روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

دل ما رفته مهمانی...

سلام

دیشب مغز بادوم و مامانش خونه ما خوابیدن

با اینکه خیلی خسته بودم و نزدیک ساعت نه رسیدم خونه

تا ساعت دوازده با هم بازی کردیم و جیغ زدیم و خندیدیم

عاشق رقصیدن شده

میزنیم شبکه های رقص و جلوی تی وی دوتایی قر میدیم

خیلی خوبه یه کوچولوی بامزه توی خونه باشه

کلا حال و هوای همه را عوض میکنه






پ ن 1 : للی به رابطه غلط برگشته

پ ن 2 : هرچی به آخر هفته نزدیک تر میشیم قلبم تند تر میزنه

پ ن 3: صدای گنجشکها که به گوشم میرسه ، دلم بهاری میشه

نظرات 9 + ارسال نظر
گلشن سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 08:41

حتی زندگی خاص تو با این عشق ممنوعه پنهانی ت از زندگی من عادی تره دلم میخواد همه خوبا وشادا و خوشبختا و عاشقا رو تبعید کنم یه جای دور

چرا عزیزم
خیلی چیزا دست خوده آدمه
خیلی چیزها هست که خوده آدم قادر به تغییرشون هست
باورهات را تغییر بدی باعث میشی آدمهای دور و برت هم تغییر کنن
در ضمن یادت باشه منم یه آدم مجازیم ... هرجا را دوست دارم پررنگ میکنم و اونجاها که دوست ندارم را بی رنگ تر نشون میدم

دل آرام سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 08:51

للی خواهرته؟
خودش باید متوجه بشه غلطه

سلام
للی دوست صمیمی من هست

مریم بانو سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 09:42 http://rozhan313.blogsky.com

گندم بانو مغز بادوم میشه خواهرزاده ؟
خدا حفظش کنه... وجود یه فسقلی تو خانواده عالیه

بعله میشه خواهرزاده
مریم بانو
باورت نمیشه که وجودش چه نعمتیه
من بعد از اینکه خاله شدم انگار دوباره متولد شدم

یک زن سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 13:10 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

ای جووووونم مغز بادوم

قربون شما

اذر سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 14:22 http://azar1394.blogfa.com/

بعد از این که خاله شدی دوباره متولد شدی
تو خیلی خاله ی خوبی هستی
اگه خواهر زادهام بودن میگفتن یاد بگیر
تو هم خاله ی

من یه دونه خواهر زاده دارم ولی به شدت دوستش دارم

تبسم سه‌شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 19:05 http://tabasomshadi.blogsky.com

سلام تیلو تیلو جان :))
دیگه قر میدی اونم با مغز بادوممممم
اونم جلوی تلویزیونننننن
:)) اونم ریتمیک و با اهنگگگگ
تا 12 شببببب
:**** ایشالله تا باشه از این قرها عزیزم.
بچه خیلی خوبه توی هر خونه ای باشه. اونم دختر بچه که خیلی شیرینه. :))

برای دوستت هم امیدوارم بهش صدمه ای نخوره.
ادم نیازمند توجه هست. هر کاری هم کنی خیلی سخته تنها باشی و کسی نداشته باشی. :)
امیدوارم دوستت مرد مناسبی سر راهش قرار بگیره

ممنون
تو مثل همیشه پر از حرفای خوبی

فاطمه چهارشنبه 5 اسفند 1394 ساعت 00:26

خوبی؟!!

شکر خدا
ممنون از احوالپرسی تون

شکیبا چهارشنبه 5 اسفند 1394 ساعت 09:55 http://sh44.blogsky.com

سلام
ای جان خدا حفظش کنه چقدر خوش میگذره بودن با بچه ها

واقعا باهاشون خوش میگذره

نفس چهارشنبه 5 اسفند 1394 ساعت 10:23 http://nafas1367.blogsky.com/

سلام عشق جون من...
خواهر زاده عشقه....منم دیروز خواهر زادم زنگ زد گفت خاله چرا نمیای اینجا(خونش روبروی خونه بابام ایناست برا همین نمیرم)من گفتم برا اینکه اونجا بیام ناراحت میشم از دست باباییی...بعد به من میگه بیا یواشکی دم مدرسمون منو ببین... ساعت هم بهم میده..
دوستت هم تا خودش نخاد کسی نمیتونه از رابطه غلط درش بیاره...

محشرن
اصلا یکی از دلایل قشنگ زندگی هستن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد