روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

شنبه ای از جنس نور

سلام

تابستان تون پر از اتفاقای خوب

امیدوارم یکی از بهترین و خاطره انگیزترین تابستانهای زندگیتون پیش روتون باشه


بعداز سالیان دراز امسال اولین بهاری بود که اینهمه از آقای دکتر دور بودم

همیشه سعی میکردیم از شور و حال بهار استفاده کنیم... ولی امسال پروردگار اینطوری مقدر کرده بود و اینطوری شد که نشد اصلا دیداری میسر بشه

ولی در آخرین نفس های بهار... دیدار شد میسر و ....

تصمیم خیلی یهویی و ناگهانی و اجرای یهویی تر و ناگهانی تر

اینقدر باورش برام سخت بود که حتی دفعه اول دیدار اینهمه برام هیجان به ارمغان نداشت

قلبم تندتر از همیشه زد... و از همیشه هیجان زده تر بودم

پر از شور و لبخند ازش استقبال کردم و با اخم و تخم و کلی سکوت دیدارها تازه شد

اون مشکل مالی حادتر از چیزی که فکر میکردم نمود پیدا کرده و البته با یه غفلت کوچولو و یه کمی طمع اوضاع بدتر شده

البته همچنان امیدوارم و تا فردا بعدازظهر تکلیف کار مشخص تر خواهد شد....

جذبه عشق همیشه برام پررنگ و دوست داشتنی بوده و هست و بهرحال لحظات بودنش را قدر میدونم

عمیق تر نفس کشیدم تا عطر حضورش توی تمام سلولهای تنم پررنگ بشه

سعی کردم بیشتر نگاهش کنم و چقدر به نظرم جذاب تر و دوست داشتنی تر شده بود

با اینکه پر از حرف بودم سعی کردم بیشتر سکوت کنم و بیشتر بهش گوش بدم

صداش از نزدیک جادوی قوی تری داره...

خلاصه که یک دیدار عاشقانه ... عاشقانه... عاشقانه.....

دوست ندارم به رفتنش و رفتارهای بعدی فکر کنم ، چون فعلا کامم تلخه از یه سری موضوع که نمیخوام با شیرینی این دیدار قاطی بشه... میخوام این شیرینی ته جانم ته نشین بشه و کلی دلم را روشن کنه... پس همین بس که «هنوز عشق جاری است...»



پ ن 1: دیروز داشتیم با مغزبادوم و فندوق جان بازی میکردیم که یک لحظه غفلت باعث شد فندوق محکم با پشت سر بخوره زمین

اصلا هنوز حالم سرجاش نیومده از این اتفاق...

خدا را شکر به خیر گذشت و حالش خوبه و اصلا جز چند دقیقه ای گریه کردن چیزی در بر نداشت ... میدونم بچه ها همینطوری بزرگ میشن... ولی...


پ ن 2: مغزبادوم پریشب کنارم خوابید... و کلی تو خواب حرف زد و خندید...


پ ن3 : امروز از صبح خیلی شلوغ و پرمشغله بودم و از صبح چندبار و چندتا بانک سر زدم و از گرما کلافه شدم

مراقب باشید که گرما زده نشید...

بطری های خوشگل برای خودتون جایزه بخرید... دانه شربتی و خاکشیر را یادتون نره... و هرجا میرید آب همراهتون باشه


پ ن 4: دوست عزیزم ... فندوقی عزیز... تولدت مبارک



نظرات 14 + ارسال نظر
لیلی۱ شنبه 1 تیر 1398 ساعت 14:58

اخ گندم عزیزم دلم خنک شد ایام همیشه به کامتون باشه گلم
خوشحال شدم از پستت
انشاله همه مشکلات هم حل بشه
یادت باشه که دورادور دوستانی داری که همیشه دعاگوهستن

لیلی جانکم متشکرم عزیزدلم
من نزدیکتر از هرچه فکر کنی شماها را دارم

مهدی شنبه 1 تیر 1398 ساعت 15:21

جز آرزویِ عشق چه آرزویی براتون بکنم, خانوم تیلو و آقایِ دکتر؟


خجالتم دادین... عشق نیاز به نگهداری و مراقبت داره... خیلی ساده این شیشه بلورین میشکنه... برامون آرزو کنید که بتونیم این عشق را نگهداریم

هدی شنبه 1 تیر 1398 ساعت 15:40

سلام بر تیلوی عزیزم
به به قرار عاشقانه خداروشکر دیگه خیلی دلتنگ بودید کاش همیشه کنار هم بودید خدا خودش کمک کنه این دوری ها و هجران ها به وصل ختم بشود
اخی خدا به فندقی جان رحم کرده خیلی مراقبت داره صدقه ایی برای رفع بلا بذارید عزیزم

کاش هر روز از قرار عاشقانه مینوشتی ماهم به هیجان می امدیم

سلام بر دوست خوب و همیشه همراه
من از خدا میخوام هرچی خیر و صلاحمون هست را مقدر بفرماید
همون موقع صدقه گذاشتم ولی خیلی حالم خراب شد
تازه حال دلم اونقدرا خوب نبود وگرنه عاشقانه ای پرشور باید مینوشتم

امیر شنبه 1 تیر 1398 ساعت 15:43

با سلام
چقدر این یهویی ها خوب و دلنشین هستند یهویی خبر های خوب برسه یهویی یه کسی حالتو بپرسه یهویی دیداری تازه گردد. یهویی یهویی یهویی ...
امروز اولین روز هفته اولین روز ماه و اولین روز فصل است . انشالله تابستان های گرم باعث گرمی دلها و گرمی بازار کار و گرمی سلامتی و گرمی و انبساط خاطرها بشه

سلام به شما دوست خوب
بهتر شدین؟
همیشه هم یهویی ها خوب نیستن... ولی گاهی دلچسبن
انشاله... منم براتون تابستون بی نظیری آرزو میکنم

سعید شنبه 1 تیر 1398 ساعت 18:42 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی گلم
خوبی؟
به نظر من اگه اینجوریه یه جای کار ایراد داره
یا تو ابراز احساسات تنوع ندارین
یا یه مسئله ی پنهانی هست که دلخوری و دلسردی ایجاد کرده
یا محبت تو کم شده یا حتی ممکنه زیادی شده باشه
عذر میخوام ازت اما اگه آقای دکتر از اول این جوری نبودن و یه مدتیه این جوری شدن من فکر میکنم عشق شما یک طرفه شده
بگرد علتشو پیدا کن دختر عمو
عشق واقعی با دوری کم نمیشه بلکه شعله ور تر هم میشه

سلام پسرعموجان
متشکرم
اصلا اینطوری نیست
نه مسئله ای هست ... نه دلخوری ای ... نه پنهانی
هیچی کم نشده
رابطه سرد نشده
هرکسی یه اخلاقی داره و هرکسی یه جوری ابراز احساسات میکنه
قانون آدمها هیچ دودوتا چهارتایی نداره و هرکسی فقط و فقط شکل خودش هست... و مثل خودش رفتار میکنه... من کتاب رفتار و احساسات آقای دکتر را از بر هستم و اگه به شوخی چیزی میگم شما به دل نگیر

سعید شنبه 1 تیر 1398 ساعت 18:48 http://www.zowragh.blogfa.com

من کامنت قبلی رو قبل از خوندن این پستت نوشتم
امیدوارم با دیدن آقای دکتر اگه هم چیزی بوده برطرف شده باشه
هیجان داشتن نشونه ی عاشق بوددنه
یعنی هم خودت هم طرف مقابل اگه تو دیدار اونم بعد از این همه مدت هیجان دارین یعنی هنوز عاشقین
حالا بگو ببینم آقای دکتر هم هیجان داشتن اندازه ی خودت؟
به هر حال اون چیزا که قبلا گفتی از آقای دکتر نشونه های خوبی نیست


نشونه ها همشون خوب و روشن بودند
شما خودت را نگران نکن
عاشقی ما عین کهنه شراب هست... فقط میشه مست تر شد باهاش...

سعید شنبه 1 تیر 1398 ساعت 20:04 http://www.zowragh.blogfa.com

خداروشکر
خوش حال شدم که رابطتون خوب و گرمه
با جرعه ای ز بوی تو از خویش می روم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز


متشکرم
لطف داری بهم

فندوقی شنبه 1 تیر 1398 ساعت 20:48

عزیز دلم دوست خوش قلبم مهم اینه که عشقتو دیدی و وجودتو گرم کرده.
دعا میکنم به حرف دل پاک و نیت خیرتون مشکل مالی ختم به خیر شه.
امسال تولدم‌ دلچسب تر بود با وجود تو و یه سری دوستان.ممنونم و محبتت رو قدر میدونم.یه دنیا ممنون
با اجازت به آقا سعید میخوام بگم وقتی یه وبلاگ نویس اعتماد میکنه و بی رمز مینویسه از زندگیش قضاوتش نکنیم و نه تیلو و نه آقای دکتر تو سن و موقعیتی نیستن که بعد بیش از ۱۰ سال همو نشناسن. بیایم بهشون انرژی مثبت بدیم و دعاشون کنیم.


سلام دوست خوبم
منم با دعاهای خوب شماست که دل گرم و امیدوارم
امیدوارم همه روزهای زندگیت شاد و دلچسب باشه
امیدوارم تولد 120 سالگیت را کنار عزیزانت به شادی برگزار کنی
اقا سعید از دوستای قدیمی هستند... پسرعموی من محسوب میشن ... شما هم خودتون را ناراحت نکنید.... انرژی مثبتهای شما دوستای خوبم همیشه بهم حال خوب داده و میده

جزر و مد شنبه 1 تیر 1398 ساعت 21:32

یوهووووو بالاخره شد که شد آخیش
چشم و دلتون روشن، حال دلتون خوب، امیدوارم به زودی مشکل حل بشه

آخ آخ دیدی چقدر طول کشید و چقدر سخت بود ... اما بالاخره شد ...
متشکرم
به دعاتون دلخوشم

بهامین یکشنبه 2 تیر 1398 ساعت 02:04 http://notbookman.blogsky.com

سلام تیلو جانم
دلم خیلی واست تنگ شده


حال دلت همیشه خوب تیلو پر انرژی و مهربونم

سلام به روی ماهت
دل به دل راه داره
هزاربار بهت سرزدم و دیدم ننوشتی

لاندا یکشنبه 2 تیر 1398 ساعت 08:58

من عاشق دیدارهای عاشقانه شما ام. عشقتون مستدام
ای جانم فندق کوچولو. خیلی بده یه چیزیشون میشه. ولی خب تا 3-4 سالگی هی قراره بخورن زمین. خدا خودش حواسش بهشون هست


متشکرم دوست جان
وای خیلی حس بدی داشت
خدا را شکر که خدا حواسش هست

الی یکشنبه 2 تیر 1398 ساعت 09:09 http://elhamsculptor.blogsky.com/

ای جااااااااااااااااااااااان
به به قرار عاشقانه
الانم منم به ای شما کلی ذوق کردم
یعنی همش میگفتم کی اینا قرار عاشقانه میازرن
خداروشکر که دیدار میسر شد همینم خودش توی این روزای سختی که هممون داریم عالیه
قطعا با انرژی که گرفتین از پس هر مشکلی بر میاید

وای الی جان نمیدونی چقدر خوب بود
پر از انرژی شدم... فول فول

رسیدن یکشنبه 2 تیر 1398 ساعت 15:50

من بازم دیر رسیدم . شکر که دیداری تازه کردید بعد این مدت طولانی. و شکر که خواهرزاده حالش خوبه و مشکلی نبوده خیلی مراقب باشید. انشاءالله مسائل مالی و کاری هم حل بشه

متشکرم عزیزدلم
هیچ وقت دیر نیست
هروقت بیای قدم روی چشم من گذاشتی

قلب من بدون نقاب دوشنبه 3 تیر 1398 ساعت 11:26 http://daroneman.blog.ir

سلام تیلو جان
راستش از بین حرفات شاید بشه گفت همین حس منتقل میشه
که اون حسی که میدی رو دریافت نمی کنی و البته به نظرم مقصرش خودت هستی ... شاید فقط می نویسی که درد و دل کرده باشی...گاهی وقتا به نظرم بد نیست برای خواننده های همیشگی یکم بیشتر توضیح بدیم... به هر حال هر روز ما رو می خونن و برداشت های متفاوتی دارن
البته این نظر منه... شماخودت عاقلی و میدونی چه کاری بهتره

رابطه که اگه بالا و پایین نداشته باشه اصلا رابطه نیست تیلو
وقتی میگی بعد این همه سال رابطتتون دیگه مستحکمه از ته دل خداروشکر میکنم
و میدونم که این بالا و پایین شدن ها هر چی باشه... از عشق و علاقه کم نمی کنه

سلام به روی ماهت
تذکرت دقیقا به جا بود و نکته ای که گفتی دقیقا درست بود
بقیه شاید ابعاد اون وابستگی و آرامش و عمق رابطه ی ما را نمیدونند و وقتی من یه چیزی را سطحی تعریف میکنم ممکنه اثر عمیق تری روی اونها داشته باشه
کما اینکه ما با یه حرف زدن ساده همه چیز را ممکنه فراموش کنیم...
حق داری و دقیقا درست گفتی

رابطه ای جذاب و شاد و پر هیجان هست که تمام بالا و پایین ها را تجربه کنه و بازم پررنگ و مستحکم بمونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد