند
ایشون همون ابتدا ماجرا را برای مادرشون تعریف کرده بودند و از دور همیشه لطف ایشون شامل حال من هست
خواهرشون را هم از نزدیک دیدم و با هم آشنا شدیم
ولی در کل نمیخوایم خانواده ها در جریان این رابطه باشن ... ولی از اینکه کسی در زندگی هرکدوممون هست خبر دارند

بهار از کویر یکشنبه 5 شهریور 1402 ساعت 00:41

سلام تیلوی خستگی ناپذیرباور می کنید منم منتظرم داداش زودتر بیان و تو ما رو تو تمام لحظات شادتون شریک کنید.این دستگاه عرق گیری ما هم داریم تا چند سال پیش جزءجهزیه حساب می شد .راستی عزیزم اگه پسته اعلا خواستین بگین براتون می فرستم .تعارف نمی کنم عزیزم مطمعن باشید ما تا دو هفته دیگه محصولمون برداشت می شه

سلام بهار جانم
اینهمه محبت توی چند خط ؟؟؟؟
بهار جان باورت میشه اشک به چشمم اومد
دعات کردم
زندگیت پر از برکت
چقدر بهم لطف داری عزیزدلم
اگه زودتر گفته بودی صرفا از خودت میخریدم
فعلا سه کیلو خرید کردم ولی حتما اگه دوست داری بهم راه ارتباطی بده تا بتونیم ازت خرید کنیم

م یکشنبه 5 شهریور 1402 ساعت 01:19

سلام من با دستگاه عرق گیر یه کار با حال هم تجربه کردم
ها برفکربد لعنت

من به جای ظرف خالی یه ظرف تا نیمه روغن زیتون بدون بو وتصفیه میگذارم زیر شیر خروج عرقیجات بعد عرق هر گیاهی را که بخواهم بگیرم مثل گلاب مثلا وارد اینظرف روغنی میکنم
روغن را کاملا با عرق مربوطه تکان میدم و بعد از چند روز همون روغن رو جمع میکنم و عرقی که کاملا عطرش رو داده جدا میکنم البته فرضا اگر گلاب باشه دیگه یه اب یکم چرب و یکم خوشبو هستش و برای شیره حلوا و یا نظایر اون بدنیست ولی قطعا دیگه گلاب نیست حالا روغن جدا شده رو دوباره زیر شیر دستگاه میگذارم و دوباره وارد ظرف میکنم و دوباره همون عرق رو میگیرم بعد از چند بار تکرار یه روغن زیتون فوق العاده دارم
مثلا روغن زیتون با گل که داروی اکثر التهاب های پوستیه و بخصوص برای نوزادها و افرادی که دوست ندارند از مواد شیمیایی برای ضد آفتاب استفاده کنند عالیه
یا روغن زیتون اشباع شده با عطر سیر که یک گزینه عالی برای خیلی از پاستاها و سالاد هاست
از ترکیب عرق رزماری و نعنا برای اشباع روغن زیتون هم یه روغن ماساژ عالی برای تسکین دردهای عضلانی و مفصلی درست میشه

نیازی هم نیست هر سال تهیه کنیم اگر مقدار مصرف را تنطیم کنیم تهیه این روغن های پر زحمت و بسیار با کیفیت هر دو سه سال یکبار کافیه
باید تو شیشه و در جای خنک نگهداریشون کرد
امسال تصمیم دارم با پوست لیموترش امتحان کنم که نتیجه اش یه روغن ماساژ خنک کننده و روشن کننده پوست هست
روغن زیتون سیر باید تو فصل سیرتازه و همراه با ساقه سیر عرق گیری و تبدیل به اسانس طبیعی سیر بشه اما بعد از اون باید طرف ها رو با جوش شیرین شست و تو افتاب گذاشت که بوی سیر از دستگاه بپره
این روش اسانس گیری با روغن هست که در قدیم عطرهای برپایه روغن رو این طوری تهیه می کرده اند

با عصاری یا عصاره گیری از دانه های روغنی و یا روغن هایی که تو بازار به اسم روغن طبی میفروشند خیلی فرق داره
تو روغن های بازاری دانه مثلا سیاهدانه را با روغن پایه میریزند تو دستگاه پرس
خلاصه نصفه شبی کلی حرف توچینه دانم داشتم انگار

سلام
چه جالب
چه اطلاعات با حالی
خدا به شما خیر و برکت بده
اینا را سرصبر برامون نوشتید
این متن را کپی کردم و یکراست فرستادم برای مادرجان ...
میدونم که خیلی خیلی خوششون میاد و تو ذهنشون یه جرقه میزنه برای کارهای جدید

دلی یکشنبه 5 شهریور 1402 ساعت 03:36

اخر نوشته حالمو خوب کرد ،ایول به اقای دکتر ....بنظر شما تعمیر کار تو گرمای ۵۰ درجه میون جمعیت زیاد عراق زنده برمیگرده ؟

هوا خنک شده
فکر کنم زنده برگرده
یعنی هرسال میرن ... تو گرمای بیشترم رفتن ... زنده هم برگشتن که ...

امید یکشنبه 5 شهریور 1402 ساعت 07:10

مدل یخچال را بگو تا ما نخریم کلاه سرمون بره

نمیخرید
چون ما 7 سال پیش خریدیم
شما جدیدتر میخرید

https://www.samsung.com/iran/refrigerators/top-mount-freezer/618l-platinum-inox-rt62k7155sp-hc/
ولی اگه خواستید مدل را بدونید این هست....

سارا یکشنبه 5 شهریور 1402 ساعت 11:55 http://15azar59.blogsky.com

سلام خاله خانم جون
تیلو پسر من با خواهر اخرم فقط ۹ سال تفاوت سن دارن یه جورایی انگار خواهر برادرن خیلیییی زیاد همو درک میکنن خیلی هم با هم تبانی میکنن در همه امور همیشه هم در حال طرفداری از هم هستن

سلام به سارای مهربونم
ساراجانم
من با عموجان هام 5 سال و 6 سال اختلاف سنی دارم
البته یکی از عمه ها هم سن و سال خودم هست و یه عمه ها یکسالی کوچکتر از من
این اختلاف سنی کم باعث نزدیکی و حس های مشترک زیادی میشه
من قدیم تر ها ... به خصوص زمانی که عموها مجرد بودن خیلی خیلی باهاشون صمیمی و نزدیک بودم... به خصوص که داداش نداشتم و بعدترها هم داداشم خیلی کوچولو بود و اونا برام حکم داداش بزرگتر را داشتند

لیمو سه‌شنبه 7 شهریور 1402 ساعت 12:11

چه یخچال پرماجرایی شد.
دخترخاله های منم دقیقا همین شکلی ان. یعنی حتی ندیده میتونم بگم چه شلواری رو با کراپ ست کرده.

از ماجرای یخچال نگو که جیگرم خوبه
عه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد