ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
پاییزتون زیبا
رنگهای زندگیتون پر از جلوه های ناب
از صبح زود اومدم سرکار
خیلی دیر اخبار دیشب را فهمیدم
اونقدر دیر که دیگه زمانی برای ترسیدن و فکر کردن و مشارکت در تحلیل و تفسیرها نداشتم
در عوض فقط شنیدم
ساعت نزدیک 12 و نیم شب هم خسته و هلاک خزیدم توی تختخواب
حتی اونقدر خسته بودم که در جواب آقای دکتر که گفتند کارشون طول کشیده و تا نیم ساعت دیگه میان... گفتم : اصلا توان بیدار بودن ندارم... شب بخیر...
بیهوش شدم
صبح به زور آلارم بیدار شدم
عین همه ی روزای دیگه دوش گرفتم و حتی یادم هم نیومد اخبار چی بود و چی هست
صبحانه خوردم و سریع خودم را رسوندم سرکار... زودتر از هرروز
البته قبلش هم مادرجان را رسوندم باغچه
مشغول به کار شدم و تلفن پشت تلفن... البته کاری... همش کار و کار و کار
نیم ساعت پیش حس کردم خیلی خیلی گرسنه شدم ... یه ناخونک کوچولو به ناهارم زدم
و بعد دوباره مشغول شدم ...
الان متوجه شدم کوچه عجیب آرومه
یه آرامش دلچسب
نانوایی زودتر از همیشه یکساعت پیش تعطیل کرد و رفت
و همینطوری سبزی خردکنی روبرویی
و یهو انگار همه چی آروم شد
بی صدا و دلچسب
یه باد پاییزی می وزه
شاخه ها دست افشان توی هوا تاب میخورن
لیوان دمنوشم کنار دستمه
بطری آبم پر از آب و برش لیمو هست
و هیچ صدایی جز خش خش باد و شاخه نمیاد...
گاه گاهی یه پرینت میگیرم و یه صدای دستگاه گوش میدم
و تنها صدایی که الان توی فضای دور و برم هست - صدای کیبوردی هست که من باهاش تندتند تایپ میکنم
اونقدر تند تند که انگار واقعا دارم با دستام حرف میزنم
و اینا همش کافیه تا حال دلم خوب باشه
از صبح هیچ مراجعه کننده ای نداشتم و این یعنی هیچ تحلیل و خبری هم دریافت نکردم
جهانم آرومه...
ذهنم متمرکز به کار هست
و میدونم که تا خدا نخواد برگ از شاخه نمیفته....
پ ن 1: مسجد نزدیکم هست
ولی امروز اونقدر توی اون ساعت شلوغ بودم که صدای اذان را نشنیدم
سرظهر شنیدن صدای اذان را خیلی دوست دارم
پ ن 2: سالاد کاهو را با سرکه ی بالزامیک خیلی دوست دارم
و الان یه ظرف بزرگش روی میزم هست
درسته که مامان برای ناهارم گذاشته... ولی من از صبح درش را باز کردم و ریز ریز ازش میخورم
پ ن 3: انارهای باغچه از اون انارهای دانه صورتی هست...
دانه های صورتی خوشرنگ و شیرین
الان یه ظرف کوچولو هم انار دانه کرده روی میزم دارم...
ولی هنوز فرصت خوردنش را پیدا نکردم
اما دیدن دونه های انار را دوست دارم
پ ن 4: پسته در نبود فندوق بهش سخت میگذره
اینقدر که بهم وابسته بودن
از وقتی چشم باز کرده فندوق کنارش بوده و حالا که اون میره پیش دبستانی این دوری برای پسته سخته
خیلی کوچولوعه
اما در نبود فندوق بهم زنگ میزنه و سعی میکنم چیزایی بگم که بخنده ... این خندیدن هاش را دوست دارم
پ ن 5: من زندگی را دوست دارم
من دیشب خسته تر از اون بودم بخوام اخبار نگاه کنم فقط دلم خواب میخواست
بی خبری خوش خبری والا
زندگی همین لحظه هاس
منم در بی خبری و کاملا توی دنیای خودم زندگی میکنم
اینجا گاهی شده که کسانی پیدا بشن و سرزنشم کنن از اینکه در این موارد نمینویسم و باور نمیکنن اینهمه زندگی دور از اخبار را
سلام
مسئله اینه که عملا کاری هم از دستمون برنمیاد و فقط خودمونو عذاب میدیم.
قناعت نیکوتر به دوشاب (شیره انگور) خویش
سلام جناب دکتر




خوبین؟
من که اصلا درگیر ماجرا نشدم ... حالا یه کم زمان بگذره اصلا بفهمم چی به چی هست
دیگه شعرهامون هم با شیره انگور قاطی شد... ای خدا
حالا این شعر به چه منظوری اینجا اومده؟
معنی و مفهومش چه ربطی با این پست داره؟
سلام ، من متاسفانه از اولش در جریان قرار گرفتم و با وجودی که به خودم میگفتم هیچ اهمیتی نداره و نگرانی نداره دیشب نتونستم خوب بخوابم ، چقدر سکوت محیط کارت رو خوب توصیف کردی آدم خوابش میگیره از اون خوابهای خوب تو آفتاب
معلومه هنوز از نخوابیدن دلم پر
سلام به روی ماهت
من که این روزها اصلا فرصت ندارم برای یه خواب دلچسب یا حتی یه چرت نیمروزی که آدم را حسابی سرحال میاره ... دارم عین تراکتور فقط و فقط کار میکنم ... و گاهی حس میکنم فقط دارم دور خودم میچرخم
برعکس شما استرس داره منو دیوانه میکنه




این حال و روز شما رو گاهی منم دارم خودمو در غار بیخیالی پنهان میکنم و منتظر گذر زمان میشم اما در پس ذهنم نگرانی پنهانی دارم
عزیزدلم
این استرس از آینده و اتفاقات طبیعیه
ولی چاره ای نیست
نزار این حس های بد زندگی را برات مختل کنند
چاره ای نیست ... ما در این جغرافیا از این تجربیات کم نداریم
منم مثل خودت اخبار رو دنبال نمیکنم پستت احساس خوبی بهم داد تا برات کامنت بزارم وگرنه دستمو داغ کرده بودم که از اینورا رد نشم چون یبار پیاممو پیدا نکردم حدس زدم تایید نکردین!!!
خیلی ناراحت میشم که دوستی که پیغام میداده به هر دلیلی ازم دلخور بشه و بگه دستم را داغ میکنم
عزیزدلم من کامنتها را سرسری تایید نمیکنم
چون همشون پر از مهربونی هست و شماها براش زمان گذاشتید و زحمت کشیدید
گاهی شده که یک ماه بعد کامنتها تایید شدند
من جز کامنتهایی که حاوی حرف بد بوده باشه ، همه را تایید میکنم
حتی مدتها کامنتها بدون تایید بودن
اگه یادتون باشه برای کدوم پست بوده یا با چه اسمی میتونم پیگیر بشم ... حتی خودتون
احساس میکنم دیگه آب بندی شدیم. دفعه اول و دوم و هزارم ترسیدیم، ولی انگار قسمت ترسمون پر شده.
چقدر فندوق و پسته ماهند. دلم رابطه خاله-خواهرزاده خواست. هیچ کدوم رو ندارم اما در عوض بچه های دوستام و خواهرزاده ها و برادرزاده های همسرم رو دارم. اون نمیشه ولی نزدیکترین موجودیمند
راست میگی... شاید هم دیگه مثل قبل نمیترسیم...
عزیزم
خدا موجودی آدمای دوست داشتنیت را روز به روز زیادتر کنه
مشخصه چقدر مهربونی که خواهرزاده ها و برادرزاده های همسرت را هم دوست داری...
پ ن 5: من زندگی را دوست دارم

چه خوب
امیدوارم هممون زندگی را دوست داشته باشیم
من پرستارم و توی شیفت شب اگه بخش آروم باشه فرصت میکنم سری به دنیای مجازی بزنم تازگی وبلاگ شما رو خوندم شاید هنوز خیلی زوده برای قضاوت ولی حس میکنم شما روی هر چیزی که به خودتون مربوطه یه ذره بین گرفتید و بزرگنمایی میکنید . از مهربونیاتون میگید چه کارایی کردید برای دیگران و هی توصیه میکنید بقیه هم اینطوری کنن اونطوری کنن باور کنید همه ما در طول روز همین کاراها رو میکنیم یا طوری از شلوغی و کارتون میگید گویی اداره یه شهر دست شماست. کسایی هم که بهتون پیام میدن تند تند شمارو تشویق و هورا میکنن میگم شاید اشتباه میکنم من ولی به نظرم شما یه خودشیفتگی پنهان دارید
شاید من خودشیفتگی پنهان داشته باشم ولی من کیس مراجعه کننده به شما نیستم که نیاز به تشخیص باشه
من از مهربونی میگم تا تکثیر بشه
به هرحال وبلاگ یه برش و یه گوشه از یه زندگیه... میتونیم انتخاب کنیم از سختی و ناله ها بنویسم یا از خوشی و تکثیر مهربونی
میدونم تک تک تون روزانه اونقدر توجه و مهربونی به اطرافیانتون دارید ولی اینکه بازگو بشه شاید حس خوشایندش را چند برابر کنه و باعث بشه بهش بیشتر توجه کنیم
من از شلوغی کسب و کار کوچیک خودم و دنیای خودم میگم ... مگه من از اداره شهر و کشور حرف زدم ... من کسب و کار کوچولو و جمع و جور خودم را دارم که به طور فصلی شلوغه و دوستایی که مدتهاست اینجا هستند ازش خبر دارن
یک ماه دیگه هیچ شلوغی دور و برم نیست در حدی که حتی هفته یکی دو روز بیشتر نمیام سرکار
اینکه دوستام برام هورا میکنن و تشویقم میکنن مایه ی دلگرمی من هست
به نظرم اگه از نوشته هام و وبلاگم حس خوب میگیری کنارمون بمون و برام کامنت بده
حتما میتونیم دوستای خوبی بشیم
توی کلی از موارد میتونی نظراتی بدی که به درد هممون بخوره و کلی توصیه ی به درد بخور که بقیه هم ازش استفاده کنن
اینجا جایی هست برای نوشتن از احساساتی که گاهی توی دنیای واقعی مجبوریم نادیده بگیریمشون
ناخنک زدن به مواد غذایی، خصوصن اسیدی، به این صورت که در بازه های زمانی کوتاه تکرار بشه، باعث عدم تعادل در ph دهان میشه و پوسیدگی دندون رو همراهش میاره.
بهتره هر وعده و میان وعده در یک تایم مشخص خورده بشه و تموم شه، وبه براق و فصای دهان اجازه بدیم ph رو تنظیم کنه :)
چه توضیح خوبی
ممنون از مهربونیت که به فکر دهان و دندان ما بودی
منم اهل ناخنک نیستم... اون روز اینطوری شده بودم... ولی حالا که اینقدر دقیق توضیح دادی مطمئنم بیشتر رعایت میکنم
با سلام
خوشحالم که شلوغی و دره بین ات زیبایی ها را دو چندان می کند و خودت هم خدا را شکر وضع مادی ات طوری است که محتاج کسی نیستی و این می تواند روی زیبا دیدنت تاثیر داشته باشه و خداوند برکت بیشتر بهت عطا نماید شاید اگر مثل من مبلغ قسط هایت بیشتر از حقوق ات باشد عینک خوش بینی ات کمی لکه پیدا می کرد و زیبایی ها را کمتر می دیدی
دیروز صبح با کمی بی دقتی ماشین را به سطل زباله سر کوچه ای زدم که حاصلش خرد شدن چراغ جلو و سپر سمت راست و نتیجه اش خرید یک چراغ به مبلغ یک میلیون و صافکاری ۵۰۰ تومن و کمی رنگ کردن دوبست تومن و این یعنی قسط یکی دو تا وام یک ماه بیشتر عقب افتادن که البته همینطور هم یکی دو ماه عقب هستند
دوری از دختران و بیماری خانم و خودم هم باعث شده که زیبایی برایم کم رنگ باشند و خاکستری و زرد پاییزی بیشتر نمود داشته باشد
سلام دوست خوبم
منم وضع مالیم عین خیلیای دیگه ست
نه به جایی وصلم ... نه اجداد خیلی پولداری داشتم ... نه هیچ چیز دیگه ای
شاید به واسطه مجرد بودن خیلی از دغدغه های خانوادگی را ندارم ... ولی سرفرصت براتون از مشکلات مالی مینویسم تا بدونید منم باهاشون دست به گریبانم
انارهای خونه ی پدری همسر رسیده و جات خالی تیلوجان، بسیار قرمز و به همون میزان ترررش. من عاشقشونم.
+ آفرین به بطری آب و برش لیموت. خیلی پاکسازی کننده خوبیه اما من تنبلی میکنم توی درست کردنش.
نوش جانت نازنینم
من انار شیرین دوست دارم
کلا همه چی را شیرین دوست دارم
اما بطری آب و برش لیمو یه ترشی دلچسبه برام