ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
روزتون پر از دلخوشی
دیروز با تمام توانم کار کردم
یه لیست مشخص داشتم که باید میرسوندم به کوره و تا جایی که ممکن بود سعی کردم و تند تند پیش رفتم
شب بازم بساط رنگ را برداشتم و رفتم سمت خونه
چون چند تایی خشت باقی مانده بود و من میخواستم امروز خودمون برسونم کوره
اما
اما
زنگ زدم به خانم کوره و فرمودند تا شنبه هفته بعدی کوره پرهست
میخواستم دوتا چراغ نفتی که آماده کردم را برای عیدی بدم به خواهرها
و البته دوتا از بشقاب صلوات ها را هم قرار بود یکی از دوستام برای عیدی ببره
و اینگونه شد که نشد...
ولی به خودم گفتم حتما یه خیری توش هست
حالا وقت دارم یه مقداری تخم مرغ سفالی هم به لیست اضافه کنم
پ ن 1: آقای دکتر دوران بعد از واکسن دوز دوم را هم سپری کردند
پ ن 2: وسط کارهای روزمره بودم که آقای دکتر زنگ زدند و گفتند سرچ کن این آهنگ اصفهانی که میگه : نگاری منی را برام پیدا کن
سرچ کردم بامزه بود
اگه دوست داشتید همین عنوان پست را سرچ کنید
پ ن 3: با ذوق میگه برات یه عالمه دیگه نیدل تاریخ گذشته پیدا کردم
ذوق میکنم میگم حالا کو تا برسه به دستم ....
میگه گذاشتم توی صندوق عقب
یعنی لحظه دیدار نزدیک است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پ ن 4: گلهای روی میز از گرما خشک شدند...
با وجود تمام رسیدگیها و آب دادنها
چه تابستان گرمی...
نمیدونم چرا بی اختیار اشکم سرازیر میشه...
درد آدمها ، درد منه
تیلو جون سیدهستین؟






ادرس بده بیایم عیدمونو بگیریم
نمیتونی از زیرش فرار کنی
بله
بله
قدمتون برچشم
با کمال میل
اصلا قصد فرار ندارم
سلام تیلو تیلوی رنگی فعال پر انرژی
اعتراف میکنم دلچسب ترین جمله این پستت ، اخرین جمله پ ن 3 بود
کاشکییییی زود اتفاق بیفته کاش
وای تیلو کلی کیف کردم چنتا پست پشت هم خوندم عالی بود مرسیی
سلام به روی ماهت
چقدر خوشحالم که حالت خوب شده
چقدر خوشحالم که به روزهای عادی برگشتی... الحمدلله
سلام دختر عموجان
خدا قوت
کوره دار یه خانمه؟ چه جالب آفرین
الان هیچ چی بیشتر از یه قرار عاشقانه حال آدم رو خوب نمیکنه مخخصصصصصصوووووووووصصصصصصصصااااااا اگه غافلگیرانه باشه آخ آخ
به نظرم هر چه زودتر برنامه شو بریزین
سلام پسرعموجان
متشکرم
بله یه خانم هستند ایشون
نه قراری در پیش هست نه غافلگیری ای ... فعلا باید رعایت کنیم و کرونا را دریابیم
یه حس بود که ازش نوشتم
با سلام
با عذر خواهی از هوشنگ ابتهاج ه. ا سایه
لحظه دیدار نزدیک است.
سینه ام را نشکافی دل
ابرویم را نریزی چشم
نلررزد دست و دل در وصل
لحظه دیدار نزدیک است
نمیدانم دیدار از.نزدیک بتواند تمنا و نیاز دو ساله را براورده کند یا نه
اما من می گویم که
کی رفته ای زدل که تمنا کنم ترا
که بوده ای نهان که هویدا کنم ترا ...
ولی با این وجود باید گفت
اب زنید راه را هین که نگار می رسد
مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد
سلام دوست خوبم
متشکرم
ولی فعلا خبری نیست
ای جاااان ... لحظه دیدار
به به، به به
سلام بر خانم خیلی هنرمند
احوالت چطوره ؟
یه سوال : نیدل تاریخ مصرف گذشته به چه دردت میخوره؟
سلام عزیزدلم
خوش اومدی
من با این نیدلها میناکاری میکنم روی سفال
نیومدی توی اینستاگرامم ببینی؟