ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام
روزتون بخیر
به شمارش معکوس برای فصل بهار رسیدیم.... روزهای آخر بهار را قدر بدونید و عاشقی کنید
میخوام امروز قدردانی کنم
از اون پسر گلی که توی بی آر تی داشت لطف میکرد و دستش توی کیف من بود
و خیلی شیک و مجلسی گفت : فکر کردم کیف خودمه ... ببخشید....
حالا خوبه من دیدم و ایشون اشتباهی کیف پولی من را جای کیف پول خودشون برنداشتن
که علاوه بر اینکه هیچی عاید ایشون نمیشد ... من بیچاره میشدم....
پ ن 1 : از رفتن مردیت و امیر آقا واقعا واقعا دلگیرم
پ ن 2 : دیشب پدرجون برام یک کولر نو خریدن و اتاقم مزین شد به یک عدد کولر جداگانه ... دست و جیغ و هورا...
پ ن 3 : روزهام شلوغه وگرنه دوست دارم توی چالش آنا شرکت کنم و یه داستان بنویسم
پ ن 4 : التهاب روزهای خرداد را یه طور ویژه دوست دارم... آخه ما توی خرداد عاشق شدیم
کیف مردم کیفشونه دیگه:)
چالش آنا کدومه؟
اره برات پیش اومده؟
گفته بیاین داستان بنویسین... ندیدی؟
عاقا جیب شما و جیب مردم نداره که داره؟؟؟
نه بابا
ولی پولی تو جیب من نبود
کارت بود همش و کارت ملی و کارت شناسایی و گواهی نامه و .... اگه یهو اینا قاطی بشه فکر کنم ما و مردم داشته باشه
اگه بر میداشت شرمنده اش میشدی!!
خردادتون پر از عاشقی تیلو...عاشقیتون مستدام
اینقدری توش بود که شرمنده اش نشم
بعدشم خوده کیف پولیم چیز به درد بخوریه...
اینقدر با حال بود که شرمنده آقای دزد نشم در حقیقت
ولی..............
خیلی بد میشد
نمی خونم وبلاگشو.
دوست دارم نوشتنش را
آدرسش چیه؟
یه مدت یه آنا می خوندم. بعدش نوشت دروغکی می نوشتم و هی وبلاگ بست و دوباره راه انداخت حذفش کردم. حوصله ام سررفت. همونه؟
اره خودشه
سلام

خوبی تیلو جان
باز خوبه معذرت خواهی هم کرد
پس فکر میکنم برای خرداد برنامه های ویژه باید داشته باشین
قرارهای عاشقانه بیشتر...
اتفاق های شیرین...
باهم مهربان تر باشی...
دیگه باهم قهر نکنین...
و تیلو خانم شمام آقای دکتر را کمتر اذیت کنین
سلام به روی ماهت
اره دقیقا کاره خوبی کرد
هیچ برنامه ویژه ای نداریم
مطمئنم الان آقای دکتر اصلا همچین چیزی یادش هم نیست
قراره عاشقانه بیشتر هم خبری نیست چون ماه رمضون در پیشه
باید اذیتش کنم تا یاد بگیره اینهمه اتفاق مهم را فراموش نکنه
تیلووووو ... !!!

جان من راستشو بگو ، تو کیفت فقط کیف پول تنها بود ؟؟
پس خوراکیهاش کو !!؟؟؟
یعنى عایا واقعا توى کیفت خوراکى یافت مى نشود عایا !!؟؟؟
من با شما قهرما... چه معنی داره اینقدر کم سر میزنی؟ وقتی وبلاگت را بستی باید هر ساعت دو بار به من سر بزنی
نامردی نکنیم شکلات تو کیفم بود ولی نه زیاد
یک بسته از این شکلات نعنایی های کوچولو هم بود از این آبنباتیای جعبه فلزی
یک لقمه نون پنیر و گردو و عسل هم بود آخه صبحونه نخورده اومدم بیرون
واقعیتش همون لقمه منو نجات داد
آخه دیدم بیکار ایستادم تو بی ار تی ... بزار لقمه را در بیارم مشغول بشم که یهو..... هاهاهاها...
خانم مردیت حتما به طور موقت رفتن. نگران نباشید. ایشون بخوان به طور کامل برن حتما به همه خبر میدن.
چه عجب
قدم رنجه کردین
از این طرفها
خیلی وقت بود دیگه اینورا نمیومدین
خب موقت را هم به من خبر بدن
نمیدونن من ناراحت میشم... نگران میشم... چشم به راه میشم
قرار عاشقانه خوبی رو برات آرزو میکنم تیلو
ممنونم دوست عزیزم
والا کماکان خواننده هستیم. ولی خب حرفی برای گفتن نداریم.
ایشون البته خب خبر نمیدن موقت ها رو. ولی خب شما خیلی شیک و مجلسی میتونید یک عدد ایمیل به ایشون بزنید و احوالشون رو جویا بشید. به احتمال 80 درصد جواب میدن.
خب همین که شما باهاشون آشنایی دارید و میدونید که اینطوریه پس نشان دهنده اینه که جای نگرانی نیست و به زودی باز خواهند گشت
پس حالا که سالگرد عاشق شدنتونه بد نیس بنویسی چه جوری شد؟
من همیشه جریان عاشق شدن آدما برام جالبه، اصلنم فوضول نیستم
اصلا اسم این سوال را نمیزارم فضولی
که تا کسی دوست و یار نباشه ، هیچ جریانی براش جالب و خواندنی نمیشه
شماها دوستای من هستید برای همینم مسائل مربوط به من براتون جالب شده
ممنونم از بودن همتون
در روز خودش حتما جریان را خواهم نوشت
سلام عزیزم
دوست ندارم این رو بگم اما ادمی که از عملش هیچگونه ابراز ناراحتی نمی کنه و اصلا براش مهم نیست دیگران چه فکری در موردش می کنند.
مطمنم خیلی وقته این رفتار ناپسند داشته و یک جورای براش عادی هست.
راست میگی اینقدر براشون عادی هست که به دوست خودشون هم رحم نمیکنند...