ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
روزتون قشنگ
الان وقتشه که از تابستون لذت ببرید
چون از گرمای خیلی شدید تابستونی کاسته شده
و حالا صبح ها میشه گفت هوا خوبه!
یواش یواش میشه برای پیاده روی های صبحگاهی آماده بشیم و ازش حسابی لذت ببریم
نمیدونم روزهام چطوری میگذره
دیگه اصلا نمیدونم چی را تعریف کردم چی را تعریف نکردم براتون
عروس و دامادی که باهاشون قرارداد بسته بودیم شنبه بعدازظهر اومدن برای فسخ قرارداد !!!
یادم نیست تعریف کردم یا نه...
این عروس و داماد جوان اومدن برای قرارداد و خیلی هم عجله داشتند
منم به خاطر اونا به کارها سرعت دادم و قرارداد را بستیم
ازشون خواستم خودشون تمیزکار بگیرن و من هزینه ش را پرداخت کنم
گفتند اگه میشه خودم این کار را بکنم و اونا فرصت ندارن!!!!
خلاصه که خونه را تمیز کردم و آماده کردم و تحویلشون دادم
دو روز بعد اومدند و گفتند یه حشرات ریزی یه گوشه از خونه دیدند
رفتم پایین و دیدم دوتا (خرخاکی) ریز یه گوشه در اثر سمپاشی که انجام شده مردند!!!!
گفتم: خونه کامل سمپاشی شده و هیچ موجود زنده ای توی این خونه نیست
گوشه و کنارها را گشتند و بررسی کردند و واقعا هیچی نبود
یه کمی بیشتر و دقیقتر گشتند و در نهایت هیچی نبود
رفتند و مامانهاشون را آوردند و فرمودند که این خونه موریانه داره !!!!!!
گفتم برچه اساسی این حرف را میزنید... استناد کردند به همون دوتا خرخاکی ریز!!!
راستش را بخواین گفتم نکنه درست میگن و من دارم اشتباه میکنم
زنگ زدم به یکی از این مراکز سمپاشی و ازشون خواهش کردم برای تشخیص این موضوع بیان
شنبه بعدازظهر اومدند و بررسی کردند و گفتند اصلا همچی چیزی نیست و هیچ موجودی نداره ... در حدی که من ازشون خواهش کردم یه سمپاشی انجام بدن و اونا با اینکه این شغلشون هست گفتند که وقتی هیچ موجودی تو این خونه نیست برای چی سمپاشی انجام بشه ... کما اینکه خونه نو هست و جایی برای لانه گزینی هم نداره!!!
نظرکارشناس را به عروس و داماد اعلام کردم و ایشون فرمودند که اصلا حاضر نیستند در این خونه ساکن بشن!!!! چون جهیزیه شون دچار موریانه میشه!!!!!
با توجه به اینکه قرارداد نوشته شده بود و هزینه مربوط به قرداد پرداخت شده بود، بنگاه بهشون گفته بود کارشناس ببرید و اگه تایید بشه که موریانه ست حق باشماست
منم بهشون گفتم نظریه کارشناس را قبول دارم و هرچی شما بگید!
گفتند نظرمون عوض شده ...
لابلای حرفاشون متوجه شدم تصمیمشون برای برگزاری عروسی و ازدواج کلا عوض شده و اینو بهانه کردند!
گفتند میشه قبول کنید قرارداد را فسخ کنیم؟
گفتم : بله
گفتند میشه خسارت شما را ندیم... یعنی پولی که من پرداخت کردم به بنگاه!!!
دیدم دیگه چاره ای نیست
میتونستم بگم نه! چون کارشناس تایید کرده بود که حرفشون بیخود بوده ... ولی !!!!!!
بگذریم ...
برق قطع شده بود ... ساعت حدود 8 شب
بهشون گفتم برق قطع شده و قرار را بزارید برای دوشنبه !
گفتند عجله داریم!!!
رفتیم بنگاه و قرارداد را فسخ کردیم
ولی من بازم زنگ زدم به یه مرکز دیگه و ازشون تقاضای کارشناس کردم تا خیال خودم و وجدانم راحت باشه
دیروز صبح با اینکه تعطیل بود ساعت 9 صبح کارشناسشون اومد و بررسی کرد و حرف نفر اول را تایید کرد
بازم من ازشون خواستم یه سمپاشی انجام بدن که گفتند اصلا لازم نیست و این کار نکنید!
الکی به خاطر حرف بیخود و بدون پایه و اساس دوتا آدمی که خودشون هم نمیدونن از زندگی چی میخوان، کلی از وقت و هزینه م صرف کارهای بیخود شد!
مادرجان دیروز نذری پزون داشتند
شله زرد
من که بیدار شدم عطر زعفران و برنج لنجان خونه را پر کرده بود
وقتی کارهای مربوط به طبقه پایین تمام شد اومدم بالا و دیدم مادرجان نذری ها را توی ظرفها کشیدند
تزیینش را به عهده گرفتم و بعدش لباس پوشیدم و نذری ها را بردیم و تقسیم کردیم
تا برگردیم خونه ساعت 2 بعدازظهر بود
یه عالمه کار داشتم
دیگه لپ تاپ را روشن کردم و نشستم سرکار
ناهار خوردیم
بازم کار
عصر یه قهوه ی دلچسب درست کردم و بامادرجان خوردیم
بازم کار
شام خوردم
بازم کار
خلاصه که از ساعت 3 تا 12 شب یه نفس کار کردم و چقدر خوب بود و چقدر کارام پیش رفت
صبح امروز زودتر بیدار شدم
هرکاری کردم که مبلغ پول را با گوشیم جابجا کنم یه ارور چرت و پرت میداد
هزاربار تست کردم
دیگه سریع دوش گرفتم و صبحانه خوردم و مادرجان را رسوندم باغچه و بدو بدو رفتم بانک
نوبت گرفتم و تو همین فاصله با معاون بانک یه سلام احوال کردم
پرسید چی شده ... گفتم اینطوری... گفت با گوشیت انجام بده من ارور و پیغام را ببینم
زدم و در کسری از ثانیه پول بدون هیچ ارور و پیغامی جابجا شد!!!!
و اینگونه بود که با یه لبخند بزرگ بدو بدو اومدم سرکار و زندگیم!!!!
پ ن 1: دیروز همون هندزفری سوسکی را گذاشتم توی گوشم و همونطوری که مشغول طراحی بودم ساعتها با آقای دکتر حرف زدیم
اونقدر که دیگه واقعا دردرونم حس کردم آرومم!!!!
از شنبه بعدازظهر بد جوری حال دلم ابری و بارونی بود
پ ن 2: کارهای عقب مونده م اونقدر روی هم جمع شدند که دیگه لیست کردنشون فقط باعث اعصاب خردی میشه
باید یه سریهاش را حذف کنم و یه لیست قابل اجرا بنویسم
پ ن 3: گفتم براتون که فندوق قصه مون میخواد بره پیش دبستانی
داشتم لیست وسایل مورد نیازش را نگاه میکردم
به پسته گفتم وقتی میرم این وسایل را برای فندوق بخرم برای تو چی بخرم؟
گفت : من که مدرسه نمیرم .. هیچکدوم از این وسایل را نیاز ندارم
این حد از منطق و فهم و شعور برای یه بچه 4 ساله عجیب غریب نیست؟؟؟؟؟
سلام
پس خداروشکر یه نفر سر عقل اومد
سلام جناب دکتر
خیلی ها توی این پست سرعقل اومدن... منظورتون کدومشون بود
سلام ، عجب داستانی داشت ولی پولی که شما پرداخت کرده بودید رو باید میدادن که حداقل وجدانشون آروم باشه . پسته
سلام به روی ماهت
چی بگم؟
من وجدان خودم برام مهمه که خدا را شکر آرومه... بقیه ش میگذره
چرا این فسقلیا اینقدر خوبن؟
سلام عزیزم
میشه شماره ایی از اون مرکز سم پاشی بهم بدین.
سلام عزیزم
کارت ویزتشون همراهم نیست که اسم و مشخصات دقیقشون را بدم
ولی تلفنش را از روی گوشیم برات میزارم
زنگ بزن خیلی خوب پاسخگو هستند
09134061320
آدرسشون ماله مرداویج بود
ولی مهم نیست که شما کجا باشی باهات هماهنگ میشن و میان
کاش رک باشیم با طرفمون .مثلا صادقانه بگیم دلیل کنسلی ما اینه نه اینکه دلیلی بیاریم که طرف مقابلمون رو توی تردید و شک و دردسر بندازه.
ای جان به پسته کوچولو چقدر با درک و شعوره از الان
واقعا اذیت شدم
از فکر اینکه خونه موریانه داشته باشه واقعا ذهنم بهم ریخت
بعد هم اونقدر ذهنم درگیر شده بود که نتونستم با یه کارشناس کامل خودم را قانع کنم
و هیچ دلیلی برای این ادعا نبود
این بچه کلا خیلی منطقی و عاقله
گاهی هنگ میکنم
از همه کوچیکتره و در واقع کوچکترین عضو خانواده ست
ولی گاهی به شدت عاقله
عنوان چی میگه ؟؟؟؟
نذرتون قبول مخصوصا برنج لنجان ش
عشقم خرخاکی را من متوجه میشم و خودت
عنوان ... امان از این عنوان ... حضرت یار خوب بلده منو اغوا کنه...
متشکرم
جات خالی ... میدونی دارم از چه عطر و بویی حرف میزنم
ببین خرخاکی عنوان علمی این موجود هست ... یادم باشه عکسش را هرچند چندش بزارم توی اینستا... نه نمیزارم ... خودم ازش میترسم ... بزار یادم بره ...
ولی عنوان علمیش همین بود... کما اینکه اون آقا بهم نشون داد که روی همون سمی که قبلا زده بودم هم نوشته که این موجود را شامل میشه...
سلام بانو جانم
والا
عجب خب چرا صادقانه نگفت که مثلا عروسی جور نشده یا پولمون جور نشده ادمو به شک میندازن اونم موریانه خوبه نگفته مار داره
ما هم هنوز با مستاجر مون داستان داریم خیلی حرصی شده که چرا به خودش دوباره اجاره ندادیم با اون شرایط عجیبش بخصوص که خودشم املاکی هست حسابی بهش برخورده از طرفی هیچ فکرشم نمیکرد واقعا باهاش قرارداد نبندم پیش خودش فکر کرده بود مثل پارسال میکنم اما دیگه کوتاه نیومدیم و واقعا نمیخوایم اونجا باشه برای همین پسرش اذیت میکنه یعنی کشتتمون از بس پیامک میده
.
ای ننه پسته واقعا پسته هستا از اون خندون هاش
سلام سارای عزیزم
احوالت خوبه... دندونات خوبن؟
واقعا حرکتشون زشت بود... یعنی اونقدر من سر این قضیه حرص و جوش خوردم که نگو
حالا خوبه این دوتا جونور رو اون گوشه پیدا کرده بود... وگرنه یه چیز وحشتناکتر میگفت که من بدبخت باید کلی دنبالش میگشتم...
امان از دست مستاجرها... انگار ملک را خریدن... دیگه مستاجری که تا این حد خودش را صاحب اختیار میدونه را که شما حتما باید جابجا کنی...
خیلی ماهن فسقلیا
سلام
امروز خسته ام افتاب داغ و شرجی جون به لب شدم یه وام ده پانزده تومنی مال خانم بود و مشکلی در پرداخت خسارت تصادف پیش امده بود وقتی تصادف کردیم افسر امد و نظر داد نه اون عکس از صحنه و ماشین گرفت نه کارشناس بیمه و نه نمایندگی بیمه که مدارک را تحویل گرفت روز شنبه بیمه زنگ زد و گفت ماشین شما سمند بود که تصادف کرده کفتم اره که گفت نمایندگی بیمه مدارک را فرستاده ولی عکس همراه مدارک مال تیبا است رفتم و دیدم گفتم اصلا کسی عکس از ماشین نگرفته رفتم پیش رئیس گفت مقصر کارشناسان ما است نمایندگی باید بیاد و نامه کتبی بده که از ماشین عکس نگرفته رفتم نمایندگی تا نیست بهش زنگ زدم گفت چشم ام را عمل کرده ام روز دوشنبه میام امروز ساعت هشت و نیم رفتم تاهنوز نیامده رفتم دفتر پیشخوان تا به حدی شلوغ است دوباره رفتم بیمه دیدم امده نامه را نوشت و از ماشین تعمیر شده عکس گرفت و یازده و نیم میلیون تایید کرده بودند که گفتند ۸۰ درصد ان را پرداخت می کنند که شد ۹ میلیون و قرار شده چند روز اینده پرداخت کنند دوباره رفتم پیشخوان برا وام بانک یک ساعت و نیم معطل شدم تا کار انجام شد وام مال بانک است پیشخوان باید کارش را انجام بده از صفر تا صدش را پیشخوان انجام داد صد تومن گرفت و اصلا بانک نرفتیم
سلام دوست خوبم
خسته نباشید ... خدا قوت
انگار حس گرما و کلافگی و خستگی از لابلای کلماتتون کاملا قابل درک بود
حالا بازم شکر خدا که همش ختم به خیر شد و راه افتاد و حل شد
بیمه که فقط خوب پول میگیره... توی پول دادن هزار مدل اگر و اما داره... دیگه اینو نمیدونستم که جدیدا کار بانکها را هم پیشخوان انجام میده... به جای اینکه کار مردم را راه بندازن!!!!!!
ممنونم عزیزدلم
دندونانمم فعلا خوبن و امیدوارم تا کلی وقت دیگه نیاز به دندون پزشکی پیدا نکنم
خدا راشکر که بهتری
انشاله که همیشه شاد و سلامت باشی عزیزدلم
پسته عشقههه عشققق
فسقلیا همشون دنیای قشنگی دارن
تیلو جانم


خدا قوت ، با ماجراهای مستاجران خرابکار رفته و مستاجران سردر گم نیامده
خوشحالم در درون آرام هستی
پسته جان
ممنون عزیزدلم
والا چی بگم
شاید همه این ماجراها برای این هست که یاد بگیرم چطوری در برابر ناملایمات آرام باشم
شاه داماد!
چه رحرصی شدم کاش خسارت میگرفتید تا یاد بگیرند بقیه معطل اونها نیستن.
لیموجانم حرص نخور
من بهشون گفتم بهتره از الان که دارین اولین قدمهای زندگی مشترکتون را برمیدارید با هم دیگه تمرین کنید و یادبگیرید که پای حرفا و تعهداتتون بمونید و هزینه ی رفتارهای خودتون را بپردازید....
الان هزینه تغییر فکر و نظرشون این بود که خسارت منو (پولی که بابت قرارداد به بنگاه پرداخت کرده بودم) را پرداخت کنند... نکردند و به نظرخودشون با کمی پیچوندن و زرنگ بازی از زیرش در رفتن... ولی خبر ندارن که کائنات دقیقا عین همین هزینه را ازشون دریافت خواهد کرد ...و البته با جریمه