روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تصمیم جدید

با خوندن وبلاگ تبسم جان دوست عزیزم به این ایده رسیدم

میخوام شروع کنم و برای عشق نامه بنویسم

هر وقت به نامه هزار و یکم برسم این وبلاگ را بهش هدیه میکنم

توضیح بیشتر این میشه که عشق من زیاد به نوشته های من اهمیت نمیده

من از وقتی عاشقش شدم ، دفترهای زیادی دارم که روزانه براش نوشتم

روزانه

عاشقانه

و .....

اون میدونه که مینویسم ولی هرگز از من نخواسته که نوشته های من را بخونه

قبلا هم داخل بلاگفا ، وبلاگ نویسی میکردم و یک وبلاگ عاشقانه براش داشتم که آدرسش را بهش داده بودم

ولی اون هرگز پیگیر عاشقانه های من نبوده و نیست

ولی من میخوام وقتی به نامه هزار و یکم رسیدم این وبلاگ را بهش هدیه بدم...

: )


نظرات 4 + ارسال نظر
دل آرام چهارشنبه 4 شهریور 1394 ساعت 09:23

احتمالا که نه حتما خونده. ولی به روی خودش نمیاره

ببین
اون هم از اون مرداس که شبیه هیچکس نیست
از اون مردایی که نه زیادی خوشتیپن
نه زیادی امروزی
و خیلی مردن
میشه بهشون تکیه داد
وبلاگت رو نمیخونن و لی میتونن با چند کلمه آرومت کنن
نمیشینن به نوشته هات توجه کنن
ولی تو تک تک لحظه های سخت با چنگ و دندون هواتو دارن

دل آرام چهارشنبه 4 شهریور 1394 ساعت 09:59

همین خوبه برای آدم

ممنون از تاییدت

تبسم چهارشنبه 4 شهریور 1394 ساعت 22:01 http://tabasomshadi.blogsky.com

:))) مهم اینکه واقعا دوست داره و حمایتت می کنه.
حتما براش بنویس. حتی اگر نخونه.
:) پاسخی که به دل ارام دادی خوندم.
گفتی مردی هست که وقتی هست پشتت به کوه گرمه.
به نظر منم خوشتیپی مرد زیاد مهم نیست.
منم مثل تو دلم می خواد کنار مردی باشم که کنارش ارامش و اطمینان خاطر داشته باشم.
بیشتر قرارهامم با مردای بود که نه خوشتیپ بودن و نه چندان جذاب. فقط رفتم باهاشون حرف زدم ببینم این همون کسی هست که بهم ارامش میده یا نه.

همین که به دلت نشسته کافیه عزیزم.
:)) اقای میم نه زیبا بود نه انچنانی. اما مرد بود. وقتی من مریض روحی بودم وقتی دیدمش.قدرت دفاع از خودم نداشتم.اما اون ازم استفاده نکرد. برای همینکه دوستش دارم.
خیلی نانای شما مرد محشریه.
بازم ازش بگو.
:)))

تبسم عزیزم
خوشحالم که خدا دوستی مثل تو بهم داده
کسی که وقت و حوصله میزاره تا حرفام را بشنوه
کسی که حاضره بازم حرف بزنم و گوش بده
کسی که میتونم باهاش از عشقم حرف بزنم
خدارا سپاس
شاید روزی تونستم رازهای مگو را بگم
ز لان خوشحالم که دوستی مثل تو پیدا کردم

دیوآنهه پنج‌شنبه 5 شهریور 1394 ساعت 00:08 http://www.alzaymer27.blogsky.com

چه چالش جالبی
و چقدر صادقانه

اوهوم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد