روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

شنبه ی پر از سوعاتی... هفته ای بی نظیر ....

سلام

ببخشید که من روزهای تعطیل یهو غیب میشم....

روز و شب پدر خیلی خوبی داشتیم و چندین بار پدرم از سر شوق اشکی و بارونی شدن....

و این یعنی باید شکرگزار باشیم

جمعه را توی باغچه ای با این شکل گذروندیم

4rou_photo_2016-04-23_08-30-47.jpg

(جینگیل مینگیلا را با مغز بادوم نصب کردیم)


و صبح امروز (ساعت 5 و نیم داداشم رسید خونه)

برام نوتلا خریده بود

بلوز و شلوار خریده بود

یک کیف بسیار خوشگل خریده بود

و کافی میکس....

ازش انتظار نداشتم اینهمه خوب خرید کنه... خریدایی که همه دقیقا اندازه و با سلیقه باشن...

داداش کوچولوی من بزرگ شده



پ ن 1 : کاش تلاش کنیم برای عسل شدن روزهامون

پ ن 2 : مادرم امسال پدر نداشتن... و روز پدر خیلی سخت بهشون گذشت

پ ن 3 : یکی از آبجی ها... اون یکی شوهر خواهر و مغز بادوم به شدت سرما خوردن ...

پ ن 4 : مامانم دارن کمکم تکه ها را تکه تکه با عشق میبافن و من به همچین چیزهایی عاشقم

پ ن 5 : روز عید از دلتنگی آقای دکتر کلی گریه کردم ولی طبق معمول تمام تلاشش را کرد تا حالم خوب بشه



نظرات 12 + ارسال نظر
دل آرام شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 08:41

قربون اشکات.
غصه می خورم غصه می خوری.

غصه؟
این از سر دلتنگی بود نه غصه ... دلتنگی به نظر من لذتهای خاص خودش را داره
خواهشا غصه نخور
شاد باش دل آرام
ازت انرژی میگیرم

مگهان شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 08:45

واااای چقدر لذت بخشه گرفتن این همه سوغاتی اون هم از برااادر ^-^

+ چه با سلیقه ای تو، جینگیل مینگیلارو ببین

چقدر تو خوبی
همش آدم را امیدوار میکنی
ممنونم

رسیدن شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 09:55

سلام خوبی . چند تا پستت رو با هم خوندم . مثل همیشه عالی . موفق باشی

گلشن شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 11:37

وای دهنم اب افتاد
چندتا نوتلا?
من وقتی حس میکنم داداش کوچولوم بزرگ شده یه خوشی غمگینی به دلم میوفته
هنوزم قرار عاشقانه بی قرار ?
دیشب با الهام حرف میزدم خواب موندم

اره هم نوتلا اورده هم هوبی... فکرش را بکن
تازه یه دونه دنت خیلی گنده هم آورده برام
منم اشکی میشم از یادآوری بزرگ شدنش و اینکه حس میکنم هیچ کاری براش از دستم بر نیومده ...
خوش به حال الهام
نمیدونم چرا سعی میکنم باز هم بندازمش عقب با اینکه به شدت دلم میخوادش...

دل آرام شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 11:49

امروز چه سخت می گذره.
من دلم باز گردش می خواد

وای
جانا سخن از زبان ما میگویی...
دارم فکر میکنم اصلا چرا ما میایم سرکار؟
چرا نمیریم برای خودمون بگردیم و از این هوای بهاری لذت ببریم؟

mahee شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 12:24

زندگی..نوتلا و دیگر هیچ!

واقعا؟
من دیگه در این حدم دوست ندارم
دوست دارم ولی نه اینکه همه زندگیم باشه

اذر شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 13:43 http://azar1394.blogfa.com

گریه نکن

نه اونطوریام نبود
غصه نخور دوست جونم
من راضی به ناراحتی هیچکس نیستم

mahee شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 14:22

چیزکیکش عالیه..
من صبحانه معمولا نوتلا میخورم.ینی اگه باشه حتما میخورم.خامه هم میزنم رووش.امممممم...دلم خواست!

الان چیز کیک کوجا بود؟
منم دوست دارم

اتشی برنگ اسمان شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 17:16

به به مبارکتون باشه

ممنونم عزیزدلم

امیر ... شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 17:32 http://bacheh.blog.ir

همه رو ول کن سوغاتیه خارج رو بچسب ...
آی کیف میده ...
آی کیف میده ....
بجان خودم ...

اره عالیه
معلومه حسابی سوغاتی گیرتون میاد اونم زود به زود
اونم از نوع خارجی

مدادرنگى یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 00:20

واسه آقاى دکتر کادو گرفتى؟!:)
چى گرفتى اونوقت؟!
فوضول؟!
کى؟!
من؟!

دوستای من ماه هستند
هیچکدوم هم فضول نیستند
نوچ
کادو بازی نداریم

Meredith یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 08:50 http://dr-coffe.blogsky.com

واااااای چه خوشگلن
چه داداش خوبی....خدا برا هم حفظتون کنه

الهی بگردم
فدای شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد