ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
سلام
صبح بخیر
بهارتون لبریز از شادی
کفش های مامانم را پوشیدم
مامانم سخت به کفش نو عادت میکنن...
با اینکه کفش ها طبی و چرم هست بازم پاشون اذیت میشه
من اکثر اوقات کفش های نوی مامان را یک هفته ای میپوشم تا دیگه از قالب نو بودن خارج بشه و پاشون را اذیت نکنه
اینقدر از این کار کیف میکنم
من عاشق کفش نو هستم...
الان به نظرتون چون دارم با کفش های مامانم راه میرم ، میتونم مامانم را قضاوت کنم ؟؟؟؟؟
سلام صبح بخیر چقد زود میای سرکار آفرینمن خیلی تنبلم تازه اومدم.
اون نظر ندهید واسه دوستای عزیزم نیست که
نه آقا کجا بلد روزانه بنویسم همش قاطی پاتیه دلم میخواد یه کمی هم ادبی باشه
سلام
روزت بخیر و شادی
اره من صبحها خیلی خیلی زود میام
خب پس راحت بیایم نظر بدیم
نه همچنین خیلی هم نابلد نیستی
خوش به حالت ساعت چند بیدار میشی؟
راحت باش عزیزم
نه اصفهانی نیستم ولی احساس کردم تو اصفهانی هستی
امیدوارم ولی تابستون سعی میکنم یاد بگیرم بنویسم شعر که نه چون استعدادشو ندارم ولی در حد متن های کوتاه ادبی خیلی دوست دارم
البته بگم که زوری بیدار میشم
فکر نکنی کلا سحرخیزم
اما ساعت شش و نیم بیدار میشم و بعد از پیاده روی هشت میام سرکار
من اصفهانی هستم
احساست درست بود
ما تا تابستان هم صبر میکنیم ولی هرلحظه ای هوس کردی شروع کن به نوشتن
کفشات مبارک.
با این حساب هر سال کلی کفش نو پا می کنی
آجی خوشگلم آقایی کسی بود که واقعا بیشتر از هرکسی دوستش داشتم و دارم و نشد باهم باشیم دقیق یکسال و یک روز هست از هم جدا شدیم.فقط همدگیه رو دوست داشتیم ابته نمیدونم اون داشت یا نه
خب اینو متوجه شدم
همون آقا مهرداد ... اما چرا تو پست ثابت نوشتی جواب مثبت و از این حرفا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واست نوشتم آقایی کیه اومد یا نه؟
بعله
تشریف آوردن
خیلی هم راحت میتونید قضاوت کنید!
ممنون
اون واسه قبل از رفتنش بود خووو دیگه پاکش نکردم
خب باشه
گریه نکن
از این اتفاقا تو زندگی هرکسی ممکنه رخ بده
ازش تجربه بگیر و دفعه بعد دقیق تر نگاه کن
میتونم بپرسم چند سالتونه؟
باشه گریه نمیکنم آره حق باتوئه هرکسی ممکنه تجربهکنه این اتفاقا رو.چشم متولد 64 هستم
کامل وبلاگتو خوندم
چیز خوندنی هم داخل وبلاگم پیدا میشه؟
همش روزانه نویسیه
امیدوارم سالم و سلامت باشی
البته من با خوندن وبلاگت احساس کردم سنت از این کمتر باشه
خوشحالم که دوست شدیم
عزیزم ناراحت نشدم که من کلا آدم شادی هستم حتی وقتی ناراحتم هم میخندم این یعنی دیوانگی
روزانه نویس هات هم عالیه منکه دوست دارم
منم خوشحالم عزیزم منم سعی میکنم صبح زودتر بیام سرکار.واسه ناهار نمیری خونه درسته؟
من به خاطر پیاده روی زودتر میام وگرنه کار ندارم بسیار خلوتم تو این روزها
ناهارم اکثرا نه همینجا دفتر هستم
بد نیست آجی از بیکاری کافی نت زدم ازش راضیم تا حدودی ولی خب چون وام گرفتم فعلا زیر قسطاش داره کمرم خم میشه خخخخ
فقط خرج خودم و خرج خود کافی نت درمیاد ولی بازم شکر خیلی خوشحالم که یه کار دارم و فکرم آزاده
نه کار جانبی انجام نمیدم گشاااااد تشریف دارم
خب خدا را شکر
همین که داری کاری میکنی که خوشحالی و شادت میکنه عالیه
امیدوارم روز به روز کارت رونق پیدا کنه
خیلی مراقب احساساتت باش
کدوم احساس؟احساس زیاد دارم
احساس میکنم هم احساس زیاد داری
هم زود وابسته میشی
هم راحت اجازه میدی که دیگران وارد حریمت بشن
البته من قضاوت نمیکنم ... چون پرسیدی احساسم را گفتم
اگه دوست نداری میتونیم درموردش حرف نزنیم
زود وابسته نمیشم باور کنم اینکه دیگران وارد حریمم بشن شاید حق با تو باشه خب دوست ندارم خشک باشم
نه اتفاقا دوست دارم از صحبت هات استفاده کنم
من خودمم نیاز به صحبت و هم فکری دارم
از اینکه دوست باشیم و راحت حرف بزنیم خوشحال میشم
فعلا باهم صحبت میکنیم حالا دیگه ببینیم به کجا میرسیم من که فکرم زیاد کار نمیکنه
منم از همصحبتی باهات بی نهایت خوشحال میشم
لااقل یکی مثل خودم که دائم پشت سیستمه میتونه همه ی روز کنارم باشه
و حداقل کسی هست که باهاش حرف بزنم
ممنون
اوهوم منم واسه همین احساس کردم بهم نزدیک هستیم و خوشحال ولی فکر کنم سر من خلوت تر باشه ..چجوری بغلت کنم از اینجا
به سادگی
من امروز ناهار پلو سبزی با کوکو سبزی دارم همراه سالاد و دوغ... تشریف بیارین در خدمت باشیم
خب شما کافی نت هستین بایدم سر خودت شخصا خلوت تر باشه
من تایپ و طراحیه
وقت گیره
تازه اگه دیده باشی خودم را زیادی درگیرمقوا و کاغذ و چسب میکنم
میشه پیشنهاد بدم؟
دیگه منتظر مهرداد نباش
حتی اگه برگشت تو ....
قالبت را عوض کن
اسم وبلاگت را عوض کن
از خودت بیشتر بنویس
از علایقت
از سلیقه هات
ارزوهات
دلبستگیهات
از اطرافیانت
از چیزهایی که باید در خودت عوض کنی
در چیزهایی که باید شروع کنی
از کتابهایی که میخونی
از ..............
نوش جونت مرسی عزیزم آره خوشم میاد از مقوا و کاغذ و اینا واقعا حال آأم رو خوب میکنه.
پیشنهاد خوبیه ولی خب این وبلاگ یه جور یادگاریه
واقعا دیگه منتظرش نیستم که برگرده ولی چون میدونم میاد وبلاگم نمیتونم دیگه ننویسم
یه کار دیگه میتونم بکنم مثلا یه وبلاگ دیگه واسه خودم بسازم؟؟
دقیقا چون میاد وبلاگت همه چیز را تغییر بده
نشون بده که دیگه منتظرش نیستی
من معتقد نیستم که ادمی که رفته را حتما باید فراموش کرد
اما به شدت معتقدم که باید زندکی کرد
یعنی اگه اینقدر عاشقشی که نمیتونی فراموشش کنی دلیل نمیشه اینهمه خودت را ضعیف نشون بدی
تغییر بده و بزار ببینه که چقدر قوی هستی
احساس نکنه همه ی عمرت را داری در انتظار اون میگذرونی
(بازم لازمه تو پرانتز بگم چون اجازه دادی دارم نظرم را میگم)
باید راجع بهش فکر کنم
نه عزیزم گفتم که اشکالی نداره
حتما فکر کن بهش