روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

دختر خوبی نیستم؟

خانواده ی شش نفره ی خودمون یک گروه تلگرامی داریم

که حرفای مخصوص خودمون را داخلش مینویسیم

دیشب آخر شب دیدم ، خواهرم نوشته:

مامان فردا یکشنبه است... میدونم که دلتنگ مادرت هستی....

(روزهایی که مامان برای نگهداری از مادربزرگ میرفتن یکشنبه و سه شنبه بود)

مامان زیرش نوشته بودن: خیلی خیلی دلتنگشم .... قلبم فشرده میشه وقتی به یکشنبه و سه شنبه میرسیم... خوابش را دیدم... خواب دیدم بسیار جوان و زیبا شده...

خواهر زیرش نوشته بود: این یعنی مادربزرگ جاش خوبه... از درد رها شده... حالش خوبه

مادر نوشته بود : انشاله که همینطوره... بی تابم



من تو اون دقایق نزدیک مامان بودم، هیچ حرفی از این دلتنگی به من نزدند

هیچ حرفی از خوابشون نزدند

هیچ ابراز غصه ای نکردند...

حس کردم کم محبت میکنم به عزیزانم.... حس کردم زیادی سرم دیشب تو گوشی بوده... متوجه دلتنگی های مامانم نشدم....

با من که کنارش بودم درد دل نکرد

با من که نزدیکش نشسته بودم....

نظرات 8 + ارسال نظر
beny20 یکشنبه 4 شهریور 1397 ساعت 14:49 http://beny20.blogsky.com

این گوشی و فضای مجازی ،
نباید جای خیلی از حس های حقیقی رو بگیره √

خدا رحمت کنه مادر بزرگتون رو‌ ...
و مادرتون سلامت باشه

متشکرم دوست خوبم
ممنون

رسیدن یکشنبه 4 شهریور 1397 ساعت 15:31

اصلا دلیلش این نیس که تو خوب نیستی یا آدم درک کننده ای نیستی . بلکه هر آدمی یه بخشی از وجود ما رو میتونه پر کنه . هر آدمی یه تکه از پازل وجود ما رو میسازه . در وجود مادرت اون تکه از دلتنگی فقط بوسیله خواهرت پر میشد . و بخش دیگه ش که تو تو خونه نزدیکترین و دم دست ترین فرد بچه هاشون هستی ، تو پر میکنی . خیالت راحت. من حس نمیکنم براشون کم گذاشته باشی


چقدر قشنگ گفتی
قلبم را آروم کردی

رکسانا یکشنبه 4 شهریور 1397 ساعت 17:39

سلام چطوری سلامتی ؟خوشی؟خواننده خاموشتم
دختر خوب موقری شخصیتو دوست دارم روشن شدم از تجربه مجازیم بگویم ...
قبلا وبلاگ نویس با نام مستعار بودم چنان ذوق زده میشدم...
وبلاگم فضای مجازی واسه ام مسله مهم شده بود ...چند سال از جوانی خودم به بطالت گذشت دوستان خوب قطعا پیدا
میکنی از نوشتن سرمست میشی به چه قیمت ؟؟؟؟؟
بها گزاف غفلت از حس های حقیقی غفلت از زندگی اصلی و غیرهیجانی غفلت از واقعیتها دور ور برای من این بود

پشیماااااااااانم زمانی متوجه قربون صدقه های مجازی پوچ شدم که وبلاگم بستم دیدم این چند سال فقط گذران وقت بود همه رفتن من ماندم با حسهای حقیقی از دست رفته

وبلاگها می خونم می بینم عده ای وبلاگ نویسان جونشون به وبلاگ بسته س رقم بازدید کامنت میشمارن دلم برای خودم میسوزه روزی این مدل بودم حالا برای این عزیزان ....
خواهر مهربونم فضای مجازی جای خوبی برای وابستگیها و تحت تاثیر قرار گرفتنها نیس تجربه کردم که گفتم بهتره سرمون زیاد تو گوشی وبلاگ نباشه .

سلام به روی ماهت
ممنونم که روشن شدی رکسانا جان
ممنون که تجربیاتت را در اختیارمون گذاشتی
به نظرم نوشتن ، چه داخل دفترت بنویسی چه داخل وبلاگ اول حال دل خود آدم را خوب میکنه
به هرچیزی بیش از حد وابسته بشی و میانه روی را رعایت نکنی حتما ضرر خواهی کرد
امیدوارم اطرافیانمون را یادمون نره و حواسمون به همه چی باشه... دنیای اینجا مجازیه اما آدمهای اونطرف این دنیا همه واقعی هستند.... یادمون نره با آدمهای واقعی ... حقیقی و واقعی رفتار کنیم

بهامین یکشنبه 4 شهریور 1397 ساعت 18:24 http://notbookman.blogsky.com/

ای جانم
تو اتفاقا دختر خیلی خوب هستی
شاید نخواسته مادرت تورا ناراحت کنه.


روح مادربزرگت شاد

بهشون زنگ زدم و باهاشون حرف زدم
دقیقا گفتن اصلا نمیخواستم تو غصه بخوری و ناراحت بشی
چون تو حساس تری

الی یکشنبه 4 شهریور 1397 ساعت 20:19 http://elhamsculptor.blogsky.com

تیلو جان، اینو از شناخت اندک این مدتم فهمیدم که میگم
تو هم مثل من برای خانواده و رفاه اونا دائم خودت رو آزار میدی، غرق در خانواده ای (آزار بار منفی نداره ها) اتفاقا دلیلش بد بودن تو نیست دلیلش اینه که چرا مادرتون با وجود تو که می بری و میاریش و همه کارها رو میکنی و... به خواهر گفته؟؟
خب اگر مثبت فکر کنیم، دلیل بدی نداشته و فقط تو اون لحظه خواسته با مهربونی جواب سوال و حرف خواهرت رو بده و تو اون لحظه حس کردی اینطوری میتونه خودشون رو تخلیه کنه
حالت منفیش هم اینه که خوبی تو براشون عادی شده و تبدیل به وظیف شدی
**** حالت منفی کاملن غیر محتمل هست فقط خواستم مقایسه کنم تا بدونی در بدترین حالت هم تو بد نبودی براشون

ممنون الی جان
چقدر خوبه که شماها منو از لابلای کلماتم درک میکنید
دقیقا همین بود و مامان نخواسته بود منو ناراحت کنه
و اینکه به قول شما در لحظه یه نفر یه چیزی میپرسه و ما جوابی میدیم... تازه خواهرمم به هرحال دخترشونه... حساس شدم

فرساد یکشنبه 4 شهریور 1397 ساعت 22:06

سلام دوست عزیز
البته که یه خانم با موقعیت شما به نوعی مرکز دایره زندگی همه اطرافیان هست
اغراق نمیکنم
حقیقتا پدر و مادر شما بیشتر از بقیه روی شما حساب میکنن، شما بیشتر مسولیتهای منزل پدری به عهده دارید
قطعا برادر شما بعد از همسرشون، با شما حتی از پدر و مادرتون احساس نزدیکی بیشتر میکنن و برای انجام هر کاری اولین گزینه شما هستید
و همینطور خواهر های شما
در واقع شما به نوعی نقش والدین دوم برای بقیه دارید
و البته برای پدر و مادر نقش فرزند ارشد، حامی و فرد مورد اطمینان
هر خانواده ای که یکنفر مثل شما داشته باشه قطعا خوشبخته
و این نقش در گذشته اینقدر پر رنگ می‌شد که شاید شما بزرگ ایل میشدید
شما از حال هیچکسی غافل نیستید چطور این احساس به شما دست داده
امیدوارم همه اعضا خانواده شما قدردان شما باشند و این محبت بین شما همیشگی باشه
سلامت باشید

سلام به روی ماهت
چقدر انرژی مثبت بهم دادی
یکی از خیالبافیهایی که خیلی دوستش دارم همینه که یه ایل باشه و من یکی از اون دخترای تاثیرگذار ایل و ....
چقدر بهم لطف دارین
متشکرم از اینهمه انرژی مثبت

جین دوشنبه 5 شهریور 1397 ساعت 16:00

. کم محبت نیستی شاید یادت رفت چیزی که اینجا نوشتی به مامان هم بگی. یادمه تو خیلی زودتر از خواهرت به این موضوع اشاره کردی، همینجا توی وبلاگ نوشتی اولین سه شنبه رو.


تو عزیزمی با این نکته سنجی

Nahid دوشنبه 5 شهریور 1397 ساعت 18:18 http://rooznegareman.blogsky.com

تساوی دوست داشتنی عزیزم، روزی دوبار به تو، ماهی،پریسا،الی، خانم 7min، مهربانو، جین و... سرمیزنم و باهاتون زندگی میکنم.
اما...
نمیخوام حال دلتو خراب کنم اما نای نوشتن ندارم. ممنونم که هنوزم به یاد این رفیق نارفیقی.
ازصمیم قلب برات آرزوی خوشبختی دارم و درضمن بهت تسلیت میگم.
خیلی التماس دعا برای تمام دلتنگیایی که نمیخوام انرژیشو بهتون منتقل کنم.
به دخترم خیلی دعا کن عزیزدلم.

سلام ناهید جان
تو که بی معرفت نبودی دختر
ممنونم که بهمون سر میزنی ولی حیف که خودت را از ما دریغ کردی
حال دلم با بودنت خراب که نمیشه هیچ...همش به یادتم... من شماره ت را دارم ولی بی ادبی دیدم که وقتی نمیخوای باهات تماس داشته باشم....
دوستت داشتم و دارم و دوست دارم که بازم کنارمون باشی
زمان کنکور دقیقا به یاد دخترت بودم... برات آرزوهای خوب خوب دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد