ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
روزتون بخیر
هوای اینجا کاملا ابری... منتظر باران...
روزهای تعطیل را گذروندیم... خوب و بد توامان...
بازم فیلم دیدم
ژاکت مغزبادوم را تمام کردم
یه عالمه هم با هم نقاشی کشیدیم و تست و معما حل کردیم
همش خونه ی ما بود
یه عالمه لباسهام را منظم کردم
کلی لباس را برای شستشو به ماشین لباس شویی سپردم
طبق وسواس همیشگیم کلی هم لباس با دست شستم
با آقای دکتر یه دعوای جانانه کردیم و بعدش یک آشتی کنان جانانه تر....
هردومون این را فهمیدیم و یاد گرفتیم که وقتی دلتنگ میشیم ، راه بیانش را بلد نیستیم و الکی هر روز دعوا میکنیم
براتون روز بینظیری آرزو میکنم
اصلا وقتی میگی با اقای دکتر دعوامون شد خندم میگیره
کم اذیت کن
من فکر کردم به دیدار یار رفتی وب رو آپ تکردی
جدی هم دعواهای ما خنده داره... اما من حرررررص میخورما


نه بابا... دیدار کجا بود...
تعطیلات وب منم تعطیله... به تعطیلات رسمی ربط داره...
تیلو جونم هر وقت تونستی یه ندا بده...یه کم حرف بزنیم با هم
هر وقت میتونی و وقت داری بهم بگو تا باهات تنظیم بشم
منم یه سری لباسامو با دست میشورم خیلی خسته کننده است
نمیدونم این دیگه چه وسواس مسخره ای هست...
اصلا نمیدونی تیلو چقدر رفتارشون منزجر کننده بود
عزیزمی.... حرص نخور