روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

این روزها

سلام

نبودنهام این بار کدر و بدرنگ هستند

نبودنهایی با جنس تجربه های سخت


کی باورش میشه یه جایی توی لحظه هام اونقدر کم آوردم که توی خیابون سرم را چسبوندم به دیوار و زار زدم

یه جایی توی پیاده رو اونقدر با صدای بلند هق هق کردم که عابرها برگشتن و نگاهم کردند

یه جایی...

یه جایی...

یه جایی...

پدرجان روز به روز بدحال تر میشه

و شنیدن کلمه " پیوند" بندهای دلمو پاره کرد

توی آسانسور من بودم و خودش

سرش را گذاشت رو شونه ام و زار زار گریه کرد 

با صدای بلند...

دارم تلاش میکنم

پدرجانم که منبع امید وشادی خانواده بوده، حالا ناامیدترینه

همه مو ن داریم تلاش میکنیم

حالا خوب فهمیدم چقدر آدمهای خوب دور و برم زیادن

حالا خوب فهمیدم کلی آدم دلسوز و فداکار دور و برمون هست

و حالا بیشتر از هر وقتی نیازمند دعاهاتونم




پ ن۱: نوشتن برام سخت شده


پ ن۲: باید بریم شیراز


پ ن۳: داداش جان داره میاد ایران


پ ن۴: هرروز بهم هزار روز میگذره

نظرات 60 + ارسال نظر
رز یکشنبه 21 آذر 1400 ساعت 23:06 http://mysky.blog.ir

سلام تیلوی نازنین
دعاگوی پدرتون و خودتون هستم. ان شاالله این روزای سخت به خیر و سلامت بگذره...

سلام رز عزیزم

مهربانو دوشنبه 22 آذر 1400 ساعت 12:06 http://baranbahari52.blogsky.com/

بعد از چند روز اومدم و این پست تلخ رو دیدم متاسفانه
نمیدونم کجایی و در چه حالی ولی از اعماق قلبم دعاگو هستم عزیزم

همین که دعامون میکنی بهترین کار دنیاست

مهربانو دوشنبه 22 آذر 1400 ساعت 12:12 http://baranbahari52.blogsky.com/

تیلو حالم از خودم و نبودن هام بهم میخوره من چه دیر فهمیدم تو برای سلامتی پدر جان نگرانی

اینطوری نگو مهربانوی جانم
هرکسی گرفتاری های خودش را داره

مریم دوشنبه 22 آذر 1400 ساعت 13:34

عزیزم کجایین نگرانتونم پدر چطورن بهترن انشاالله؟

شرمنده محبتاتونم

تمامچه دوشنبه 22 آذر 1400 ساعت 18:22

تیلو عزیز سلام ،سال هاست که میخونمت ،من ساکن شیرازم خوشحال میشم که روی من حساب کنی هر کاری یا سوالی داشتی تو بیمارستان نیاز به اشنا بود برای کاری یا چیزی نمیدونم هر کاری ،روی من حساب کن ،این شماره منه ٠٩١٧٠٩٩٦٠٦٨ شاید بتونم کمکی باشم

رابعه سه‌شنبه 23 آذر 1400 ساعت 16:51

سلام تیلو جان از خداوند بزرگ سلامتی پدرتون رو از ته دل میخوام ان شاالله که دلتون شاد شاد بشه بحق بزرگواری خودش.

سلام به روی ماهت
رنج بسیار کشیدیم و نشد

Reyhane R سه‌شنبه 23 آذر 1400 ساعت 21:30

سلام تیلوجانم.
هر روز با دلشوره اینجا رو چک میکنم.
کاش سرت شلوغ باشه به شادی (:

فری چهارشنبه 24 آذر 1400 ساعت 10:04

سلام عزیزم به خدا توکل کنید خیلی ناراحت شدم کاش نزدیک تون بودم و می تونستم کاری براتون انجام بدم هر روز برای همه بیماران دعا می کنم

مرمر چهارشنبه 24 آذر 1400 ساعت 14:17

سلام تیلو جان،خوبی?خانواده خوبن?پدر جان چطورن?هر لحظه بیادتم و اگه قابل باشم دعاگو،اگر ممکنه ی خبری از خودت بهمون بده،خیلی دلتنگ و نگرانتم،انشاا... همه چیز خوب و خیر باشه

خورشید چهارشنبه 24 آذر 1400 ساعت 22:22

سلام
ان شاءالله که با خبرهای خوب برگردین
اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد