ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یک خانم حدود 24 - 25 ساله اومده میگه میشه برام پرینت بگیرین
میگم : بله
پدرش هم دنبالش هست...
میگه: چرا این فلش را آوردی؟ چرا هرچی میگم این فلش را برندار بر میداری؟
دختر زیر لب میگه: بعدا توضیح میدم
دوباره پدره شروع میکنه...ادامه میده... کش میده
دختره فقط زیر لب یه چیزی میگه و سکوت میکنه
فلشش را باز میکنم... میگم اسم فایلتون را بفرمایید
میگه : میشه بیام اونطرف نشونتون بدم
میگم : البته بفرمایید
پدرش دوباره شروع میکنه: مگه اسم فایل را نمیدونی... چرا از قبل یادداشت نمیکنی... چرا کارات مرتب نیست
دیگه داره کفرم را بالا میاره
دختره میاد ... دوتا فایل بهم نشون میده ... میگه میخوام این دوتا را روی یک برگ پشت و رو بگیرم
میگیرم و نمونه را میدم ببینه
تا میام بدم دست دختره... پدرش را برگه را میگیره...
خانم چرا اینهمه بی کیفیت؟
توضیح میدم: این طرف برگه یک فایل هست که پرینت اسکرین گرفتن از نوشته های ریز... برای همین اینطوریه... اما خونده میشه... اون سمت برگه را نگاه کنید... یک برگه تایپ شده هست و کیفیت عالی...
پدردختر: شما کار بلد نیستی
من: یه بار دیگه توضیح میدم... درباره پرینت اسکرین و ...
یه یه نقطه اندازه نوک سوزن روی برگه اشاره میکنه میگه نه کیفیت شما اشکال داره...
میگم: اون نقطه حق با شماست... اما کیفیت کار به من ربطی نداره
دوباره تکرار میکنه : تو که کار بلد نیستی ، ....
نمیزارم حرفش را تمام کنه
من در همین حد بلدم ... ببرین یه جای دیگه...
برگه را از دستش میگیرم
دختر : خانم همین خوبه... خودم میدونم که اونطرفش را ....
هنوز حرف نزده که پدرش شروع میکنه: تو که میدونی چرا میاری پرینت... چرا یه چیز بی کیفیت پرینت میگیری... چرا دقت نمیکنی... زشته ... کار نامرتب میبری روت یه حساب دیگه میکنن
دختر رو به من لطفا 20 تا از همین بهم بدین
براش 20 تا پرینت میگیرم
میگه چقدر بدم: میگم 4000 تومن
کیف پولش را در میاره : 2 تا دو هزار میزاره رو میز
پدرش: چرا کارت نمیکنشی... این پول خردا همه جا به دردت میخوره...
تازه در حین کارت کشیدن... این کارت خوان شما چرا اینطوریه...
دیگه اصلا گوش نمیدم...
چرا اینهمه غر غر میکنی؟ چرا اعصاب همه را به فنا میدی.... اه
اگه سکوت کنی چی میشه؟ دختر بیچاره... دلم براش سوخت...
مظلومانه لبخند زد...
برگه ها را برداشت و رفت
دقیقا
واویلا واویلا واویلا
خوندنش لج درار بود
چه برسه به دیدنش
چه برسه به زندگی کردنش
واویلا
واقعا بعضیا آدم را به آخرین درجه از حرص میرسونن
سلام






نمیدونم مادر و دختر چه رنجی را از دست این آقا تحمل می کنند. شاید اعصاب اینا هم از دست این مرد خط خطی که هیچ شطرنجی شده باشه .... اما چیزی که این میان هست چرا اینطوری شده اون از دست چه کسی کشیده که اینطور داغون شده ....
باز این قصه گریبان فرزندان خانواده را خواهد گرفت .... از کوزه همان تراود که در اوست ....
نمیدانند که اخلاق سرمایه زندگی است و پیامبر هم برای مکارم اخلاقی بعثت کرده است ....
رسیده بود بلایی خدا را شکر که بخیر گذشت فک کنم اون سکه پانصدی که امروز تو صندوق صدقات انداختی باعث شد که بلا از سرت رد بشه
سلام
روزتون بخیر
واقعا بعضیا دیگه شور همه چیز را در میارن
انشاله که خداوند بلا را از همه دوستان دور کنه
معمولا واسه پدر و مادرها آرزوی صبر میکنند ولی اینجا باید گفت خدا به این دخترخانم صبر بده.
چقدر خوب گفتی
سایت متفاوت و زیبایی دارین خیلی خوشحال شدم دوباره به وبتون اومدم افتخار میدین پیش منم بیاین خیلی ممنون
98651
وایییی ..عجب ادمه گیری .
گیر و لج در آر
زن و بچه ش چی میکشن از دستش
یه جور سادیسمه واقعا
اصلا اعصاب خرد کنها
یه چیزی میگم یه چیزی میشنوید
وای بنده خدا دختره اخه چیزی ام نمیتونه بگه .
آره
آخه ادم به پدرش چی بگه؟
امان از آدمای غرغرو
تحملشون واقعا سخته!
اصلا تحملشون غیرممکنه
سلام تیلو جان
منم همچنین ادمهای گیر و لج دراری دیدم کم هم نیستن از همه چی ناراضی هستن هیچ چیز مطابق میلشون نیست پس بهتره کارخودت کنی
سلام عزیزدلم
اره اینطوری غرغرو منم زیاد دیدم ... اما این دیگه نوبر بود با بی ادبی به من میگفت که تو کارت را بلد نیستی... البته من برام زیاد مهم نیست این لحن از یک رهگذر و بلدم سکوت کنم... اما دلم برای اون دختر سوخت
بنده خدا یه پیاده روی جانانه روی اعصابت کرده ها
اونم با کفش های آهنی میخ دار


سلام تیلو خانوم و صبحتون بخیر
و ممنون از همدردیتون
متاسفانه بعضی واقعیتهارو باید تو زندگی پذیرفت
مگر اینکه خدا کاری بکنه
نبودنها به این راحتی نیست
مرسی و شاد باشی
سلام دوست خوبم
صبح شما هم بخیر
دقیقا زندگی همین شکلی هست
از خدا براتون صبر میخوام
با سلام
همه از اون پیرمرد غر غرو نالیده اند اما هیچ کس نگفت که چرا غر غرو شده ؟ شاید اون هم به نوعی مورد بر اخلاقی و بی مهری قرار گرفته و این موضوع روی اخلاقش تاثیر گذاشته .... من نمیخام از ایشان دفاع کنم چون اصولا کار بد و ناشایست بد هست و شما هم که تحمل کردین بسیار بجا و شایسته بود اما بطور قطع و یقین اعصاب خود پیرمرد دچار مشکل است که اینگونه رفتار ازایشاتن بروز می کنه و این خروجی امروز نتیجه پردازش رفتار و کنش و اعمالی است که یک روز به خوردش داده اند.
شما هم دختر خوب و مهربون کار پسندیده ای کردین که چیزی نگفتین نخواستم بگم جواب .... خاموشی است اما بهتر و بیشتر از این در چنته و خورجین نداشت که ارائه دهد....
اولا اون آقا اصلا پیر نبود
خیلی هم خوشتیپ و مرتب بود
من هیچ توجیهی برای رفتارهای بد پیدا نمیکنم...
و کسی که اینطوری غرغر میکنه کار یک روزش نیست... عادت کرده به این رفتار
من کاری را کردم که باید میکردم ... نه پسنیده و نه خیلی انسان دوستانه... فقط کاری معمولی
اما به هیچکسی برای هیچ بی اخلاقی ای مجوز نمیدم
یک دقیقه سکوت
اینها به یک عمر سکوت نیاز دارن... با یک دقیقه کارشون راه نمیفته
امان از مرد غرغرووو
چه عجب عروس خانوم .... از این ورا
واقعا امان... وحشتناکه
پووووه
همون یک دقیقه سکوت بهتر بود .
اوهوم