روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

مسپورت و زیبایی

سلام 

شبتون ستاره باران 

هوا همچنان سرد هست و سوز داره 

صبح زودتر بیدار شدم و دوش گرفتم 

خواهر با دوتا فسقلی صبحانه و نان تازه خریده بودند و رفته بودند دنبال مغزبادوم و مامانش

ساعت 9 نشده بود که رسیدند خونه ی ما

مادرجان هم چای و سفره را آماده کردند و دور هم صبحانه مفصل خوردیم 

سفره را جمع کردیم و دوباره چای ریختیم و نشستیم دور هم 

حرف زدیم و حرف

فسقلیا بازی و شیطنت میکردند 

مادرجان ریز ریز کارهای تهیه ناهار را انجام میدادند 

من اون وسطا زنگ زدم به اون جایی که ازش میزناهار خوری خریدیم و قرار بود تحویلش فردا باشه!!!!

و ایشونم فرمودند که حالا دیگه نزدیک عید هست و تحویل ها دقیق و به روز نیست!!!!!!!!!!!!!!!

بهش گفتم ولی ما که حالا خرید نکردیم ... نزدیک 40 روز از خرید گذشته! و ایشونم فرمودند فعلا صبور باشید!!!!

متنفرم از بدقولی.... 

دارم تلاش میکنم فعلا حرص نخورم و اوقاتم را تلخ نکنم تا ببینم چی پیش میاد

نزدیک ظهر بود که حرف رفت سمت کارهای مربوط به زیبایی 

خواهر به تازگی برای خط اخمش بوتاکس زده بود و نتیجه خیلی خوب بود

البته خواهر دفعه سوم هست که بوتاکس تزریق میکنه 

سالی یکبار

به من هم هربار اصرار میکنه که همین کار را بکنم ؛ چون منم خط اخم دارم 

شاید بعضی از دوستان یادشون باشه که پارسال هم همین موقع ها با اصرار خواهر جان رفتم نوبت گرفتم و رفتم مطب دکتر و بعد از چند ساعت معطلی وقتی که دیگه داشت نوبتم میشد، پاشدم و بدو بدو از مطب اومدم بیرون و تمام !!!!

خلاصه که دوباره خواهر حرف را برد سمت اینکه منم باید بزنم و ... 

منم که دیدم نتیجه بوتاکس خواهر خیلی خوب بوده قبول کردم ... خواهر هم دیگه معطل نکرد

گفت پاشو تا همین حالا بریم 

حالا ساعت چنده؟

نزدیک 12...

دکتر هم پنجشنبه ها تا ساعت  1 مطب هست

دیگه بدو بدو لباس پوشیدیم 

سه تا خواهر ... بچه ها را گذاشتیم پیش مامان جان و رفتیم 

به آلاله هم زنگ زدم که اگه میخواد باهامون بیاد

ولی آلاله باشگاه بود و گوشی همراهش نبود و جواب نداد

ساعت 12 و نیم رسیدیم مطب و برق قطع شده بود و مطب بی نهایت شلوغ بود

گفتند ساعت 1 برق وصل میشه ... اونایی که کارهای زیبایی داشتند که باید با دستگاههای مختلف انجام میشد همه توی نوبت نشسته بودند

البته در حالی که خیلی ها پماد بی حسی زده بودند و پلاستیک به خودشون چسبونده بودند!!!!

خانم منشی گفتند فقط اگه کسی هست که میخواد بوتاکس تزریق کنه بیاد جلو که اینکار نیاز به برق نداره... 

ما هم سه تایی با هم پریدیم داخل!!!

اول خواهر کار ترمیم انجام داد

بعد از یه مشاوره کوتاه ، دکتر برای من تزریق انجام دادند و توصیه های لازم برای بعد از این تزریق را هم بهم گفتند 

ازشون پرسیدم برای غبغب هم میشه کاری کرد ... گفتند الان یه تزریق هم برای اون انجام میدن... 

دیگه تیلوتیلوی ترسو شجاعانه نشست و یه عالمه تزریق روی پیشانی و اطراف چشمش انجام شد... 

دیگه تا کار ما تمام بشه برق هم وصل شد و حساب کتاب کردیم و برگشتیم سمت خونه 

دور هم ناهار خوردیم 

مغزبادوم و خواهر و همسرش زودتر رفتند 

چون فردا عازم سفر هستند 

با مدرسه مغزبادوم صحبت کردند و یک هفته میرن مسافرت 

اونیکی خواهر هم یکی دو ساعت بعد رفت که فسقلیا را ببره آرایشگاه و آماده بشن برای یه جشن روز شنبه و یکشنبه توی مدرسه فسقلی...

