روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

نم نم باران

سلام

روزتون زیبا

مثل همین نم نم آرام و دلپذیر بارانی که در حال باریدن هست



دیروز عصر طبق معمول در خواب خوش بودم که پدرجان بیدارم کردند که بیدار شو بریم با هم خرید

گفتند وقتی دو نفری بریم راحت تر خرید میکنی

یکی میشینه داخل ماشین و اونیکی سریع خرید میکنه و بر میگرده

منم سریع آماده شدم و با پدر جان راهی شدیم

سعی کردیم خریدها را دوبرابر انجام بدیم که تا مثل دفعه قبلی مدت طولانی تری نیاز به خرید نداشته باشیم

خلاصه که خسته و هلاک برگشتیم خونه و یه قسمتی از خریدها را منتقل کردیم انباری تا یه مدت بمونن و نیاز به ضدعفونی نباشه

یه قسمتی را هم گذاشتیم داخل تراس تا چند روزی واسه خودشون استراحت کنند

یه قمستی هم که یخچالی بود و چاره ای نبود شستیم و خشک کردیم و منتقل کردیم یخچال

البته میوه نخریدیم و موند برای یه روز دیگه

خلاصه پروسه خسته کننده و نفس گیر خرید را اینطوری به پایان رسوندیم

و با توجه به همین قصه اصلا نتونستم پروژه چهل تکه خوشگلمون را جلو ببریم



پ ن 1: نزدیک تولد آقای دکتر هستیم

دقیقا از یک هفته قبل تولد شروع کردم ، روز اول پیامک های عاشقانه ، روزهای بعد متن و آهنگ ، خودم هم این میان یکی دو تا طرح زدم و امروز هم میخوام یه کلیپ خوشگل از عکسهاشون درست کنم... این هم تولد راه دور و مجازی...

دو سال پیش یه کیک کوچولوی ژله ای خریدم و یه شمع کوچولوی خوشگل گذاشتم روش ... یه کادو... یه کارت پستال و متنی که اشک به چشم آقای دکتر آورد...

همیشه باید شاکر داشته ها باشیم

شاید همونا هم کمرنگ تر بشن

دیدارهای ماهی یکبار از دستمون رفته و حالا من حسرت همون روزها را میخورم که چقدر غر میزدم به خدا و دلتنگ بودم

حالا صبورترم گویا


پ ن 2: بازیهای روزانه مون با فسقلی ها هم تصویری و مجازی شده

مغزبادوم زنگ میزنه برام کتاب میخونه

فندوق اسباب بازیهاش را میاره جلوی دوربین و نشونم میده و با زبون شیرینش برام حرف میزنه


پ ن 3: در حال ضدعفونی و گندزدایی کوچه بودن و تا من به خودم بیام یه حجم زیادی آب و ماده ضدعفونی از درو پنجره باز پاشیده شد تو


نظرات 7 + ارسال نظر
پیشاگ چهارشنبه 3 اردیبهشت 1399 ساعت 11:34

واقعاااا خسته نباشی تیلو جان
تولد آقای دکتر پیشاپیش مبارک از تتتتته دلم ارزو میکنم سال دیگه این موقع و قبل و بعدش کنار هم باشید
پ

فدای محبتت دختر گل

سعید چهارشنبه 3 اردیبهشت 1399 ساعت 12:29 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عمو جان
خدا حفظ کنه این فسقلیا رو
معمولا قبل از گند زدایی باید اطلاع بدن که
تولد آقای دکتر رو پیشاپیش هم به خودشون هم به شما تبریک میگم
عشقتون پایدار

سلام پسرعموی خودم
الهی آمین
والا اطلاع رسانی نشد و یهو یه حجم عظیم آب و بو ریختن تو دفتر
متشکرم

رهآ چهارشنبه 3 اردیبهشت 1399 ساعت 12:30 http://ra-ha.blog.ir

جاهای دیگه رو نمیدونم
ولی دیروز سمت ما میخواستن ضدعفونی کنن قبلش تو بلنگو اعلام کردن که اگه کسی میخواد پنجره ای ببنده یا ماشینی برداره اطلاع داشته باشه.


من حس میکنم این روزا همه مون صبور تر شدیم. نمیدونم .. شایدم برای بعضی ها اینجوری نیست ...

