روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

خبر کوتاه

سلام

شبتون ستاره بارون


هلاکم از خستگی

سرظهر رفتیم خرید

بعدش باغچه

بعدش خونه و یا عالمه تمیزکاری

آماده کردن کارهای فردا و نذری پزون

در نهایت هم دوش گرفتم


اما چیزی که باعث شد این وقت شب بیام پست بنویسم این بود که

ظهر رفتم یه سری به مزار پدرجان بزنم

کاری که هرروز میکنم

و دیدم پرچم را پس آوردن

گذاشته بودنش یه گوشه ای 

اما من از همون دور شناختمش

با ذوق بردم و سرجاش دوباره نصبش کردم


نظرات 1 + ارسال نظر
جازی سه‌شنبه 18 مرداد 1401 ساعت 18:49

با سلام
انشالله عزاداری هایتان قبول درگاه حق
نذری هایتان قبول

سلام دوست خوبم
متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد