روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

آخرین چهارشنبه فروردینی

سلام

9rby_12.jpg

صبحتون بخیر و شادی

خوبین؟

امروزتون را با لبخندهای خوشگل آغاز کنید

داریم به آخر فروردین میرسیم ... یک ماه از بهار تمام شد...

کاش حتی لحظه ای را در زندگی از دست ندیم... لحظه ها بی بازگشتن و ما حقمون هست که تمام لحظه ها را زندگی کنیم



موزیک باکسم دیگه شارژ نمیشد و عملا غیرقابل استفاده شده بود

تحویلش دادیم به آقای تعمیرکار برای تعمیر

دیروز بعد از یک هفته برش گردونن و گفتن درست نمیشه

من و پدر هم دیروز بعد از ظهر دست به کار شدیم و دوتایی بازش کردیم

بعد هم متوجه شدیم اشکال از باطریش هست

حالا مگه باطریش پیدا میشد... در نهایت هم یکی از آقایون تعمیرکار گفت که برامون پیدا میکنه و بهمون خبر میده...

و اینگونه است که الان روی میز دفترم یک عدد موزیک باکس اوراق موجود است



پ ن 1 : تیپم از عکسم بهتره... باور کنید

پ ن 2 : من هیچ وقت حساب کتاب دقیق دریافتیها و پرداختهام را نمینوشتم... امسال شروع کردم ببینم چی میشه

پ ن 3 : سه تا گلدان پر از نعنا آوردم دفترم...

پ ن 4 : همه ماهی هام مردن... الان فقط یک دونه ماهی قرمز توی حوض آبی رنگ اتاقم دارم

پ ن 5 :  گاهی شیطان چه اهتمامی میکنه در گول زدن ما... خب خدا جون خودت بیشتر هوامو داشته باش، یهو گول میخورما...






نظرات 9 + ارسال نظر
الی چهارشنبه 30 فروردین 1396 ساعت 09:47 http://elhamsculptor.blogsky.com/

چه شال زیباییچقدر روح داخلشه


لطف داری
چشمات زیبا بین هست

اناهیتا چهارشنبه 30 فروردین 1396 ساعت 10:36 http://khaterateman1369.blogsky.com/

اخی نازی خیلی زیباست تیپت

چشماته که زیباست و همه چیز را زیبا میبینه

اذر چهارشنبه 30 فروردین 1396 ساعت 11:30 http://azar1394.blogfa.com

سلام.خوبی تیلو جان
من روزمو با ورزش شروع شدم ..
خوب عکستو کامل بزار دگه

سلام دختر گل
چقدر فعال
افرین ورزش عالیه
همینو بگو

Roz چهارشنبه 30 فروردین 1396 ساعت 11:59

خیلی تیپ قشنگی زدی

چشمات قشنگ میبینه

رسیدن چهارشنبه 30 فروردین 1396 ساعت 20:43

چطوری عزیزم بهتری

فعلا که خیلی خیلی خوبم

امیر پنج‌شنبه 31 فروردین 1396 ساعت 07:22 http://balot1395.blogfa.com

سلام
شال زرد زیبایی داری ادمو یاد گل آفتابگردون های زیبا زیر نور خورشید در واویل صبح می اندازه فک کن یه مزرعه گل آفتابگردون با گل های کوچک و بزرگ که ادم هر طرف نگاه کنه گل ها را می بینه و بیش از هر چیز گلبرگ های زرد اطراف گل را ...
اما من میگم که شال زرد شبیه گلبرگ های گل آفتابگردون است و اصلا تو خودت گل هستی و شال زرد گل برگ هایت که اطراف گل صورتت را پوشانده و وجود گل روی زیبای شماست که گل برگ ها را زیبا نشان میدهد ...
و این انگشت سلیمانی است که به نگین خاصیت می دهد و گرنه نگین شیشه ای بیش نیست و تیلوی مهربان است که به شال رونق و زیبایی بخشیده است ....

سلام به روی ماهتون
اینهمه نوشتی برای شال من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا لطف داری
من که در جبران اینهمه مهربانی ناتوانم

امیر پنج‌شنبه 31 فروردین 1396 ساعت 07:35 http://balot1395.blogfa.com

خب دختر کمی دوربین را عقب تر می بردی و زاویه دید دوربین را بیشتر می کردی تا گل رویت کمی بیشتر نمایان میشد .... تپل و زیبا هستی ترسیدی چشم بخوری؟ بابا چشای ما شور نیست و با این وجود میزنیم به تخته ....

... بوی نعنا گلدون های اتاق مشام را نوازش می کرد ... با اینکه من کمی حساسیت دارم و موجب شده بود که چند تا عطسه پشت سر هم بکنم ولی این موضوع موجب نشد که از بوی نعنا لذت نبرم و چیدمان اتاق و اخلاق خوب و مهربونی های مدیر دفتر باعث شد که احساس آرامشی خاص داشته باشم وقتی بهش گفتم که کارم چیه و برای کی اونو میخام ... تو چشمانم نگاه کرد ... نگاهی که تا عمق جانم نفوذ کرد و گفت: فک نمی کنی دیگه دیر هست برا این کار ....
آخه چند وقت است که از زمانش گذشته .....
گفتن نه ، نه ... هیچ وقت زمانش نمی گذرد .... او همیشه با من است ... هر روز هم روز اوست ... یادش ، ذکرش، خاطراتش، دوست هایش ....
هر چند که بظاهر کنارم نیست اما همیشه در قلبم است و ....
نم اشکی که در چشمانم جمع شده بود بر گونه ام سرازیر شد و ...

چند لحظه ای سکوت حکم فرما شده بود و اون به فکر فرو رفته بود سرش را بالا گرفت و حق با توست من تا ظهر اونو آماده می کنم هر چند که کاراش زیاد است ...
تشکر کردم و با لبخندی که هر دو بر لب داشتیم از در خارج شدم ....

چقدر حساس بود
اشکش زودی در اومد
شما داستان نویس قابلی هستیا

بانو میم جمعه 1 اردیبهشت 1396 ساعت 10:24 http://banoo-mim.blog.ir

خانم خوشگل...

چشمات خوشگل میبینن

حامد یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 15:34

سلام تیلو خانوم خوبی
ممنون از اینکه بیاد بودی و ممنون از کامنتهات
چند روزیه که حس نوشتن و وب اومدن ندارم و کلا حال خوشی نداشتم
الان خوبم ممنون
تصورم از چهره تون چیز دیگه ایی بود
اسپند دود کنید واسه خودتون
شاد باشی دوست خوبم

سلام دوست خوبم
باید به یادت باشم
دوستمی نمیشه فراموشت کنم که
امیدوارم حس های بد خیلی زود برن... بهار باید پر از حس و حال خوب باشه
تصورت چی بود؟ کاش گفته بودی
شما به من لطف دارین... برات آرزوهای خوب خوب میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد