روزانه های یک تریکو تیلو مانیا
میخواهم باز از خودم بنویسیمروزانه های یک تریکو تیلو مانیا
میخواهم باز از خودم بنویسیمدرباره من
من یک تیلوتیلوی رنگی هستم که سعی میکنم زندگی را تمرین کنم ، لحظه ها را زندگی کنم و از لحظه لحظه ی این موهبت الهی لذت ببرم، عقاید سیاسی و اعتقادیم ماله خودم ، شادیها و انرژی های خوبم را با دوستام اینجا به اشتراک میزارم ... دوست دارم با شماها زندگی را تمرین کنم و در کنارتون دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم، دوست دارم مهربانی را ترویج بدهیم ، دوست دارم دوست داشتن ، محبت ، از خودگذشتگی ، عشق ، ایثار و فداکاری را به معنای واقعی تمرین کنیم ، یادمون نره عمرماندگار نیست و هرچقدر کش دار به نظر بیاد خیلی زود به پایان میرسه...
آدرس اینستا برای دیدن کارهای میناکاری: aftab_minakari
ادامه...
پیوندها
- پرنده گولو
- گیس طلا
- من جین هستم
- آزاده
- ر مثل ...
- بهار بانو
- هزارسال
- رافائل
- 7min
- پرژین
- بانو دل آرام
- کلبه چوبی آذر
- یادداشت های روزانه
- لاندا
- شاهزاده خانوم
- پسرعمو
- مگهان
- پروانه
- صحرا
- ماهی و جوجه
- ماه نو
- باران
- اینجا بدون من
- دختری به نام نل
- سمفونی مردانه
- اینجا مدرسه نیست
- .
- مالاکیتی
- تصویر روزهای رها
- بلاگر کبیر گزارش میکند
- عالی جان
- شمیم
- فندوقی عزیز
- پزشک طرحی آنه
- بهامین
- مهربانو
- روزهای ناتمام من
- نون سین
- مهدی اردیبهشتی
- طیبه جان
- آشتی جان
- فصل پنجم
- مامان ستی و سپهر
- رها
- هدیه
- دکتر پرسیسکی
- الهام متولد شهریور «در بازوان»
- آذرماهی
- بلاگر
- خورشید درخشان - سهیلا
- واتو واتو
- جان شیرین
- مامان فرشته ها
- بدون ویرایش- ترانه جان
- خورشید جان
- الی عزیز
- مامان کنجد
- شارمین دوست نازلی
- دکتر ربولی حسن کور
- خانمی
- همراز
- لیمو
- ترانه جدید
- رضوان عزیز
- طیبه و احساس پاکش
- خاتون یک مهندس
- عابر- یه الف بچه که نیست
- هنوز زندگی
ابر برجسب
قصه سفر دانیا چالش داستان کوتاه ترک عادت کاردستی یادداشت کلوب للی کتاب شعر روزهای ما نامه عکس روزانهجدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- اردیبهشت 1403 17
- فروردین 1403 11
- اسفند 1402 6
- بهمن 1402 12
- دی 1402 7
- آذر 1402 14
- آبان 1402 16
- مهر 1402 24
- شهریور 1402 23
- مرداد 1402 18
- تیر 1402 16
- خرداد 1402 19
- اردیبهشت 1402 14
- فروردین 1402 13
- اسفند 1401 5
- بهمن 1401 11
- دی 1401 13
- آذر 1401 8
- آبان 1401 11
- مهر 1401 15
- شهریور 1401 20
- مرداد 1401 14
- تیر 1401 12
- خرداد 1401 7
- اردیبهشت 1401 14
- فروردین 1401 14
- اسفند 1400 7
- بهمن 1400 7
- دی 1400 1
- آذر 1400 8
- آبان 1400 13
- مهر 1400 16
- شهریور 1400 30
- مرداد 1400 18
- تیر 1400 22
- خرداد 1400 23
- اردیبهشت 1400 16
- فروردین 1400 12
- اسفند 1399 20
- بهمن 1399 22
- دی 1399 21
- آذر 1399 28
- آبان 1399 5
- مهر 1399 22
- شهریور 1399 20
- مرداد 1399 18
- تیر 1399 10
- خرداد 1399 20
- اردیبهشت 1399 28
- فروردین 1399 8
- اسفند 1398 17
- بهمن 1398 21
- دی 1398 24
- آذر 1398 23
- آبان 1398 15
- مهر 1398 3
- شهریور 1398 14
- مرداد 1398 21
- تیر 1398 29
- خرداد 1398 21
- اردیبهشت 1398 25
- فروردین 1398 12
- اسفند 1397 18
- بهمن 1397 13
- دی 1397 20
- آذر 1397 28
- آبان 1397 26
- مهر 1397 2
- شهریور 1397 24
- مرداد 1397 24
- تیر 1397 22
- خرداد 1397 27
- اردیبهشت 1397 30
- فروردین 1397 22
- اسفند 1396 21
- بهمن 1396 21
- دی 1396 13
- آذر 1396 23
- آبان 1396 25
- مهر 1396 1
- شهریور 1396 19
- مرداد 1396 28
- تیر 1396 23
- خرداد 1396 17
- اردیبهشت 1396 22
- فروردین 1396 21
- اسفند 1395 23
- بهمن 1395 26
- دی 1395 32
- آذر 1395 23
- آبان 1395 29
- مهر 1395 16
- شهریور 1395 41
- مرداد 1395 40
- تیر 1395 36
- خرداد 1395 39
- اردیبهشت 1395 37
- فروردین 1395 34
- اسفند 1394 39
- بهمن 1394 39
- دی 1394 28
- آذر 1394 25
- آبان 1394 22
- مهر 1394 24
- شهریور 1394 31
- مرداد 1394 17
تقویم
اردیبهشت 1403| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
| 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
| 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
| 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
| 29 | 30 | 31 |
جستجو
ته مانده های آبان
سلام
چقدر این آبان پرماجرا بود برای من
صبح پدرجان را بردم آزمایشگاه
حالا دیگه اونقدر بی جون و بی نا شده که صبح گفت نمیتونم رانندگی کنم
غصه ها را میریزم ته ته دلم
اونجایی که هیچکس نبینه
سر به سرش میزارم
شوخی میکنم
جلوی غصه های مامانم شکلک در میارم
جوک میگم
چرت و پرت میگم
و از اینکه ساکت و بی جون نگاهم میکنه و لبخندش اونقدر بیرنگه توی وجودم سراپا اشک میشم
برای بار سوم توی چهل روز گذشته باز آسیت شده ...
یه عالمه زیاد
یه حجم عجیب و غریب
نفس کشیدن براش سخت شده
جون نداره
رنگ و روی صورتش منو میترسونه
صبح بردمش آزمایشگاه
آزمایش را داد و توی راه برگشت بهش پیشنهاد سنگک تازه دادم
اشتها نداره
خوب غذا نمیخوره
کلا سه تا لقمه شاید...
پیشنهاد نان تازه را رد کرد
جلوی نانوایی ایستادم ، بهش گفتم برای هوس دل من بپر پایین و نون بخر
یه دونه بدون صف...
سنگک را خرید و اومد
نزدیک نانوایی بربری گفت یه بربری هم بخریم
با ذوق جلوی نانوایی ایستادم
یه بربری هم خرید
میدونم به خاطر مامان اینکار را کرد
اومدیم و با اینکه عجله داشتم برای سرکار اومدن روز شنبه بیخیال همه چی شدم
نشستم روبروش سرمیز
نگاهش کردم ... اگه به احساسات مسخره ام توجه کنم باید اشک بریزم به خاطر حال خرابش
اما خندیدم و شوخی کردم و سر به سرش گذاشتم
گفت حالم خوب نیست امروز میرم سونوگرافی
گفتم خودم میبرمت ...
اصرار کرد که میخوام خودم برم ، برو سرکار...
منم اومدم
یواشکی به مامان گفتم اگه حال نداشت یه راست بیا دفتر تا خودم ببرمتون
ساعت ده دیدم پیداشون شد
گفت نمیتونم رانندگی کنم ...
گفتم بیا با ماشین خودم ببرمتون...
گفت با ماشین خودم !
منم که آماده ام که به ساز دلش برقصم ...
رفتیم و سونوگرافی کرد و برگشت...
جواب سونوگرافی انگار دل و روده ام را به هم پیچید
خندیدم و گفتم چیز جدیدی نیست ، نگران نباش عصر میریم دکتر خودت ...
گفت جواب آزمایشم امروز آماده نمیشه
گفتم خودم با آزمایشگاه هماهنگ میکنم
هماهنگ کردم
گفت عصری بیا بگیر...
شاید اونم غصه های رسوخ کرده ی ته حنجره ام را شنید
شایدم اونقدر توی صدام استیصال و حال خراب بود که دیگه چک و چونه نزنه...
حالا اومدم نشستم پشت کامپیوتر
انگار بدنم درد میکنه
طاقت بیماری عزیزانم سخته
خواهرجان کمرش درد میکنه ، یه مشکل کوچولو توی سینه اش تشخیص داده آزمایشگاه
اونو میزارم اون طرف ذهنم
فعلا باید تمرکزم این طرف باشه
ولی بهش زنگ میزنم و میگم نوبت بگیره
نوبت گرفته برای چهارشنبه
وقتی بالا پایین های زندگی زیاد میشه
وقتی تنشها پشت سر هم و بی وقفه میشه
یعنی باید دستهای خداوند را محکمتر بگیرم
یعنی باید حواسم باشه که طوفانه!!!!
الان طوفانه ولی هیچ طوفانی دوام نمیاره.. هرچقدر سخت ... هرچقدر بزرگ...
فقط نباید غرق بشیم...
سلام تیلوخانم مهربان من به حرمت شاد کردن دل من تنها را با روز نوشته های شادتان و به حرمت خوب بودن پدر و مادر گل تان امروز هفتاد حمد به نیت سلامتی پدر گل تان و خواهر عزیزتان و خوش شدن حال خودتان میفرستم تا همیشه شاد و سالم و عاقبت بخیر در کنار هم زندگی کنید ان شاالله هم شما با دل پاک تان برای مادر من دعا کنید.ممنون
سلام به روی ماهت
اشک اومد توی چشمام
منم همین امروز 70 تا حمد به نیت سلامتی مادر شما و گشایش همه کارهایتان خواهم خواند
طوفان ها میگذره و تو ازش سالم و سلامت بیرون میای با همه عزیزانت
این روزها میگذره و تو دوباره میشی همون پاپیون صورتی وسط موهای فرفری یه دختر بچه شاد و شیطون
امیدوارم الی جان
امیدوارم
دستای خدا را محکم گرفتم
سلام دختر عمو جان
نگران نباش پدر جان آدم قوی و محکمی هستن
این دوره رو هم به زودی طی میکنن و به بهبودی میرسن
برای سلامتی ایشون از ته دل دعا میکنم
کاش تو این اوضاع کاری از دستم برات بر میومد دختر عمو
سلام پسرعموجان
چه کاری بهتر از همین دعایی که میکنید
این روزها به دعاتون محتاجم
سلام تیلوجان ان شاالله که همه بیمارا بهبود پیدا کنند هر موقع خواستی ناامید بشی یادت بیاد ماجرای چشمهات رو و نگرانی خانوادت . دعا میکنم از صمیم قلب که به زودی پدر جانتون خوب بشه و دوباره پر از انرژی و نور.
سلام به روی ماهت
الهی آمین
الهی آمین
متشکرم عزیزدلم یادآوری خوبی بود
تیلو جان چقدر خوب شد گفتی. حالا در کنار دعاهایی که برا همسرم میکنم برای پدر و خواهرتون هم دعا میکنم. از کامنتها فهمیدم مادر مریم جان هم کمی کسالت دارند. ایشون هم در دعاهام جا دارن.
خدایا همه مریضها را شفای عاجل بده
ریحانه ی عزیزم
امیدوارم خیلی زود از بهبودی و حال خوب همسرت برام بنویسی
همچنان در دعاهای شبانه ام هستی
الهی که خیلی زود از خوشی های بی پایان بنویسی
مهربونم تیلوی عزیزم مطمئنم از این طوفان هم همتون به سلامت عبور میکنید پدرتون حتما بهتر میشن خواهرتون هم همینطور بعضی وقتا زندگی سخت میگیره اما به قول خودت اگر دستای همو توی ابن طوفانها رها نکنیم به سلامت میگذریم ازش از ته قلبم برای سلامتی عزیزانت دعا میکنم و حمد شفا میخونم
الهی آمین
کاش اینطوری باشه سارای نازنینم
چقدر مهربونی عزیزم
الهی که همیشه از خودت و عزیزانت و به خصوص گل پسرت بلا دور باشه
تیلو جونم خیلی زیاد دعا می کنم برای پدرجان. ایشالا به زودی از حال خوبشون می نویسی
همیشه می گفتی مشکلات قوی ترت میکنن. الانم میسپاریم به خدا و میدونیم بعدش قشنگ تر و قوی تر هستی
ممنونم عزیزدلم
چطوری ازتون بابت اینهمه حال خوب تشکر کنم
سلام عزیزم
امروز از چراغ خاموشی روشن شدم بگم، هفتاد حمد شفا هم من میفرستم
به امید شفا همه بیماران مخصوصا پدر شما
سلام ساناز جانم
ای جانم
الهی که بلا از خودت و عزیزات دور باشه
چطوری تشکر کنم از اینهمه محبتت
تیلو جان مطمئنم پدر جان به سلامتی این بیماری رو پشت سر میذارن و ما باز هم اون تیلوی پرانرژی و پرقدرت رو خواهیم دید. دعا میکنم پست های بعدی خبرهای خوبی برامون داشته باشین.
انشاله
ممنونم از دعاهای خوبتون
ان شاالله بزودی اینجا خبر حال خوب پدر و خواهر و بهمون بدید
ممنون عزیزدلم
عزیزم دعامی کنم ازاین طوفانهاراحت عبورکنید
کاش کاری ازمون برمی اومد...
چه کاری بهتر از این دعاهای خوبی که در حقم میکنید
هیچ غمی همپای مریضی اطرافیان دنیا رو روی سر آدم خراب نمیکنه
حالتو میفهمم عزیزم ولی میدونم خودت قوی هستی..
الهی که بلا از خودت و عزیزانت دور باشه
عزیزم از خدا برای پدرجانت سلامتی میخوام
ممنونم ازت رهای عزیزم
سلام الهی پدرتون خیلی زود سلامتیشون رو بدست بیارن و این روزهای سخت به خیر و سلامتی بگذرن و آرامش و شادی به زندگیتون برگرده
سلام دوست جانم
الهی آمین
سلام تیلو خانم مهربان من ممنون از دعای خیرتان در باره مادرم که میدانم با دل پاک تان حتما به استجابت میرسد در هنگام اذان دوباره پدر و خواهر عزیزتان و کل خانواده گل تان را از ذهن گذراندم و دعا کردم امیدوارم همیشه شاد و سالم و عاقبت بخیر باشید.ان شاالله
سلام مریم نازنینم
الهی که همه دعاهای خوب برای سلامتی عزیزان به اجابت برسه
منم توی دعاهام به یاد شما و مادرمهربونتون هستم
کلی دعا برای پدر یک دختر بی نظیر و قوی کردم
بینهایت ممنونتم
انشاله که اول انرژی خوب این دعاها در زندگی خودتون جاری بشه
عزیزم ناراحت شدم خدا صبر و قوت بده . دعاگو هستم الهی پدر جان خوب خوب بشن .
دوس ندارم ناراحت ببینمت اما تو قوی هستی و من حتی لابلای این کلمات ضعف ندیدم باور کن .
الهی سایه شون مستدام باشه عزیزم
ببخشید که ناراحتتون کردم
متشکرم
عزیزم ):
ان شاءالله سلامتی کامل و عافیت نصیبشون بشه.
باباها عشق دخترا هستن.الهی سایه شون همیشه بالای سرمون باشه.
ریحانه نازنینم
التماس دعا دارم ازت
با سلام
الان که پستت را خواندم تصمیم گرفتم 70 سوره حمد به نیت شفای پدر بزرگوارتان قرائت کنم . نصف شب است و دلها به خدا نزدیکتر . تصمیم دارم بروم در حیاط و در تاریکی شب به خدا التماس و درخواست شفا نمایم . انشالله که هر چه زودتر شفا و بهبودی عاجل پیدا نمایند. پدر ستون خانه است و ضامن امنیت و صفای منزل.
ظریفی گفته که مادر مانند مداد است که با گذشت روزگار تراشیده می شود و کوتاه شدن آن را می بینی و حس می کنی اما پدر مانند خودکار است که پایین رفتن جوهر آن به چشم نمی اید لذا باید مراقبت بیشتری از پدر به عمل اورد. انشالله که پدر همیشه استوار و با صلابت بالای سر شما و سایر اعضای خانواده باشد.
منم سردرد های شدید، افسردگی و کسالت دارم از طرفی دیابت و فشار خون هم مضاعف شده و پر از چاله و چوله ام کرده اما بخاطر بچه ها وانمود می کنم که مشکل ندارم .
توکل به خدا داشته باش
سلام دوست خوبم
وای بینهایت ازتون متشکرم
انشاله که خداوند همه عزیزانتون و خودتون را شاد و سلامت بداره
خدا نکنه که بیمار و افسرده باشید
شما توانایی این را دارید که از این حال خارج بشید و به بهترین ها برسید
سلام دختر عموجان
صبحت بخیر
حال پدر جان چطوره؟
انشالا که بهترن
سلام پسرعموجان
انشاله که بهتر میشن
سلام عزیزم. دعا میکنم خداوند به تو صبر و توان مضاعف بده و هرچه زودتر حال پدر جان خوب بشه، ان شاءالله مشکل خواهر هم چیز مهمی نباشه و زود خوب بشه.
خیلی سخته نزدیکان آدم کسی بیمار بشه، کاملا درکت میکنم. خدا قوت.
فکر میکنم خدا شرایط دیدار آقای دکتر رو فراهم کرد تا بهت انرژی بده.
سلام به روی ماهت عزیزدلم
الهی آمین
خیلی دردناکه دیدن مریضی عزیزان
با تمام وجود دعا میکنم پدر نازنینت سالم و سلامت بشن و بیماری ازشون دور
واقعا بیماری عزیزان سخته
ای جانم
متشکرم از دعای خوبت
سلام عزیز جان
روزت بخیر
بخاطر مشکلاتی که برای خانواده عزیزتون پیش اومده ناراحت شدم عزیزم
ان شالله به زودی زودی خبر سلامتی پدر رو بشنویم
منم اگر قابل باشم برای سلامتی هر چه سریعترشون دعا میکنم
سلام نازنینم
ببخشید که ناراحتتون کردم
متشکرم از دعای خوبتون
مطمئنم که این دعاهای خوبتون خیلی زود به اجابت میرسه و انرژی خوبش به خودتون و زندگیتون برمیگرده
تیلو جان تحمل درد عزیزانمون واقعا سخته. برات آروزی صبر و تحمل دار و برای پدر عزیزت از ته دل آرزوی سلامتی . امیدوارم که غمها و غصه ها از دل مهربونت هر روز دور و دورتر بشن.
خیلی سخته ترانه جان
متشکرم عزیزدلم
انشاءالله که هر چه زودتر پدر و خواهر به سلامتی کامل می‌رسند.
در امان خدا
الهی آمین
خداوند عزیزان شما را شاد و سلامت بداره
تیلو جان امیدوارم زودتر بیای برامون بنویسی که با پدر رفتین باغچه و پدر با انرژی مشغول کار کردن توی باغچه هستن
الهی آمین ....
چقدر دلم میخواد همینا را بنویسم
دمت گرم که سعی میکنی قوی باشی و روحیه بدی ... الهی جواب آزمایش ها هم خوب باشنن و دلت آروم شه.
اگر مشکل قند ندارند حالا که کم اشتها هستند صبح ها شیره انگور یا شیره خرما یکی دو لقمه بخورن.
مرسی از توصیه خوبت نازنینم
انشاله همیشه شاد و سلامت بمونی
همینقدر ماه و دوست داشتنی...
سلام تیلو جان،ببخشید چند روز بود موبایلم مشکل دهشت و خودمونم در رفت و آمد به اصفهان و دکتر و ...،نشد بخونمت،امروز خوندم،عزیزدلم الهی پدرجان خیلی زود حالشون خوب بشه،اگه لایق باشم هر روز دعاشون میکنم،انشاا... بلا از همتون دور باشه
سلام مرمرجان
ای وای
الهی بلا از همتون دور باشه عزیزم
چقدر از اینکه میگی دعا میکنی خوشحال میشم
الهی که خداوند آرامش و سلامت به خودت و عزیزانت عطا کنه
ان شاءالله این روزای سخت میگذره.
انشاله که به خوبی و سلامتی برای همه بگذره