روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

بهمن ماه مبارک

سلام

دومین ماه زمستانی از راه رسید

امیدوارم بهترینها براتون در راه باشه


امروز صبح شیشه ها را پاک نکردم

جناب بلاگر فرمودند تیلوی سخت گیر را بزار برای آقای دکتر...

منم جلوی یادداشت امروز که نوشته بودم پاک کردن شیشه ها، یک شکلک خنده کشیدم و کلا بیخیال پاک کردن شیشه ها شدم


دیروز روز شلوغی بود

مجبور شدم تا ساعت 4 یک سره بمونم اینجا و روی دور تند کار کنم

یواش یواش باید اسم دفترکارم را عوض کنم و بزارم : اورژانس تایپ وتکثیر...

والا هرکی از هرجا کارش میشه دقیقه 90 ، یاد من میفته...

دیروزم قضیه همین شکلی بود



بعد ازظهر هم یه پیشنهاد کار بزرگ و عجله ای داشتم

براساس چیزی که خود مشتری گفت قیمت دادم

چند باری زنگ زد و هی اصرار اصرار که خیلی کم وقت داره و یه وقت بدقولی نکنم و ...

منم با چند تایی از دوستام حرف زدم و قرار شد دسته جمعی این کار را انجام بدیم

صبح ساعت 5 هم دوباره بهم پیام داده بود و یادآوری...

کله سحر خودم را رسوندم دفتر و بعد از کلی حرف و مذاکره ، متوجه شدم کار اصلا اون چیزی نیست که مشتری گفته... و با قیمتی که براون اساس گفته بودم جور در نمی آمد... باهاش حرف زدم و قبول کرد... براش زمان خیلی خیلی حیاتی و مهم بود و منم بهش قول دادم

وقتی رسیدیم به آخر مذاکرات یک برگه آوردم تا مذاکرات مکتوب بشه ... بعد هم باید یه مبلغی را ایشون پیش پرداخت میدادند...

که اولا از مکتوب شدن اصلا خوششون نیومد و فرمودند خب همینطوری حرف زدیم...

و بعد هم اصلا از مبلغ پیش پرداخت خوششون نیومد و خیلی خیلی کمتر میخواستن پرداخت کنن...

و این شد که به هیچ نتیجه ای نرسیدیم...




پ ن 1: آقای دکتر اهل خاطره بازی و یادآوری های اینچنینی نیست

اما تازگی یهو وسط حرف زدنا یاد خاطرات میکنن

: عه فلان جا را یادته ... فلان جان فلان کار را کردیم یادته... چقدر غذای فلان روز بهمون چسبید... چقدر قهوه فلان جا خوب بود... دلم هوس خورشت ماست فلان جا را کرده...

و اینگونه است که میفهمم دلتنگی دو طرفه است...



پ ن 2: یک شایعه ای توی فضای مجازی پخش شده بود که ضرر مالی نسبتا بزرگی برای من و پدرجان در پی داره ...

امیدوارم شایعه باشه...



پ ن 3: این روزها حساب و کتاب کردن ها و دو دوتا کردن ها را کنار گذاشته ام

از بس که وضعیت اقتصادیم غیرقابل پیش بینی شده ...


پ ن 4: هوای بهمن ماه را داشته باشید...

زودتر از اون چیزی که فکر کنید به آخرش میرسید...

برنامه هاتون را بنویسید و مجدانه پیگیرشون باشید...



نظرات 10 + ارسال نظر
خانمـــی چهارشنبه 1 بهمن 1399 ساعت 09:30 http://dar-masire-zendegi.blogfa.com/

من عااااشق ماه بهمنم ... انشاالله توی این ماه عزیز فقط ط ط خبرای خوب بشنویم

الهی آمین
از بهمن خوشگلتر اسفند نیست؟
ایا اسفند با اون همه شور و هیجانش بی نظیر نیست؟؟؟؟

بلاگر چهارشنبه 1 بهمن 1399 ساعت 10:24

کسی حرفش با عملش یکی باشه از مکتوب کردن حرفاش استقبال هم میکنه ! احتمالا میخواسته بعدا حرفهاشو تغییر بده.
***
پ ن 1 : همینارو میگفتم نرم گیری میکنید با هم ! هر چی خاطرات دسته طی و جارو و جابجا کردن کاغذ و شیشه شوری و گردگیریه،بافتنی بافتن صبح تا شبِ ، متعلق به همنشین های محترمه ،از اونور خاطرات چلوکباب و کافه لاته و سفر و بگو بخند و خورشت ماست هم متعلق به آقای دکترِ !


من بی تقصیرم ...

امیر چهارشنبه 1 بهمن 1399 ساعت 10:34

با سلام
بهمن از قدیم الایام ماه جنب و جوش بوده ماه انقلاب دوران رژیم قبل انقلاب 6 بهمن موسوم به انقلاب سفید و حالا هم انقلاب 22 بهمن و دهه فجر و دهه ای که قبلا پر شور و نشاط برگزار می شد و بساط جشن و کارناوال های شادی به راه می افتاد و از دهه فجر صدای بلند گوهای مدارس و ادارات که سرود ایران ایران رگبار مسلسل ها و خمینی ای امام و ... را پخش می کردند و شوق و شور و اشتیاق مردم را فورانی می کردند اما این سال ها دیگه خبری از آن همه شور و شوق نیست حتی رادیو و تلویزیون هم مثل سابق نیست.
در مورد قرارداد مکتوب گاهی افراد مبلغ را قبول می کنند ولی پس از انجام کار چانه زنی ها شروع میشه چون خاطر جمع هستند که کارشان انجام شده و این نهایت نامردمی است. قبل از انجام کار چانه زدن اشکال نداره اما بعد از انجام دیگر کاری زشت و مذموم است.
انشالله که خبر فضای مجازی شایعه باشه و هیچ کس ضرر نکنه هرچند که وضع مادی و مالی اش خوب و عالی باشه.
همیشه گذشته ها خاطره میشوند و خاطره ها هم دلپذیر پس زندگی را پر از خاطره های خوب کنیم. با مهربانی با محبت به خود و خانواده و دوستان و سایرین .
مهربانی و محبت انرژی مثبت میاره و ما هم بشدت به این انرژی نیازمندیم .

سلام دوست خوبم
امیدوارم بهمن بینظیری پیش رو داشته باشین
بعضی ها آداب و ادب روابط اقتصادی را بلد نیستند
الهی امین

امیرد چهارشنبه 1 بهمن 1399 ساعت 10:48

با سلام
در مورد کابل دزدی با شما موافق نیستم. شما معتادی را ندیدید که فکر میکنی باد تندی بوزد او را باد می برد اما جوالی پر از جای اب معدنی که اندازه بار یک وانت است را دوش خود حمل می کند چون به شوق خرید مواد بار با اشتیاق حمل می کند . و بعد هم برای قطع کابل داشتن یک قیچی بزرگ کافی است. و نیازی به داشتن ماشین و همکار و ... ندارد . اما بخشنده ترین افراد همین معتاد ها هستند. اگر کمی مواد داشته باشند و فقط به اندازه یک نوبت باشه اونو با دوستش قسمت می کنه .
در ضمن معتاد ها بهترین فرد بوده اند که به این مصیبت گرفتار شده اند. تعداد زیادی از آنان را می شناسم که واقعا ادمای خوبی بودند
نمیخام از آنان طرفداری کنم اما انها هم ادمند و نیازمند.

سلام دوست خوبم
بردن اون همه سیم سنگین نیازمند ماشین هست
در ضمن فقط نکنم یک قیچی که به زور کاغذ میبره بتونه کابل برق جدا کنه...
در ضمن من به معتادها به چشم مجرم و مخرب نگاه نمیکنم
اما بهترین فرد هم نیستند که اگر بودند در دام اعتیاد گرفتار نمیشدند ....
منم معتادهایی میشناسم که خیلی با مرام و معرفت هستند- ادمهای خوب و تحصیل کرده ای هم بودند... و حتی با اینکه معتاد هستند خط قرمزهایی دارند ...

رسیدن چهارشنبه 1 بهمن 1399 ساعت 16:10

خسته نباشی.
امسال زمستان و پائیز کمرنگ تری نسبت به پارسال داشتیم ما
امیدوارم ضرری در کار نباشد و سلامت هم باشید
آقای دکتر


فدای محبتت
امسال سال عجیبی بود
تجربه ای که تا حالا نداشتیم

سهیلا چهارشنبه 1 بهمن 1399 ساعت 17:23 http://Nanehadi.blogsky.com

پیش پرداخت رو خوب کردی تیلو جان.مثل برق و باد میگذرد روزگار.


میدونی چند سال تجربه پشت این ماجراست؟

سعید چهارشنبه 1 بهمن 1399 ساعت 18:29 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی ماه و گل
خوبی؟
بهمن ماه شما هم مبارک
من یه پسردایی دارم وقتی کوچیک بود مامانش میگفت براش چند تا پیژامه خریدم این نمیپوشید یه روز گفتم چرا این پیژامه ها رو نمی پوشی؟ گفت اونا رو گذاشتم واسه عروسی
حالا نمیدونم تو عروسی کی میخواسته با پیژامه بره
ای امان از این کارهای عجله ای دقیقه نود
پس ایشون هم وقت کمی داشتن هم پول کمی

سلام پسرعموجان
متشکرم
شما خوبی
امان از دست پسردایی

ونوس پنج‌شنبه 2 بهمن 1399 ساعت 00:39 http://calmdreams.blogfa.com

یکی ی دونه تیلوی بااراده..


وای چه انرژی ای بهم دادی

ریحانه پنج‌شنبه 2 بهمن 1399 ساعت 01:12

واای چقدر از رفتار اون مشتری بدم اومد. این جور افراد غالبا اخرش پول درست هم نمیدن و هی ایراد الکی میزارن رو کار که پول کمتر بدن


انشالله که ضرر مالی هم براتون اتفاق نمی افته.

دقیقا
همون بهتر که آدم برای آدمهای اینچنینی کار نکنه

انشاله
انشاله که هیچکس ضرر را تجربه نکنه

سارا پنج‌شنبه 2 بهمن 1399 ساعت 20:11 Http://15azar59.blogsky.com

تیلو جانم بهمن یکی از ماههای مورد علاقه من هست
اون مشتری محترم هم که جای صحبت نداره
تیلوی مهربون

سارا عین خودمی میدونم که همه ماهها و روزها و فصل ها را دوست داری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد