ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
عصر پاییزیتون قشنگ
چقدر هم یهو هوا سرد شد و انگار واقعا زمستون سرک کشیده
گلدونهای توی تراس را جز یکی دوتا که با سرما میانه خوبی دارند پلاستیک کشیدم که یخ نزنن
به گلدونهای توی پارکینگ آب دادم
فلاورباکس دم در را هم مرتب کردم و آب دادم
مادرجان هم گلدانهای سرسرا را آب دادند
امروز ناهار با من بود
مرغ را مزه دار کردم و با یه عالمه دور چین لایه لایه چیدم داخل یه ظرف و گذاشتم داخل فرایر
این وسطا ریز ریز از روی لیستی که مادرجان نوشته بودند وسایلم را چیدم داخل چمدان
کیف لوازم آرایشم را جمع کردم و هرچی لازم بود چیدم داخلش
بازم به لیست مادرجان یه نگاهی انداختم و یه کیک وانیلی خوشمزه پختم با گردو
عطر کیک که پیچید تو خونه انگار یه کمی از دلهره هام کمتر شد
خانمی که توی آژانس کار میکنه و باهاش در تماسم بلیط ها را برام فرستاد و گفت چک کنید
خب!!؟؟؟
هنوز ویزاها نیومده و من دل آشوبم
بهش پیام میدم که چرا بلیطها را قطعی کردی وقتی هنوز ویزاها نیومده؟؟؟؟؟!!!!
هیچی نمیگه و باز دل آشوب میشم
یه ماسک میزنم به صورتم و سعی میکنم به هیچی فکر نکنم
یه ماسک هم میدم به مادرجان
بعد دوباره دور خونه راه میرم و به غذا سر میزنم
پولبیبر و آویشن و یه کمی پودر سیر اضافه میکنم
باز دوباره توی لیست مادرجان نگاه میکنم
عطر عود پیچیده توی خونه
مادرجان به هایی را که خرد کردند میریزند توی قابلمه مسی و میزارن روی اجاق
عطر به و بوی عود...
ناهار خوردیم و دیدم خیلی دل آشوبم
یه چرت بعدازظهری زدم
بیدار شدم و با مادرجان قهوه و کیک وانیلی خوردیم و هر ثانیه هزاربار گوشی را چک کردم...
دیگه نمیدونم قراره چی بشه
میسپارم به خدا... هرچی خیره همون میشه انشاله
هنوز چمدانها را تکمیل نکردیم ....
سلام
همه چیز درست میشه نگران نباشید
اما اگه رفته بودین گرجستان دیگه نگران ویزا نبودین
سلام جناب دکتر
اگه به توصیه ها و تجربه های شما گوش میدادم اینقدر استرس نمیکشیدم
تو پیجت عکس بذار از سفرت
خب چرا به صورت موازی با آقای عشقت هستی؟این همه سال و از راه دور؟
حتما بایدعکس بزارم ... باید قدم به قدم همراهم باشید
شاید لذت این عشق در همین باشه
سلام ، به سلامتی و دل خوش برید با یه عالمه خاطره خوب برگردید
سلام به روی ماهت
متشکرم عزیزدلم
عزیزم سفر خیلی خوبی پیش رو داشته باشین و لذت و خاطرات شیرین سفر براتون طولانی باشه
متشکرم فریبای عزیزم
بسپار به خدا بهترینا برات قراره رقم بخوره
سفر پر از خوشی و خاطره
دقیقا این بهترین کار هست
همه چیز را بسپاریم به خداوند...
متشکرم عزیزم
نگران نباش تیلو جان
خوبیش اینه هم خودت هم مامان، آدمهای منعطف و معقولی هستید
حتی اگر ویزا نیاید، جفت تان لذت انتظار را چشیده اید.
اگر قرار باشه همه برنامه ریزی ها ، دقیق و کامل باشه، هم هیجان کمتزه، هم تعدد انتخاب ها محدود میشه
ریسک داره، میدونم. اما در مجموع خوبه که آدم در زندگی تصمیم های اینطوری برای ریسک کردن بگیره.
خوش باشی دختر نازنین
ممنون شیرین جان
باورت نمیشه با مادرجان پلن B چیدیم
گفتیم اگه ویزاها نیومد میریم یه سمت دیگه
با سلام

شما که اسوه صبر و تحمل و بردباری هستید دلشوره و اضطراب چرا؟ وقتی خدا بخواهد همه چیز یهویی درست میشه و نگران نباش و توکل داشته باش.
چــــــــــــــــــــــــمدان را بچین ولی سوغاتی هایی که می برید را درست بسته بندی کن که در حین سفر فشار به انها وارد نشه
چمدان را به این خاطر کشیده نوشنم که چمدان بزرگ ببری و سوغاتی زیاد بیاوری که شاعری گقته:
یاران چون زسفر ایند، آرند ره اوردی به هر حال توصیه این دوست را جدی بگیر که انچه من در خشت خام می بینم شما جوان ها در اینه هم نمی بینید و تجربه برتر از علم است
وقتی خواستید حرکت کنید اطلاع دهید دعای سفر و ایت الکرسی برای سلامتی تان بخوانم
و در طول سفر نیز با عکس ها و مطالب سفری ما را تنها نگذارید
سلام دوست خوبم
درسته ... بعد از توکل همه چی درست میشه و البته بهتر!
سوغاتی را باید بیاریم ... نباید ببریم که
من چمدان بزرگ برداشتم ... ببینم پر از سوغاتی میشه یا نه
همیشه مهربان و همراه و همدل هستید ... متشکرم
به به سفر!
من عاشق سفرم! درحدی که انگار کل زندگیم خلاصه شده در سفرهایی که رفتم...
غذاها، مکانها، آدمها!
تقریبا همونقدر هم عاشق سفرنامه خوندن هستم، کاش سفرنامه مفصل بنویسی تیلوی عزیز :)
منم خیلی سفر را دوست دارم
ولی نشده که زیاد سفر کنم
سعی میکنم مفصل بنویسم
امیدوارم که تا الان ویزاتون اومده باشه و به قسمتهای شیرین سفر رسیده باشید
چقدر خوب و مهربونید شماها
ای بابا تیلو show باز اومدی نمایش بدی که! حالا مثلا یه جوری نوشتی که هم معلوم شه میخوای بری سفر خارج و هم نخواستی توضیح بدی که مخاطبا بیان بگن وااای چ خوب! حالا کجا میری؟؟ خوش بحالت !

بنده خدای ندید بدید
راستی شما خیلی زرنگی ها! تا حالا اسمتو نگفتی
شما چرا باز اومدی؟
مجبوری وبلاگ پر از شو را بخونی؟
اسمم را لازم داری؟ اگه به کارت میاد تا بگم بهتون
سلام و درود
البته ما که می دونیم کجا قراره برید.
امیدوارم به رودی ویراها بیان.
سلام به روی ماهتون
از کجا میدونید؟
فکر کنم رفتین سفر
خوش بگذره.
یه کمی قبل از رفتن به خودم تعطیلی دادم
چقدر زندگی جریان داره توی زندگیتون غذاهای خوشمزه، گل ها، بوی کیک وانیلی
من با تمام توان تلاش میکنم که زندگی را با تمام بالاو پایینش زندگی کنم
زندگی همیشه سختی های خودش را داره
خب با توجه به تایمی که من دارم آخرین پستت را میبینم بسلامتی و دل خوش رفتید سفر

الهی که یکعالمه بهت خوش بگذره عزیزم و پرانرژی از سفر برگردی،با تن سالم دل شاد
عمه جونم درست شد و رفتیم
جاتون خالی
متشکرم
بجز عود بقیه بو ها رو به بههههه
عود دوست نداری؟
شاید تجربه بدی ازش داری.. یا جای نامناسب.. .
نه کلا عطرش برام خیلی قوی و غلیظه، سر درد میشم. من کلا با ادکلن های خیلی شیرین یا خیلی تند هم اذیت میشم.
البته منم بوهای خیلی تند و غلیظ را دوست ندارم و عود را همیشه جایی میزارم که در مسیر جریان هوا قرار بگیره و عطرش بپیچه و با جریان هوا بره بیرون... ولی من از عود خوشم میاد