روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

بغض های خواهرانه

لبریز حرف و کلمه شدم

دلم میخواد با یه نفر حرف بزنم درد دل کنم

آقای دکتر امروز به شدت شلوغ بودن ... البته مهارت ویژه ای دارن در اینکه با چند تا جمله حال بد من را تبدیل به بهترین حال کنن و البته این کار را هم کردند... اما بازم دلم حرف زدن میخواد

حرف زدن طولانی

دلم للی را میخواد

خواهرم اومد امروز اینجا ولی فقط و فقط گوش دادم

اجازه دادم اینقدر حرف بزنه که فوران کلماتش تمام بشه

اجازه دادم آروم بشه

حرف زد

بغض کرد

خندید

و بعد آروم تر پا شد رفت خونشون...

نظرات 1 + ارسال نظر
گلشن دوشنبه 16 فروردین 1395 ساعت 20:21

خب حرف بزن! تو که یه پست مخصوص خودت داری

دارم سعی میکنم
اما کلمات توی گلوم گیر کردن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد