روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود

سلام

روزتون پر از خبرها و اتفاقات خوب

آخر هفته تون پر انرژی

آخرین روز مردادماه را از دست ندین... وقتی وارد ماه ته تغاری تابستون بشیم ، شمارش معکوس روزها شروع میشه و زودتر از اونچیزی که فکرش را بکنید به پاییز گره میخوریم... از آفتاب پررنگ لذت ببرید

از خوردنیهای خوشمزه تابستانی

از خنکی بستنی

از آب بازی

از برگهایی که هنوز سبزن

از لباسهای سبک و رنگی رنگی

جرعه های آخر تابستون را قشنگ مزمزه کنید و حسابی ازش لذت ببرید...

امروز دلم نوشتن نمیخواد

دلم یه خلسه عجیب و حال خوش داره

دلم میخواد توی لاک خودم باشم...

انشاله کامنتها را هم بعدا تایید میکنم...

روزتون پر از حال خوب

تیلوتیلو پنج‌شنبه 31 مرداد 1398 ساعت 10:04

نظرات 6 + ارسال نظر

قلب من بدون نقاب پنج‌شنبه 31 مرداد 1398 ساعت 10:27

سلام تیلو جانم امروز بی حوصله ای؟
این رو از روی کامنتی که برام فرستادی میگم؟
اگه بخاطر رفتن داداشه اصلا نگران نباش.. به جای ناراحتی خداروشکر کن که زندگی خوب داره... فرصت این رو داره که کنار خانوادش باشه.. لحظه های خوب بسازه.. دوستانی دارم که حتی با وجودی که برادرشون نزدیکه و تو ی شهر... بخاطر مشکلات عروس نمی تونن برادر رو ببینن

سلام به روی ماهت
نه اینطوری نیست... خدا را شکر خوبم
داداش هنوز هست ... وسط این هفته میره
واقعا همینطوری هست که میگی... کاش رابطه های خواهر برادری به هیچ دلیلی بهم نخوره

رافائل پنج‌شنبه 31 مرداد 1398 ساعت 12:36 http://raphaeletanha.blogsky.com

لذت ببر از آخرین روز. امیدوارم دیدار عاشقانه ای هم زیباترش کنه.
منم رفتم که بیشتر به بستنی فکر کنم.