روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

اولین روز پاییز

سلام دوستای خوبم

عصر پاییزتون پر از حس و  حال خوب

پست خیلی از دوستان را که میخوندم به فکر فرو رفتم وفکر کردم من کدوم فصل را بیشتر از همه دوست دارم

ولی بازم به همون نتیجه همیشگی رسیدم که من همه فصلها را دوست دارم

همه رنگها

همه عطرها

همه روزهایی را که خداوند بهم هدیه میده تا زندگی را تجربه کنم

امروز اول مهرماه هست و من امسال دارم یه مهر و پاییز تازه را تجربه میکنم

شلوغ هستم ولی نه مثل هرسال که روز اول مهر وقت سرخاروندن هم نداشتم

اصلا امسال اول مهر بوی و حال و هوای هر سال را نداشت

اما اومدن پاییز پررنگ و دوست داشتنی هست مثل همیشه

عطر و رنگ و بوی خاص پاییز ... این آفتاب رنگ پریده ... روزهای کوتاه ... لباسهایی که آروم آروم رنگهای گرم تر و پررنگ تری پیدا میکنند

یواش یواش لباسهای ضخیم تر دلچسب تر میشن

صبح ها دیگه اون دوش آب خنک خیلی هم مزه نمیده و من ترجیح میدم که یه کمی ولرم تر دوش بگیرم

خلاصه که پاییز از راه رسیده و حالا 90 روز وقت داریم تا روی سالهای 1300 پاییز را تجربه کنیم ...

پاییزی که شکل هیچکدوم از پاییزهای عمرمون نیست


لیوان در دارم را پر از تکه های لیموترش کردم و دوتا تکه چوب دارچین و چند تکه سیب و به خشک ....

وقتی آب جوش را ریختم روش گرفتم نزدیک صورتم و بخارش را نفس کشیدم

زندگی همین دلخوشی های ریز و کوچولو هست ...

بعدش هم در لیوان را گذاشتم و آوردمش روی میزکارم

چند برش خربزه از توی یخچال در آوردم و به خودم گفتم حالا روی مرز تابستان و پاییز قدم بزن...

چه کیفی داره زندگی را زندگی کردن

گوشیم را چک میکنم

لابلای پیامهای زیاد کاری ، پیام های محبت آمیز دوستام دلمو گرم میکنم ... خیلی وقتا پیام را باز نمیکنم که هزاربار دیگه تا شب ببینمش و کیف کنم و دلم گرم بشه



پ ن 1: صبح یه کمی از حد معمول شلوغ تر بودم برای همینم از 6 صبح سرکار بودم

تند تند داشتم کارها را ردیف میکردم که یهو پام لیز خورد و با دوتا زانو محکم خوردم زمین

نمیدونم شما وقتی میخورید زمین عکس العملتون چیه

ولی من نمیتونم جلوی خنده ام را بگیرم

یه دل سیر همونجا خندیدم وبعد از جام بلند شدم

ولی الان میفهمم که خیلی محکم خوردم زمین


پ ن 2: دیشب ناخن هام را از ته کوتاه کردم

از بس که دستم را شستم ناخن هام خشک شده بود و بد شکل...

بعدش یه نگاهی به دستام کردم ... دلم برای دستام سوخت

یه لاک نقره ای آوردم و لاک زدم ... بعدش هم یه کرم مرطوب کننده

صبح هم یکی از انگشترهام را دستم کردم ...

مدتهاست از ترس داستانهای زیاد دزدی که شنیدم از هیچ زیور آلاتی استفاده نمیکنم جز گوشواره ...

و امروز این انگشتر با نگین درشت کرمی رنگش کلی حالم را خوب کرده


پ ن خاص:  وارد پاییز شدم

فصل تولدم

فقط 53 روز دیگه از دهه چهارم زندگیم باقی مانده

بعدش وارد دهه پنجم میشم ... به قول دوست جان وقتش هست که مبعوث بشم .... پیامبر درونم آماده ست که پذیرای وحی باشه ...

باید بزرگتر بشم

عاقل تر بشم

باید نگاهم به دنیا فراتر بره

و میخوام از امروز هر روز بگردم و ببینم دستاوردهای این سالها اونقدر بوده که حالا در آستانه چهل سالگی از خودم راضی باشم؟

نظرات 14 + ارسال نظر
امیر سه‌شنبه 1 مهر 1399 ساعت 16:35

با سلام
پاییز علیرغم زیبا بودنش و علیرغم اینکه فصل جنب و جوش دانش اموزان و دهقانان و. ... است اما غمی نهفته در خود جا داده که قابل جدا کردن نیست و حتی قابل توصیف هم نیست . با اینکه زمستان فصل اخر است اما با پاییز احساس می کنم به پایان نزدیک می شویم. نمیدانم چرا خزان را در مقابل طلوع قرار داده اند و منظورم این است ولادت را طلوع نامیده اند و پایان عمر را خزان. و پاییز را هم فصل خزان لقب داده اند. من فکر می کنم این ظلمی است که در حق پاییز شده است.
شما هنوز به چله اول عمر نرسیده اید. هنوز غوره اید تا انگور شوید و شیرین و سپس مویز و کشمش لذیذ دو چله دیگر را باید طی کنید.
ساقی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه بماند اربعینی
انشالله بعد از ورود به چله دوم شاهد پروانه شدنت باشیم هر چند الان در پیله خود هستی و اما میخوام در شبی مهتابی پروانه شوی و بر تارک فردی خوشبخت بنشینی و شادی دلش را با پر و بال رنگین ات به ارمغان بیاوری و بعد از ان مادرانه در انتظار مغز گردو باشی. یادت باشه همه دوره های لازم را طی کرده ای و نیاز به کار اموزی و باز اموری نداری

سلام دوست خوبم
پاییز پر از شادی های بی نهایته... باید پیداش کنید
اینهمه رنگ نمیتونه غمگین باشه
این برگ ریز و این خش خش دلپذیر... خزان با امید بهار...
ممنون از حضورتون ...
ممنون از حرفای خوبتون

سارا سه‌شنبه 1 مهر 1399 ساعت 20:06 Http://15azar59.blogsky.com

تیلوی مهربان من
امیدوارم از الان تا اخر پاییز زندگیت پر از رنگ و زیبایی و گرمی باشه
این یکی از زیبایی های امسال هست که ماها میتونیم اخرین پاییز قرن رو ببینیم و امیدوارم همه در سلامتی و ارامش باشن

سارای نازنینم امیدوارم پاییزهای بینظیر و زیبایی پیش رو داشته باشیم
اونقدر هیجان انگیز و زیبا که این پاییز آخر قرن را که پر شده از دوری و دوستی یادمون بره ..

لیلی۱ سه‌شنبه 1 مهر 1399 ساعت 20:30

عزیزم روز و روزگارت خوش
پاییزت مبارک
پات چطوره؟
هرروز میخونمت و وقتی نمینویسی بی تاب میشم
چند شبیست قبل از خواب از اول وبلاگتو دارم میخونم هر شب نصف یکماهو

لیلی نازنینم متشکرم از حضورت
از بودنت
از مهربونیات
چقدر حس خوب بهم میدی دخترجانم

ترمه سه‌شنبه 1 مهر 1399 ساعت 20:53

سلام

پیشاپیش میلادتون مبارک

چهل سالگی آغاز پختگی و آرامش هست، یک جورهایی آدم رجعت می کند به خودش، یک سهل گیری شیرینی نسبت به همه دنیا و مافیها به دنبال دارد.
البته برای شما که منبع انرژی مثبت هستید و بسیار با خودتان در صلحید، شاید خیلی تغییر محسوسی نباشد.
از پیامبری لذت ببرید

taraaaneh چهارشنبه 2 مهر 1399 ساعت 06:00 http://taraaaneh.blogsky.com

آدم وقتی حالش خوبه زندگی هم مزه میده. همیشه شاد باشی و کامت شیرین و زندگی همین خوشحالیهای کوچکه واقعا.

خانمـــی چهارشنبه 2 مهر 1399 ساعت 08:31 http://harfhaye-dele-khanomi.mihanblog.com/

سلام دوست نازنین من پاییزت مبارک
اول اعتراف کنم به خاطر کرونا امسال من خربزه رو کنار گذاشتم چون بعدش توهم کرونا میگرفتم وقتی گلوم یه جوری میشد ... در مورد زمین خوردن هم تقریبا سه سال پیش داشتم از سرویس جا میموندم اینقدر سریع دویدم که وقتی بهش رسیدم ترمزم برید و با سر خوردم زمین و بعدم سرگیجه های وحشتناک و سی تی اسکن و نوار مغزو اینا که معلوم شد مایع گوش میانی به خاطر شدت ضربه تعادلش بهم خورده اینه که الان ترس از زمین خوردن دارم فکر نکنم اصلا خنده م بگیره ...
بعدم پاییزی جان تولدت پیشاپیش مباااارک همیشه سالم و سلامت بااااشی

سلام دوست عزیزم
مگه میشه خربزه را کنار گداشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یکی از بهترین میوه هاست
عزیزم
احتمالا اونقدر اذیت شدی که اینچنین میترسی
امیدوارم بلا ازت دور باشه عزیزدلم

پیشاگ چهارشنبه 2 مهر 1399 ساعت 09:22

منم دقیق نمیدونم کدوم فصلو دوس دارم در واقعع هر فصلیو به خاطر یه سری چیزا دوس دارم
ولی لباسای ضخیم اما سبک پاییزو خیلی دوس دارم خوشم میاد ازشون
تولدتت پیشاپیش مبارک
راستش من از اون تیکه مبعوث شدن خندم گرفت تعبیر باحالی بود

هرفصلی زیبایی های خودش را داره
حس و حال بینظیری که میتونه روزهای قشنگی توی خاطر آدم به جا بزاره
متشکرم

سعید چهارشنبه 2 مهر 1399 ساعت 10:36 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی پر انرژی
حالت خوبه؟
پاییزت خیییییلیییییی مبارک باشه
فقط میتونم بگم با این سبک زندگیت به شدت موافقم و در واقع غبطه می خورم بهت
نی نی تون چطوره؟

سلام پسرعموجان
متشکرم
شما خوبین؟
همه ایام زندگیتون مبارک و شاد
بهم لطف دارین
همه شون خوبن

مریم چهارشنبه 2 مهر 1399 ساعت 11:38 http://navaney.blogfa.com

سلام عزیزم
منم دختر پاییزم ، یک مهر

ولی من سال دیگه قراره مبعوث بشم

سلام دوست خوبم
تولدت مبارک نازنینم
الهی صد و بیست ساله بشی
این یک سال را با انرژی بیشتری زندگی کن و آماده شو

امیر چهارشنبه 2 مهر 1399 ساعت 12:46

با سلام
خدا قوت و چهارشنبه ات بخیر و شادمانی
امدم نبودی رفتم این کوتاه ترین جمله ممکن است که نوشتم تا بدانی مستمع آزاد هم گاهی حضوری به وبلاک سر میزنه و همیشه شعار باز هم مدرسه ام دیر شد تحقق پیدا نمی کنه
از دربان وبلاگ سراغت را گرفتم گفت رفته گل ها را به گلاب تبدیل کنه و گلابگیری نماید
این چند شاخه گل را هم اضافه کن و یک شیشه گلاب چهار اتشه هم به ما بده

سلام دوست خوبم
متشکرم
والا اونقدر شما به من لطف دارید و پیگیر هستید که من شرمنده محبتهاتونم
با سپاس از دربان وبلاگ

monparnass چهارشنبه 2 مهر 1399 ساعت 15:38 http://monparnass.BLOGSKY.COM

"فقط 53 روز دیگه از دهه چهارم زندگیم باقی مانده"
پس چرا من همش از روی نوشته هات فکر می کردم 23 سالته؟

جدی اینطوری بود؟
این نشون میده که هنوز حس های جوانی در من زنده هستند؟

امیر چهارشنبه 2 مهر 1399 ساعت 17:17

سلام

سلام به شما دوست خوبم

رهآ چهارشنبه 2 مهر 1399 ساعت 18:14 http://Ra-ha.blog.ir

خب ی تیلوتیلوی رنگی رنگی حتمن هم باید همه فصل ها و همه رنگ ها و ... رو دوست داشته باشه


چقدر بهم لطف داری نازنینم

طیبه جمعه 4 مهر 1399 ساعت 21:26 http://almasezendegi.mihanblog

چه جالب
پس من ۶ ساله که مبعوث شدم

بله
پیامبری در درون هر انسانی هست که پیام های بسیار داره
برای خودش
برای جهان اطرافش
و یه عالمه وظیفه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد