ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام
یک روز دیگه شروع شده و لحظه های تازه ای به ما هدیه شده
امروز با این هدیه چیکار کنیم؟
صبح اول وقت یه کمی قرآن خوندم
بعدش آقای دکتر زنگ زدن یک ساعت حرف زدیم
بعدترش نشستم پشت سیستم تا یک چیزی را که دقیقا یک هفته است قراره طراحی کنم... طراحی کنم
اماااااااااااا
نمیدونم چی میشه که باز وبلاگم باز میشه و من دارم مینویسم
من بیشتر سالها ، ماه رمضان دفتر را تعطیل میکردم
و این تعطیلی یک فراغت خیلی آرامش بخش برام به ارمغان میاورد
و این آرامش و فراغت باعث میشد وقت داشته باشم و برای افطار و سحرها حسابی آشپزیهای باحال انجام بدم
اما امسال ... اومدم سرکار و هیچ کاری انجام ندادم
پ ن 1 : للی بهم نیاز داره ... نمیدونم چرا بهش زنگ نمیزنم و بهش دلداری نمیدم
شاید از کاری که کرده واقعا عصبانیم
پ ن 2 : از تلفن و موبایل و حرف زدن باهاشون بیزارم
اما آقای دکتر که زنگ میزنه چشمام برق میزنه
پ ن 3 : به نظرتون برای داداشم که میخواد بره ... چی کادو بخرم؟
سوال مسخره ای بود؟
یه چیزی بخر برا داداشت که یادت بیفته. یه چیز کوچولو. شایدم یه کارت تبریک درست کنی یه شعر بنویسی بهترتر باشه
الان که منتظر پیام همسرم گوشی استفاده می کنم
من تا قبل اینکه همسر بیاد تو زندگیم گوشیم همیشه سایلنت بود و اصن جواب نمی دادم
یه چیز کوچولو که یادم بیفته.... چقدر پیشنهاد خوبی
ولی چی؟
سلام
برای داداشت یه قاب عکس خونوادگی تهییه کن که با خودش ببره و اونجا به یادتون باشه
من این روزا بی رمق و بی حوصله ام
برای منم دعا کن...
محتاجم به دعات عزیزم
خیلی خوبه یه شاسی از کل خانواده ... اما چون دانشجو هست و ... یه چیز کاربردی تر دلم میخواد
یه جا سوئیچی.
بهش فکر کردم
دلم یه چیز گرون تر میخواد
شاید ....
داداشت قراره کجا بره؟؟؟
داداشم قراره برای ادامه تحصیل بره یه کشور اروپایی
یک ساعت جیبی یا گردنبندی به وقت ایران
رفتن داداشا چقد دلگیره
خیلی دلگیر و پر از حسای بد که دوست ندارم بهش منتقل کنم
اصلا از این چیزا استفاده نمیکنه
نه ساعت
نه گردنبند
نه انگشتر نه هیچ زیور آلات دیگه ای
هر چیزی که میدی موندنی باشه. نمیدونم داداشت کجا میره اما یه چیزی که تو اتاقش یا محل کارش جلوی چشمش باشه.
واقعا موندم که چی باشه
من فکر کنم همین که تو بهنرین دختر و خواهری براشون به اندازه ی خیلی چیزا ارزش داره...
براش خرما و کنجد درست کن که شیرینیش یاد خواهر شیرینش بندازه و در کنارش
1 کتاب که اولش 1 جمله ی محکم برای 1 مرد محکم نوشته شده باشه
و1 سجاده ی جمع و جور که وقته رازو نیازش تو اولیت باشی
شایدم چند سانت از عطری که بهش آرامش میده...
شایدم 1 تیکه از پتویی که داری میبافی یا خود پتو اصلا
چقدر خوبه شماها را دارم
خرما و کنجد را که حتما براش درست خواهم کرد... ممنون از یادآوریت
ولی میدونی که مقدار بار مشخصی را میتونه با خودش ببره و اینقدر کتابای جورواجور میبره که دیگه جایی برای یه کتاب اضافی نخواهد داشت... و زیاد هم اهلش نیست... سجاده گزینه ی خوبیه
پتو را نه ....
پتو فقط و فقط میتونه به آقای دکتر هدیه بشه... اونم فکر نکنم بدمش
دقیقا مث من.
منم هراز چند گاهی تصمیم میگیرم گوشیم رو خاموش کنم و بزار تو کمد اما وقتی یادم میفته ممکن حضرت آقا زنک بزنه بیخیال میشم و دوباره این ماسماسک رو به خودم میچسبونم.
امان از گوشی
همیشه به جونم بسته
سلام خوبی عزیزم. خدا به پدرت سلامتی بده. امشب ایده ت راجب به پنکه رو امتحان میکنم ممنونم راستش به ذهنم نرسیده بود. خدا کنه جواب بده
الهی خدا به همه عزیزان شما هم سلامتی بده
اممممم.... چقدر کادو خریدن سختهه.... امممم..... یه روان نویس شاید...
خیلی سخته
بخصوص اگه با یه مردی روبرو باشی که برای تو یه پسر کوچولوست اما واقعا یک مرد هست که خیلی سلیقه ی ویژه ای داره
به هیچ چیز تزئینی و جینگیل مینگیل علاقمند نیست
ب نظر من جوراب بخر


هم به درد بخوره و استفاده ازش زیاده هم اگر میخوای زیاد ب یادت باشه طرح باب اسفنجی یا میکی موسش و بخر...
جواب میده اساسی
چه پیشنهادی
محشر بود
راستی یکی از خوشبختی های تو اینه که آقای دکترت حوصله ی مکالمه های طولانی رو داره
این تنها راه ارتباطمون هست
ولی تازگی از تلفن زده شدم ... با هیچکس جز خودش نمیتونم تلفنی صحبت کنم
حتی برای دقایقی هم حوصله تلفن به شخص دیگه ای را ندارم
نبودیا!
بله
میبینی
گفتم ماه رمضون بی رنگ میشم شدید