-
گرمای خونه مون را دوست دارم
شنبه 13 بهمن 1403 21:09
سلام شبتون قشنگ شبهای بلند زمستونی را چطوری میگذرونید؟ من توی خونه بودن را دوست دارم از اون دسته آدمهایی هستم که توی خونه حوصله شون سر نمیره دوست دارم توی خونه راه برم و ریز ریز دور و برم را مرتب و مرتب تر کنم دوست دارم ریز ریز بافتنی ببافم دوست دارم کتاب رنگ آمیزیم را رنگ کنم و مداد رنگی هام را بتراشم و با دقت و بی...
-
نوشته های روزانه
پنجشنبه 11 بهمن 1403 15:58
سلام زمستونتون پر از گرمای وجود عزیزانتون کاش توی این سرما دل هممون گرم باشه به وجود آدمهایی که باعث میشن زندگی هنوز ارزش زندگی کردن را داشته باشه از وسط زمستون یهو انگار همه چی میره روی دور تند اصلا آخرای زمستون همیشه توی روزهای دم عید گم میشن پس تا زمان هست و وقت هست قدر زمستون زیبا را بدونیم زمستونی که با هوای سردش...
-
عادت نوشتن
چهارشنبه 10 بهمن 1403 22:53
سلام شبتون زیبا و پرستاره تصمیم گرفتم حتما روزانه نویسی را از سر بگیرم و نزارم چراغ این وبلاگ بعد از اینهمه سال خاموش بشه اصلا گاهی برای بعضی از کارها نباید بزاریم روتین روزانه بهم بخوره امروز صبح زودتر از همیشه رفتم باشگاه طوری که ساعت 8 اول وقت باشگاه بودم و شروع کردم به ورزش با خاله و مامان قرار داشتم و برای همین...
-
از دی نگویمت ، که چو غوغا نمود و رفت
سهشنبه 9 بهمن 1403 10:16
سلام روزتون زیبا و شاد اونم روز زمستونی پر از برف و باران البته که کم کم و نم نم ولی همینم شکر.... پاییز و زمستانی که اینهمه خشک بود دی تمام شده و من نیومدم الان هم کلی از روزهای بهمن رفته و خودم هم نمیدونم کجام روزها را گم کردم از وقتی این قطعی های برق برنامه سرکار رفتنم را بهم هم ریخته دیگه خودمم نمیدونم کدوم روز را...
-
یک قدم تازه
چهارشنبه 26 دی 1403 21:31
سلام شب زمستونیتون بخیر بالاخره دختر پرانرژی درونم موفق شد که بازم منو بکشونه باشگاه! امروز وقتی از خواب بیدار شدم صبحانه خوردم و قصد کردم بشینم سرجلسات آموزشی اون دوره ای که تصمیم دارم یادش بگیرم! اما... دختر خاله یه پیغام داد سرکاری یا خونه؟ گفتم خونه گفت بریم باشگاه؟ گفتم چرا که نه!!! یک ربع بعد ... آرایش کرده ......
-
هزار قصه نوشتیم بر صحیفه دل ... هنوز عشق تو عنوان سرمقاله ماست
دوشنبه 24 دی 1403 10:25
سلام روزتون زیبا نشستم توی خونه و از زمستون لذت میبرم امروز یه نگاهی به برنامه قطع برق انداختم و دیدم قطعی برق دفتر کارم از ساعت 9 تا 11 هست و همون بهتر که بمونم خونه تازگی اینطوری شدم که عاشق خونه ماندن هستم عاشق اینکه صبح بیدار شم و توی آینه آروم آروم موهام را برس بزنم یه روتین ساده پوستی اجرا کنم و غرق بشم توی...
-
عکس و خاطره
یکشنبه 23 دی 1403 12:44
سلام روز من که اینجا زمستونی ولی آفتابیه امیدوارم روز زمستونی شما هم قشنگ باشه اونقدر قشنگ که لبخند روی لبهاتون پررنگ باشه و دلتون گرم ... بعد از اون پست قبلی ... آقایی که قرار بود زحمت بالا بردن یخچال را بکشه تنهایی اومد و یه نگاهی یه یخچال انداخت و یه نگاهی به پله ها و گفت نمشه!!!! زنگ بزنید به نمایندگی تا بیاد و...
-
هفتاد روز مانده ....
پنجشنبه 20 دی 1403 12:57
سلام روزتون زیبا زمستونتون پر از دلخوشی ما دوشنبه با خاله و آلاله قرار گذاشته بودیم که بریم شهر لوازم خانگی صبح که بیدار شدم خواهر تلفن زد و گفت چرا میخوای بری شهر لوازم خانگی برو سرای ایرانی!! بعد من دو به شک شدم که واقعا کدومش بهتره؟ دیگه راه افتادیم و توی راه چهارتایی همفکری کردیم و در نهایت رفتیم شهر لوازم خانگی...
-
دی ماهی ها...
یکشنبه 16 دی 1403 10:31
سلام روزتون قشنگ دیروز که نیومدم پست بنویسم پس بهتره تا دوباره دور و برم شلوغ نشده پست امروز را بنویسم که خیلی بد قول نشم اول از همه تولد دی ماهی هایی که اینجا را میخونن تبریک بگم تولدتون مبارک زمستونیهای قشنگ امیدوارم دلتون عین برف دی ماه سفید باشه میدونم چقدر خونگرم و دوست داشتنی هستید ... داداش جان منم دی ماهی هست...
-
سرمای زمستانی
شنبه 15 دی 1403 13:51
سلام روزتون زیبا نمیدونم من امسال اینهمه سرمای زمستون را دارم حس میکنم یا واقعا امسال زمستون سردتر از قبل هست؟ یه طوری انگار کل استخونهام یخ زده و هیچی نمیتونه گرمم کنه دفتر کارم هم که از اون جور جاهایی هست که کلا گرم نمیشه بخاری دارم ولی این شیشه های سکوریت و ... بیخیال قبلا در مورد نسرم بودن اینجا صحبت کردم و...
-
نمیدونم چقدر دیگه فرصت داریم!
سهشنبه 11 دی 1403 21:28
سلام شبتون ستاره بارون اینطوری که از وبلاگهای دوستان متوجه شدم و یه چند باری از قطع و وصل بلاگ اسکای دیدم ، مشخص نیست چقدر دیگه فرصت داریم! من جز اون دسته ای هستم که بلاگفا یهو وبلاگم را قورت داد! از اونایی که حتی فرصت نکردم یه بک آپ از نوشته هام بگیرم البته الانم میدونم بلاگ اسکای داره بازی در میاره ولی همچنان بک آپ...
-
یکشنبه ی زمستانی
یکشنبه 9 دی 1403 10:16
سلام روزتون قشنگ زمستونتون پر از گرماهای دلچسب مثل گرمای دستای اونایی که دوستشون دارید گرمای آغوش کسی که بهتون آرامش میده گرمای دلچسب کنار آتیش با دوستانتون و هزار گرمای دیگه که فقط و فقط توی زمستون اینهمه میچسبه!!!!! از لحظه ها لذت ببرید که فرصت کوتاه تر از چیزی هست که ما حتی فکرش را بکنیم گاهی روتینهای زندگی میشن یه...
-
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
شنبه 8 دی 1403 09:50
سلام روز شنبه تون بخیر هفته ی بینظیری پیش رو داشته باشید رسیدیم به هشتیمن روز زمستانی! باید یاد بگیریم از همه چیزهای اطرافمون لذت ببریم وقتی سرد هست از سرما وقتی گرم هست از گرما یاد بگیریم بخاطر داشته هامون شکر گذار باشیم همین که لباسهای گرم و خوشگل داریم همین که خونه ای داریم که وقتی بهش میرسیم انگار دلمون گرم میشه...
-
زمستان تون مبارک
چهارشنبه 5 دی 1403 11:22
سلام و روزبخیر دیگه این تیلوتیلوی هرروز بنویس قدیم نمیشه که نمیشه!!! این وبلاگم دیگه نمیتونه وبلاگ روزانه ها باشه اخه این چه وضعی هست!!! من که نفهمیدم چطوری اینهمه روز گذشت و نیومدم بنویسم شنبه صبح رفتم دفتر و علیرغم میل باطنی ام اعلامیه های دایی جان را آماده کردم اونایی که با شغل من از نزدیک آشنایی داشته باشند...
-
روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی
جمعه 30 آذر 1403 19:30
سلام شب تون بخیر دیگه چیزی از پاییز باقی نمانده در حد چند ساعت... ما نزدیک روزهایی هستیم که پدرجانمان را از دست دادیم ... سه سال تمام!!! البته ما پدر را روز سوم دی ماه از دست دادیم اما پنجشنبه با توافق بقیه قرار بر این شد که بریم سرمزار به رسم همیشگی یه مقداری خیرات حلوا و خرما و شیرینی و چای برداشتیم و رفتیم از ساعت...