ما هم یه کمی جمع و جور کردیم و بعدش رفتیم سمت خونه خاله 

دور هم شام خوردیم 

حرف زدیم 

برای بیرون رفتن فردا نقشه کشیدیم 

و در نهایت ساعت 11 خونه بودیم 

ماشین ظرفشویی را من روشن کردم 

مادرجان هم ماشین لباسشویی را روشن کردند 

و در این فاصله من دارم پست مینویسم 

مادرجان هم دارن توی دفترچه خودشون برای خودشون یادداشت و روزانه نویسی میکنند... 



پ ن 1: خواهر بهم کمک کرد و برای سه تا فسقلی لباس عین هم به عنوان عیدی خریدم

البته اینترنتی


پ ن 2: خودم برای دخترخاله ها و البته یکی از دختر عمه هام تی شرت سفارش دادم 

اونم اینترنتی

اینطوری یکی یکی عیدی هایی که لازم بود بخرم را دارم تیک میزنم 


پ ن 3: من برای همه کارهام با آقای دکتر مشورت میکنم 

ولی بدون مشورت ایشون رفتم برای کارهای زیبایی امروز

و این برای ایشون خیلی خیلی تعجب برانگیز بود!!!!!!


پ ن 4: امشب هنوز اون تقویم پی دی اف را تکمیل نکردم 

یکی دو روز دیگه اون فایل را هم براتون میزارم

نظرات 8 + ارسال نظر
جازی جمعه 10 اسفند 1403 ساعت 00:39

با سلام
شب بخیر
به نظر من هیچ چیز بهتر از زیبایی طبیعی نیست
تزریق مواد شیمیایی شاید عاقلانه نباشه اما خانم ها به مثلی دارند که میگه بکش و خوشگلم کن
بهتربن ها را در این نیم شب جمعه برایتان ارزو می کنم

سلام دوست خوبم
گاهی برای نگهداری از زیبایی های طبیعی باید به یه ترفندهایی هم متوسل شد
خط اخم را دیگه نمیشد کاریش کرد

پت جمعه 10 اسفند 1403 ساعت 03:41

مسپورت چیه؟ بوتاکس مبارک

برند اون بوتاکسی که تزریق کردم ... دارم فکر میکنم نکنه اشتباه نوشتم؟

ربولی حسن کور جمعه 10 اسفند 1403 ساعت 08:37 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
امیدوارم نتیجه بهتر از چیزی باشه که فکر میکنین.
ظاهرا من دیشب چند دقیقه زود ناامید شده بودم!

سلام جناب دکتر
دقیقا چند دقیقه !
کاش نتیجه خوب باشه

Sara جمعه 10 اسفند 1403 ساعت 12:41 https://15azar59.blogsky.com

تیلو خانم زیبا
مسپورت ایا همان مشورت هست؟
.
منم تا الان بوتاکس نزدم امیدوارم لازم نشه
از مست هات بوی زندگی و ارامش میاد

سلام عزیزم
مسپورت مارک بوتاکسی هست که زدم
چقدر کار خوبی میکنی اگه اخم نکنی اصلالازم نیست بوتاکس بزنی
من اخمو شدم
امیدوارم همیشه همینطوری خوشگل و نچرال بمونی
من الان دیگه نچرال نیستم؟

سحر جمعه 10 اسفند 1403 ساعت 21:57

دیسپورت


شاید هم دیسپورت

مانی شنبه 11 اسفند 1403 ساعت 00:16

عزیزمی خانم دکتر مهربان

خواننده خاموش شنبه 11 اسفند 1403 ساعت 01:07

تیلو جانم من که میدونم مصپورت هست یه تو یه وبلاگی خونده بودم تو وبلاگ آبانه نمیدونم میشناختیش یا نه اون همیشه میگفت دکترم گفته مصپورت بزنین، من از وبلاگ ایشون یادم مونده

ممنون از اطلاعاتی که دادی
بله آبانه ی عزیز را میشناسم
مصپورت درست تره احتمالا... من چیزی که شنیدم را بر حسب گمان خودم نوشتم

رویا شنبه 11 اسفند 1403 ساعت 13:38

مبارکه پس خیال دارین سال جدید رو زیباتر شروع کنینمن خودم فعلا نیازی نمیبینم

تا هر زمانی که خودت این حس را داشته باشی همین بهترین کار هست
متشکرم
سعی کردم اخمای پررنگ را از روی صورتم حذف کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد