ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
روزتون بخیر
رسیدیم به وسط هفته
برای شما هم دقیقه ها با هم مسابقه گذاشتند؟ روزها برای رسیدن عجله دارند؟ تا نگاه میکنید به تقویم تعجب میکنید؟
من که دارم روی دور تند زندگی میکنم ، یک ریتم پرهیجان که گاهی وسطای دویدنها و ماراتنش خسته میشم و یه نفس میگیریم و باز شروع میکنم...
امروز قرار هست روز پر از رنگ و برش و چسبی داشته باشم
برای همین انگار یه کمی هیجان زده ام
همیشه وقتی میخوام یه کار اینطوری که پر از رنگ و حال خوب هست شروع کنم هیجان زده میشم
این هیجان قدیمی و تکراری نمیشه برام و این یعنی من کارم راهنوز دوست دارم
خداوند را شکر
دیروز دقت کردم دیدم خیلی کم و به زور آب میخورم
شماها هم اینطوری شدین؟
تلاش کنید حداقل میوه و نوشیدنی های گرم بیشتری بخورین
پدرجان برای امروز با یک آقایی هماهنگ کردند که دوتایی برم و درختهای باغ را حرس کنند
یه کمی هم به باغچه ها صفا بدن
و این یعنی داریم میریم به استقبال بهار
دیشب شروع کردم دوربافی پتوی رنگی رنگی را
به شوق اینکه به شماها قول دادم ازش عکس بزارم
ولی اونقدر خسته بودم که یکی از ضلع های کوچک مستطیل را که بافتم دیگه نا نداشتم
و اگه اینطوری پیش بره هنوز یک هفته ای کار میبره
انشاله آخر هفته بتونم حسابی سر و سامانش بدم و زودی تمامش کنم
همسایه جان مثلا لطف کردن و برای گربه ها غذا گذاشتند
حالا کجا ؟ دقیقا جلوی دفتر من!!!!
این الان یعنی محبت فرمودند؟
اونقدر جلوی دفتر کثیف و بد منظره شده بود که لحظه اول شوک شدم
بد نیست موقع محبت کردن به حیوانها ، به آدمهای دور و برمون هم فکر کنیم
پ ن 1: دیشب تولد یکی از نزدیکان آقای دکتر بود و رفتند که دور هم باشند
منم که خیلی خیلی خسته بودم
تا 12 منتظر موندم و بعدش بیهوش شدم
صبح پیامهاشون را دیدم
پ ن 2: مغزبادوم دیشب با یه استرس بچه گانه ای بهم زنگ زد و گفت که فردا کارنامه هامون را میدن
گفتم : به به چقدر خوب... پس بازم باید برات جایزه بخریم
گفت: نه فکر نکنم - توی امتحان ریاضی فکر کنم یه جمع را اشتباه نوشتم
گفتم: یکی اشکال نداره - دفعه بعدی بیشتر دقت میکنی همین یکی را هم اشتباه نمینویسی
گفت: آخه یک روز هم نماینده کلاس وقتی داشتم میخندیدم اسمم را نوشت توی بدها
گفتم : خانم معلمتون متوجه میشه که کار نماینده درست نبوده - چون خندیدن اصلا کار بدی نیست
گفت : یعنی فکر میکنی کارنامه م خوب باشه
گفتم : مطمئن باش که عالیه - از همین الان به فکر جایزه هستم برات
پ ن 3: امروزتون مثل رنگین کمان زیبا
ای جانم مغر بادوم چقد دنیاشون کوچیکه بچه ها
(خندیدم اسممو نوشت تو بدها )اینو چن بار خوندم
تیلو باهات موافقم که روزا رو دور تنده برای منم دقیقا هممینطوره ولی باید زندگی کرد حتی رو دور تند چیزی به بهار نمونده خدا به همه سلامتی بده
اتفاق صب که میومدم بیرون یه تیکه از آسمون هزار رنگ شده بود تو دلم گفتم کاش روز منم رنگی رنگی باشه
مرسی از انرژی مثبتت تیلوی رنگی رنگی
ای جانم به تو و اون روح لطیفت
اخ که بهمن و اسفند کلا روی دور تند میگذره
تو خودت پر از انرژی های خوبی
نه هنوز زوده برای بهار من زمستونو بیشتر دوست دارم
منتظر دیدن پتوهستیم شدید
منم همه فصل ها را دوست دارم
دارم تلاش میکنم تمامش کنم
سلام عزیزم
اخی مغز بادوم بامزه این حس ها نشان میده کم کم دارن بزرگ میشن
دختر من ( هستی )هم یه متن خوش امد گویی جشن دهه فجر باید میخونده استرس داشته به خانم مربی گفته میترسم اونم بغلش کرده دلداریش داده گفته تو عالی هستی منم کنارتم اونم رفته به خوبی خونده
عشق منی تو تیلویی
سلام به روی ماهت


اره یواش یواش بزرگ میشن و ما شاهد درخششون هستیم .. الحمدلله
ای جانم ... عزیزدلم
تو هم عزیزمنی
بعلهههه. روزا مثل چی دارن می گذرن. زمستون هم به نیمه رسید دیگه.
یاد بچگیای خودم افتادم
چقدر استرس مغز بادوم با مزه س
اخ اخ راست میگی نصفه زمستون گذشت


منم یاد بچگیای خودم میفتم
دیشب داشتم به مامان میگفتم وقتی مامان مغزبادوم به دنیا اومد من دقیقا همسن الان مغزبادوم بودم
سلام دختر عموی گل
خوبی؟
راستش از وقتی که به میوه ها انقد سم و کود میزنن من میترسم زیاد میوه بخورم
البته میوه های باغ خودمون سم و کود شیمیایی ندارن
بعدشم من اگه بودم وقتی مغز بادوم میخندید اسمشو تو خوبان مینوشتم یه عالمه هم ضربدر جلوش میزدم
مگه چیکار کرده بچه داره میخنده خب
راستی خیلی وقته پیش من نیومدیاااااا
سلام پسرعموجان خودم
متشکرم
شما خوبی
مجبوریم بخوریم همین میوه ها را
اگه بخوایم اینطوری فکر کنیم هیچی نباید بخوریم
تیلو جان نوشته هات پر از انرژیه خوشحالم که با وبلاگت آشنا شدم ممنونم از پیشاگ چون از پیوندهای اون پیدات کردم
چقدر خوبه این کامنت
دوستای دوستام ، دوستای منم هستند
ممنونم که بهم سرزدی
قدیما یه دوست خیلی خوب داشتم به اسم خانمی
سلااااام
امروزم سفید اکلیلی با توپ توپای فیروزه ایه
سلام به روی ماهت
ای جونم با این روزهای رنگی رنگی قشنگت
سلام تیلوی عزیزم.
چقدر مظلومن بچه ها.
قشنگ میشه نزدیک شدن بهار رو حس کرد...با اینکه هوا سرده ولی بوش رو میفهمم.
روز خیلی خوبی داشته باشی با رنگی رنگی ها
سلام به روی ماهت
اره منم جا پاهای بهار را میبینم
دنیای بچه ها خیلی بی آلایشه
به همچنین عزیزدلم
ممنونم که سر میزنی
حق با شماست دختر عمو
من دیر به دیر آپ میکنم
خوش به حال تو که هر روز آپ می کنی اونم با این همه حس و حال خوب و بی نظیر
خب همه وبلاگ نویسها که روزانه نویس نیستند
از دست این گربه دوست ها.وقتی هم بهشون میگی طلبکار میشن.همسایه دوستم برای تنبلی تو آسانسور غذا میذاشت.فکر کن در باز میشه یه گربه میپره بیرون.آسانسور هم کثیف.یه ذره عقل داشته باشن.
والا این اسمش گربه دوستی نیست
اسمش همسایه آزاری هست
من اگه همسایه همچین کاری بکنه و تو آسانسور غذا بزاره باهاش برخورد شدید میکنم
من خودم توی زمستان ، خیلی وقتا توی نوشته هام هم نوشتم ، یکی دو لقمه از ناهار خودم را میبرم برای گربه های کوچه، اما دقیقا وسط باغچه یه کنده درخت بریده شده وجود داره میزارم اونجا، نه کثیف کاری میکنم نه میاریم میریزم وسط راه کسی، حتی خیلی وقت ها همونجا دانه میزارم برای پرنده ها
اخر سال همیشه ایجوریه تند تند میگزره ...
شاید هم چون اخر سال فعالیت هامون زیاد میشه و زمستون هم هست زود شب میشه
راست میگی روزهای کوتاه هم باعثش هستند
اما خدا را شکر روزها آروم آروم دارن طولانی تر میشن
چقدر تو ماهی! خاله ی منم میشی؟
تو که خودت بینظیری

ماهی
فرشته ای
ینی یک روز نوشت واقعی . خوراک گربه. بافت پتو . تماس مغز بادوم. مهمونی آقای دکتر. بیهوشی دیشب.
Every daily suggestions are
welcomeing to my blog اصلش همینجاست. بقیه اداتو در میارن
حالا اینا تعریف راستی راستی بود؟
یعنی ذوق مرگ بشم؟
متشکرم از این همه لطفت
تو دوست خیلی خوب منی
شما به من لطف داری
جانم بهامین نازنینم
سلام تیلوجان
صبح قشنگت بخیر عزیزم
تیلویی یه کمک میخوام
بنظرت برای یه دختر بچه پیش دبستانی یه جایزه ای خوبه که بدم معلمش سرکلاس بهش بده؟
هرچی فکر میکنم چیزی به ذهنم نمیرسه که ذوق زده بشه
پلیز کمی کمک
به منم سر بزن دیگه:(
سلام به روی ماه شما
متشکرم نازنینم
بهترین جایزه برای داخل مدرسه کتاب و بازی های فکری هست
یا لوازم التحریر به شرطی که اونقدر فانتزی نباشه که دل بقیه بچه ها را آب کنه
من یادمه خودم برای مغزبادوم بطری آب خریدم بردم دادم به معلمش
پازل هم خوبه
اگه لگو دوست داره اونم خیلی باحاله
اگه از کارهای هنری خوشش میاد از این کیتهایی که مهره و کش و ... برای درست کردن دستبند و گردنبند داره هم باحاله
سلام
چقدر آدم انرژی میگیره ازتون.
از زمانی که وبلاگت میخونم سعی میکنم از لحظه های زندگیم لذت ببرم.
انشاالله همیشه شاد باشی
سلام به روی ماهتون
چقدر کامنتت منو خوشحال کرد
امیدوارم همیشه اینطوری باشه
تیلوووو مارجان کوری ایسن که ؟؟؟؟
مازندرانی؟ ترکی؟ یکی بیاد ترجمه کنه
ای جانم مغز بادوم. خدا حفظش کنه.
چقدر خوبه که خاله به این مهربونی هستی. منم خاله دو تا فسقلم ولی بنظرم اینقدر ها هم منو دوست ندارن
.
ای جانم عزیزدلم
میدونی محبت یه زبان مشترک بین تمام آدمهاست
مطمئن باش همونقدری که دوستشون داری دوستت دارند... شک نکن