-
تعطیلات پاییزه
سهشنبه 27 آذر 1403 10:01
سلام رسیدیم به ته پاییز پاییز رنگی رنگی ، وقتی به روزهای آخر میرسه دیگه دستاش توی دستای زمستون هست و حسابی هوا سرد هست حالا جوجه هاتون را شمردید یا نه؟ شمردن جوجه ها را نزارید برای آخر وقت ... یه حساب کتابی بکنید و یادتون باشه از سال 1403 فقط و فقط یک فصل ... اونم سه ماه ... اونم چیزی حدود90 روز باقی مانده... هوا...
-
روزهای آخر پاییز
یکشنبه 25 آذر 1403 22:44
سلام شب پاییزیتون پرستاره امروز صبح آماده شدم که برم سرکار لباس پوشیدم و با مادرجان صبحانه خوردیم بعدش هم اومدم پارکینگ تصمیم داشتم قبل از اینکه سوار ماشین بشم رقم کنتورهای آب را یادداشت کنم و هزینه آب های مصرفی را حساب کنم و برای همه بفرستم برای همین کلید انباری را برداشتم و رفتم سمت انباری که دیدم از زیر در آب اومده...
-
سفرنامه بهارات
شنبه 24 آذر 1403 22:17
سلام شب تون زیبا باید خیلی خیلی براتون بنویسم امیدوارم حوصله تون سر نره چون تصمیم دارم توی یه پست کل سفرنامه را براتون بنویسم البته مگر اینکه شارژ لپ تاپ تمام بشه همه چیز همونطوری که توی پست قبل گفتم پیش رفت دوشنبه به آخر رسید و ویزاها نیومد ساعت 12 شب با مسئول آژانس صحبت کردم و گفتند تاحالا نشده که ویزاها نرسه قرار...
-
چمدانهای منتظر
دوشنبه 12 آذر 1403 17:31
سلام عصر پاییزیتون قشنگ چقدر هم یهو هوا سرد شد و انگار واقعا زمستون سرک کشیده گلدونهای توی تراس را جز یکی دوتا که با سرما میانه خوبی دارند پلاستیک کشیدم که یخ نزنن به گلدونهای توی پارکینگ آب دادم فلاورباکس دم در را هم مرتب کردم و آب دادم مادرجان هم گلدانهای سرسرا را آب دادند امروز ناهار با من بود مرغ را مزه دار کردم و...
-
بازم پست م دیر شد!!!!
یکشنبه 11 آذر 1403 15:56
سلام عصر پاییزیتون قشنگ دیگه از تیلوتیلوی این وبلاگ انتظار نداشته باشین که یادش بیاد تا کجا نوشته و آخرین بار از کی و چی نوشته!!! خب اصلا کجام که نمیام و هر روز نمینویسم؟ یعنی چی؟ زندگی اینهمه روی دور تند چه معنی داره؟ ریتم زندگی باید آروم و دلچسب باشه و ما به سازش ریز ریز قر بدیم و کیف کنیم ... این چه وضعیه واقعا؟...
-
دوستهای گاهی نامهربان
سهشنبه 6 آذر 1403 12:15
سلام و روز بخیر باز امروز از اون روزهای پاییزی و آفتابی هست که خورشید خانم داره توی آسمون دلبری میکنه هوا خنکه و پاییز پررنگه برگهای درختها زرد و نارنجی شدند یادم اومد که وقتی آقای دکتر اومدند دنبالم یه برگ بزرگ نارنجی روی داشبورد ماشینشون بود ازشون پرسیدم این چیه؟ گفتند: یه جایی توی خیابون ایستاده بودم و با تلفن حرف...
-
خبرهای تازه
دوشنبه 5 آذر 1403 18:55
سلام عصر پاییزیتون قشنگ وقتی نگاه کردم و دیدم ده روز هست که پست ننوشتم باورم نشد که اینهمه روز گذشته اینهمه روز گذشته و من نرسیدم پست بنویسم البته برای اینکه خبر قرار عاشقانه بیات نشه و از دهن نیفته توی اینستاگرام براتون نوشتم ... بزارید یه طور دیگه پستم را شروع کنم از شنبه هفته گذشته از اون روزی که اونقدر شلوغ بودم...
-
تولدم مبارک
جمعه 25 آبان 1403 21:32
سلام شب پاییزیتون قشنگ چطوری زمان میگذره که من متوجهش نمیشم؟ چطوری اینهمه از آخرین پست گذشت و من بازم یه عالمه غیبت داشتم؟ البته که این روزها کلی تولد بازی و سورپرایز داشتم باید از دوشنبه شروع کنم؟ اصلا یادم نمیاد چی شد و چی نشد ولی از سه شنبه را یادم میاد پس از سه شنبه شروع میکنم صبح با مادرجان از خونه اومدیم بیرون...
-
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
یکشنبه 20 آبان 1403 13:26
سلام یکشنبه تون رنگی رنگی روزتون قشنگ پاییزیتون پر از دلخوشی های ناب از دیروز تا امروز یه جوری یه نفس کار کردم که انگار به کل دنیا بدهکارم رفتم سمت خونه و توی مسیر نان سنگک خریدم به محض اینکه رسیدم داخل پارکینگ آقای مخابراتی زنگ زدند و میخواستن پیرو درخواستی که ثبت کرده بودم و برای بررسی اینترنتمون بیان گفتم تشریف...
-
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد...
شنبه 19 آبان 1403 13:30
سلام روزتون زیبا روز پاییزیتون پراز دلخوشی به خصوص که اول هفته هم هست ... اول هفته تون پر از رنگی رنگی های دلچسب چهارشنبه از دفتر که رفتیم بیرون با مادرجان یکی دوتا خرید خرده ریز انجام دادیم و رفتیم سر دایی جان همچنان مریض و همچنان بدحال براشون انار و خرمالو و شیرینی بردیم یک ساعتی اونجا بودیم چقدر آدمهایی که مریض...
-
نیمه پاییز...
سهشنبه 15 آبان 1403 10:53
سلام امروز دقیقا وسط پاییز هستیم نصفه پاییز گذشت رفتید وسط برگهای پاییز قدم بزنید؟ از بازی رنگها لذت بردید؟ این بازی نور و سایه را به اندازه کافی تماشا کردید؟ از شبهای بلند پاییزی استفاده میکنید؟ خلاصه که چشم بهم بزنیم پاییز تمام شده ... همینطوری که نصفش رفت ... نصفه دیگه ش هم به چشم برهم زدنی میگذره... دلم میخواست...
-
بازم باشگاه نرفتم...
دوشنبه 14 آبان 1403 16:59
سلام عصر پاییزیتون طلایی قرار بود امروز برم باشگاه بچه های باشگاه بهم پیام دادند که حتما برم و یه دوره جدیدی را با هم شروع کردند ولی دیروز خواهرجان بهم زنگ زد گفت که امروز مدرسه فندوق جلسه گذاشته و میخواد پسته را بزاره پیش من و بره دیگه نمیشد کاریش کرد مادرجان صبح زودتر بیدار شده بودند و برای خودمون و خواهر اینا ناهار...
-
رنگ های پاییزی
شنبه 12 آبان 1403 20:04
سلام شب پاییزیتون زیبا باز سرفیس جان را برداشتم و اومدم وسط سالن تلویزیون روشنه و مادرجان با تلفن مشغول صحبت کردن هستند منم یه عالمه تایپ با خودم آوردم خونه گفتم قبل از شروع کار یه پست بنویسم که قول دادم روزانه نویسی را از سر بگیرم البته که روزانه نویسی هم به معنای دقیقا هر روز نوشتن نیست ولی حالا سعی خودم را میکنم!...
-
پاییز یک شعر است یک شعر بیمانند
جمعه 11 آبان 1403 21:06
سلام شب پاییزیتون زیبا سرفیس جان را باز کردم و یه نگاهی به پیغامها انداختم دفترچه یادداشتم را باز کردم و دوتا یادداشت کوچولو برای خودم نوشتم سفارش کارها را ثبت میکنم و دسته بندی میکنم که در اولین فرصت انجام بشن و از قلم نیفتند حالا دیگه سفارشها زیاد نیستند دوتا یادداشت کوچولو نوشتم و یه طرح را ویرایش کردم و دوباره...
-
شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد- باغ امسال چه پاییز عجیبی دارد....
چهارشنبه 9 آبان 1403 12:59
سلام روز پاییزیتون دل پذیر صبح یه بلوز پاییزه سرمه ای از لابلای لباسها درآوردم شلوار سرمه ای ... یه کت کوتاه لی... البته لی پررنگ سورمه ای... و این شد تیپ امروز ... روز پاییزی من تیپ های رنگی رنگی را دوست دارم دوست دارم نارنجی و زرد و آجری بپوشم دوست دارم توی پاییز لباسهای نسکافه ای بپوشم و با عطر دلچسب قهوه دلگرم بشم...