ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
امروز دقیقا وسط پاییز هستیم
نصفه پاییز گذشت
رفتید وسط برگهای پاییز قدم بزنید؟
از بازی رنگها لذت بردید؟
این بازی نور و سایه را به اندازه کافی تماشا کردید؟
از شبهای بلند پاییزی استفاده میکنید؟
خلاصه که چشم بهم بزنیم پاییز تمام شده ... همینطوری که نصفش رفت ... نصفه دیگه ش هم به چشم برهم زدنی میگذره...
دلم میخواست برم باغچه و از لحظه های ناب پاییز عکس بگیرم ...
دلم میخواست یه روز توی این هوای عاشقانه پاییزی برم چهارباغ و پاییز را نفس بکشم
دلم میخواست یه برنامه صبحانه با دوستام بزاریم بریم کوه صفه
دلم میخواست...
ولی افسوس که واقعا روزهای پاییز را، اصلا حس نکردم
همش داشتم دودوتا چهارتا میکردم که به کار و قرار و برنامه های کاری برسم ...
ولی امروز رسیدیم به نیمه پاییز و فندق قصه ی ما دقیقا متولد نیمه پاییز هست...
امروز باید بره واکسن شش سالگیش را بزنه
قرار شده صبح یه کمی دیرتر بره مدرسه (پیش دبستانی) و اول بره واکسن بزنه و بعدش بره اونجا
هنوز خیلی از تاریخ و زمان سردرنمیاره و برای همین بهش نگفتیم امروز تولدشه تا در یک فرصت مناسب براش تولد بگیریم
امروز امکانش نبود
ولی من صبح که چشمام را باز کردم گوشیم یه یادآوری از سال گذشته همچین روزی برام گذاشته بود که لبخند به لبم آورد...
عکسهای تولد فندق با یه عالمه لبخند و شور و هیجان
فسقلیایی که یک سال بزرگتر شدند و توی عکسها میخندن و چشماشون برق میزنه
همین کلیپ کوچولوی یادآوری را توی گروه به اشتراک گذاشتم و میدونم که لبخند به لب همه آورد
شش سال پیش همچین روزی پدرجانم در کنارمون بود
وقتی خواهرجان خبر اینکه داره میره بیمارستان را بهمون داد با مادرجان سه تایی رفتیم بیمارستان ...
فندوق به دنیا اومد و من کنارشون ماندم بیمارستان
یادآوری اون روزها و جای خالی پدر قلبم را به درد میاره
ولی توی این روز باید شکرانه بدم و یادم باشه که خداوند عزیزانی بهم داده که منو به زندگی امیدوارتر میکنند
کوچولوهایی که یه عالمه دوستم دارند و با اسم خاله دنیاشون پر از رنگ میشه
براش اسباب بازی و لباس خریدیم
ولی منتظر میمانم تا یه روز مناسب با یه کیک سوپرایزش کنم و تولدش را تبریک بگم
این روزها داره چیزهای تازه یاد میگیره و وارد یه دنیای تازه شده
فندق یه بچه درونگراست و دنیاش با پسته و مغزبادوم که هردو برونگرا هستند فرق میکنه
لذت بردنش... مهربونی کردنش... علایقش... همه ش یه جور دیگه ست و من بچه ها را با تفاوتهاشون دوست دارم
هربچه ای یه دنیای تازه ی پر از رنگه
بودن هرکدومشون یه جون به جونهای من اضافه میکنه...
خدارا سپاس...
دیروز بعد از ظهر دوباره قطع برق داشتیم
دوساعت تمام
حالا برق نبود... آب نبود... پکیچ هم قطع شد و سرما هم بهش اضافه شد...
ساعت حدود 7 برق قطع شد... توی تاریکی... کاری نمیشد کرد
لپ تاپ جان را آوردن و با مادرجان یه فیلم دیدیم تا برق وصل بشه...
چای خوردیم و تخمه شکستیم و تاریکی ها را به روی خودمون نیاوردیم
سلام
باز هم تولدش مبارک
مگه هنوز قطعی برق دارین؟ دیگه بارندگی ها هم که شروع شده و سدها هم دارن آبدار میشن!
توی قطعی برق ما در مصرف لپ تاپ هم صرفه جویی میکنیم تا شارژش تموم نشه یه وقت!
سلام جناب دکتر
متشکرم بابت تبریکتون
والا داشتیم که... گویا میگن قراره بیشتر هم داشته باشیم
فندق انگار بچگی من باشه
بله رفتیم کوه و برگریزون رو کوهنوردی کردیم و با بدنی زخمی و کوفته برگشتیم. اما خوب شد رفتیم
عه
شما هم درونگرا هستید؟
خیلی خوبه که رفتید... کوه ... وای... عشقه...
باسلام
بعضی ادما بعضی اشیا بعضی جانوران بعضی فصل ها بعضی اسامی واقعا پر ابهت هستند یکی از این با ابهت ها پاییز است مهرش خاطره انگیز است ابانش دوست داشتنی و اذرش پر هیجان ابتدایش باد اور مدرسه و درس و عشق انتهایش شب یلدا و صله رحم و کرسی و دانه انار و اجیل و هتدوانه و...
بیست سومش زاد روز دوستی عزیز و. دوست داشتنی و منبع انرژی که پیشاپیش تولدش را تبریک می گویم و خواهان سلامتی و سعادتش هستم
روح پدرتان شاد و انشالله که قرین و همنشین اولیا الله باشد و یقین بدان که از انجا نیز شاهد شادی های شما هست و با شادی هایتان شادی می کند
من ذاتا درونگرایی را دوست دارم و از ادمای درونگرا خوشم میاد کمتر کسی انها را درک می کند
سلام دوست جان
برای همین بهش میگیم حضرت پاییز
خیلی بهم لطف دارید
متشکرم
خداوند عزیزانتون را حفظ کنه
ولی پاییز نباید رو دور تند تموم بشه
باید انقد آروم ومتین عبور کنه
مثل اسلوموشن لحظات ناب فیلم ها
یا عطرهای خوشبو که ادم دلش میخواد تا اخر دنیا کنار اون نفر باشه
واقعا پاییز را باید ذره ذره مزه مزه کرد... حیفه که تند تند بگذره
ولی داره میگذره ... تند تند
چه خوب
مغزبادوم و پسته و فندق خیلی خوشبختن که خاله ای مثل تو دارن
خدا برای هم حفظتون کنه
ای جانم مهربون

حالا دیگه میدونم هم مهربونی هم با سلیقه و هم یه عالمه هنرمند
با سلام
امروز این چهارمین بار است که سر زدم و خبری از پست جدید نبود نمیدونم شاید هم ساعت دو سه نینه شب پست بذاری دیگه مثل سابق روال کار را اجرا نمی کنی هر چه شد، شد هر چه پیش امد، خوش امد را سر لوحه کار قرار دادی
این در ارزشیابی سالاته ات تاثیر داره از همین الان اخطار داده باشیم و انتظار گذشت و بخشش نداشته باشی این اتمام حجت است
سلام دوست جان
والا منو خجالت میدید
چطوره رمز بدم زحمت بکشید شما که هی میان و میرین یه پست هم بنویسید... لااقل کمتر خجالتتون را بکشم
با سلام
امروز هم که تعطیل بودی تا الان بعدش را فقط خدا خبر داره که پست میزاری یا نه
سلام و روزبخیر
اسما تعطیلم... رسما مشغول یه کاری غیر از کارهای معمول
وسط پاییز اولین سالگرد ازدواجمون بود و امروز اولین سالگرد مهاجرت داداشم...آبان رو هم دوست دارم هم قلبم رو درد میاره
عزیزم
الهی سالگردهای زیباتون شماره هاش سه رقمی بشه ... الهی کنار عزیزانت همیشه شادباشی
چه خوبه که بعضی وسیله ها بدون برق یا با شارژ کار می کنند. و چه عالی که سلیقه مادر و دختر تو فیلم دیدن شبیه هست
مادوتایی هر فیلمی را میتونیم با هم برای یکبار ببینیم ... هرفیلمی ارزش یه بار دیدن را داره
دنبال چراغهای کوچولوی شارژی هستم برای داخل کمد و کابینت
با سلام
امروز هم تا الان پستی نگذاشته اید
نمیدونم چرا؟ شاید سرتان شلوغ است یا شاید فراموش کردید و یا....
سلام و روز بخیر
دیگه به این دیرکردنای من عادت نکردید؟
برق ما هم قطع میشه :(
شب ها رو فیلم میبینم با تنقلات و اینها. حوصله تحرک و پیاده روی هم ندارم. آخر فصل یک لیموی چاق دارید.
پس گفتن قرار نیست شبها قطعی برق باشه... ای خدا
شما قرتی های امروزی نمیزارید چاق بشید... نگرانت نیستم
میدونم حسابی حواست به خودت و وزنت و تناسب اندامت هست...
میدونم خیلی خیلی زود دوباره باشگاه میری و ازش مینویسی برام