والا هیچ اعلامی در کار نبود
فکر نکنم اشکالی داشته باشه ضدعفونی کنن ماشین را

بله اینطوریه
صبورتر شدیم
آرام تر شدیم
شاکر تر شدیم
و داشته هامون را پررنگ تر میبینیم

soly چهارشنبه 3 اردیبهشت 1399 ساعت 12:38 http://www.soly61.blogsky.com

سلام
امید بخدا روزای قشنگ میرسن و دوباره تولدهای خوشجل میگیرین. خیلی مهمه توی هررابطه ای یه حس دوطرفه باشه. من خودم میگم رابطه های دشمنی هم باید دوطرفه باشه.اینجوری همه چی با تفاهمه .دوستی هم یه چیز دیگه اس.الهی شکر که تنمون سالمه و به خدای مهربونمون داریم توکل میکنیم.

سلام به روی ماهت
انشاله که روزهای قشنگ برای همه در راه باشه
الحمدلله

لیلی۱ چهارشنبه 3 اردیبهشت 1399 ساعت 13:31

سلام گندم جانم روز و روزگارت خوش
تولد اقای دکتر مبارک باشه ایشاله
هوا خیلی عالیه عزیزم و خوبه که ازش لذت میبری

سلام بر لیلی قصه های عاشقانه
چطوری عزیزم
متشکرم

امیر چهارشنبه 3 اردیبهشت 1399 ساعت 23:20

چقدر خوب است وقتی با ذوق و شوق دنبال عکس و کلیپ و اهنگ برای تبریک تولد و ... بگردی دوست داری بهترین ها را گیر بیاری و با نهایت وسواس و دقت انها را ترکیب کنی و نماهنگ زیبا درست کنی . دوست داری همه آهتگ ها را گوش بدی و نمیدونی که کدام را انتخاب کنی .
به هر حال تولد ایشان را خدمت سرکار علیه تبریک و تهنیت عرض می کنم و انشالله که صد و بیست سال عمر کنند و البته با هم و کنار هم باشید و عشق تان تا ابد پاینده باشد و پاینده بماند.
در مورد خرید ها خدمت تان عرض کنم هر چه خرید می کنی می بینی باز چیزی کم است. نان می گیری می بینی میوه و خیار و گوجه نداری اینا را می گیری می بینی پیاز و سیب زمینی تمام شده باز میری اینا را میگیری باز می بینی گوشت و مرغ و ماهی تمام شده اینا را بگیری می بینی رب گوجه و ادویه جات و ماکارونی تمام شده تذ اینا را بگیری خرید های اولی تمام شده و این شده دور تسلسل ما که سه نوع آب داریم . آب لوله کشی برای شست و شو و حمام . آب تصفیه برای پخت غذا و چای و آب معدنی برای خوردن . و از خرید سخت تر شستن و ضد عفونی کردن اوناست . و بدتر از همه ضد عفونی کردن لباس ها و ماشین است و از همه سخت شستن چند باره دست و صورت و پا است.
گاهی شده که ترجیح میدهم گرسنه بمانم اما بیرون نرم با این همه مشقت . ماسک و دستکش و ژل و الکل با خود بیرون ببری تا زرگردی باید ده لار دستکش عوض کنی .
چند روز پیش دستکش خریدم بسته ای بیست هزار تومن امروز چند مغازه پایین تر گرفتم بسته ای دوازده تومن . اصلا نرخ ثابتی ندارند .
برایتان سلامتی و موفقیت ارزو می کنم و از طرف من به خانواده سلام برسان و به دکتر هم تولدشان را تبریک بگویید لطفا .

متشکرم از تبریکتون
بله خرید ها مشقت بار شده
اینهمه مدلهای مختلف آب؟؟؟؟
خب انشاله سلامتی باشه و با دلخوش مصرف بشه
این قیمتهای عجیب و غریب را کجای دلم بزارم

رسیدن شنبه 6 اردیبهشت 1399 ساعت 09:09

اگه شرایط محل کار یا زندگی شون مناسب هست ، براشون کیک و گل سفارش بده اینترنتی و ارسال کن سورپرایز بشه . حس خیلی قشنگیه طرف نباشه ولی کادوش برسه .


چقدر تو دختر مهربون و دوست داشتنی هستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد