ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
امروزتون پر از سلامت و شادابی
چقدر سوت و کور شده وبلاگها
با اینکه سالیان دراز هست که به وبلاگ نویسی میپردازم و دو سه سال اخیر دیگه به طور مداوم وبلاگ نویس بوده ام (حالا درسته که چیز به درد به خوری نیست .. اما همیشه هست...) امروز صبح به مهاجرت از اینجا فکر کردم ...
دیدم اینجا انگار بدجور سوت و کور شده و باید ازش هجرت کرد
هرچند میدونم که رفتن از اینجا کار ساده ای نیست...
دیروز که دفتر بودم تا نزدیک ساعت هشت
بعد رسیدم خونه دیدم مادرجان یک عالمه غوره از باغچه چیدن و دارن غوره ها را برای آب غوره آماده میکنن
خب مسلما باید میرفتم کمک
تا پاسی از شب مشغول بودیم... تازه هنوز پروسه ادامه داره
پ ن 1 : منتظر مستر هورس هستم... بی اعصاب و داغون
پ ن 2 : در یک دوره تنبیهی برای یک کاری به سر میبرم... دوره را چهل ساعته تعیین کردم و از دو روز پیش تازه 5 ساعتش را سپری کردم
پ ن 3 : آنقدر مشغله هاش زیاده که به همون چند دقیقه لابلای روزمره هاش رضایت میدم
لبخندش بهم میگه که دلتنگ شده...
پ ن 4 : از کتابخانه ام نهج الفصاحه را با خودم آوردم تا امروز یه سری جملات برای طراحی های امروزم پیدا کنم
نیازمند هزاران جمله و پاراگراف با مضامین موفقیت ، انرژی بخش ، انگیزشی و ... هستم
من هر روز میخونمت ولی اینقدر گرمای هوا بیحالم میکنه که حال پست گذاشتن نیست
من با شربت های البالویی مامان پزتون با تعریف از لباسهای خوشرنگتون و عاشقانه هاتون لذت میبرم
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
مرسی که میخونی
گرما که هممون را بیحال کرده
ممنونم دوست خوبم
من هر روز این صفحه رو باز میکنم و با خوندن گوشه ای از روزمرگی هات ، حجمی از دلتنگیهام کمرنگ میشه. همیشه بنویس
اگه تو هر روز این صفحه را باز کنی من باید بنویسم... تو با نوشته هات جایگاه پررنگی تو زندگیم داری ... خودت اصلا خبر نداری
با سلام













تیلو جان امیدوارم از حرفام رنجیده نشی چون من نه مردم آزار هستم و نه کینه ای و حسود اما دوست دارم به حرفام توجه بیشتری کنی....
میدونی شاید مردم تنوع میخان خودت هم حوصله سابقرا نداری قبلا پاورقی می نوشتی ، رمان های کوتاه و بلند می نوشتی، از سیاه و سفید زندگی ها می نوشتی، شده بودی مجله تهران مصور .... اما با شروع فصل گرما دو دستی چسبیدی به شربت آلبالو و آب لیمو ....
از کیفیت کار کاشته شده بدون اینکه خودت متوجه شده باشی کو آن پتوی چهل تکه... کو آن کاردستی های زیبا کو آن اشتیاق دخترانه ، کو آن تیلو دو سال پیش ....
سلام به روی ماهتون
برای چی برنجم
حقیقته حتما
البته که حتما درست میگی... اما بازدیدها کم نشده... نظرات کم شده و بقیه به روز نمیکنن
سلام.چه میکنی با گرما
خوب حالا که دل تنگن ی قرار عاشقانه بزارن دیگه
ی چیزی بگم
چقد شما صبوری به خدا
سلام
میسازیم دیگه
عزیزمی شما
با خوندن وبلاگ شما دوستان کمی از حجم دلتنگیم کم میشه لطفا مهاجرت نکنین.
چشم
شما دوستای خوبم بخواین بمونم چه دلیلی داره که برم؟
سلام
مهاجرت نه، من وسط همه مشغله هام شما را به صورت یک تفریح کوچیک و از فضای شلوغ ذهنی خارج شدن می خونم
قلمت تون روان هست و من از خوندن شما حس زندگی پیدا می کنم
درسته که پیام نمی زارم یا شاید هفته ای 2 یا سه بار بیشتر به اینجا سر نزنم
اما همیشه تقربیا پست های شما را خوندم براتون آرزوی شادی و سلامتی کردم
موفق باشید
سلام به روی ماهتون
چقدر انرژی میگیرم از این نظرات
متشکرم از نظرتون
ممنونم
نری تیلو جان دلم میشکنه منم دلم از شربت البالو مادر جانت خواست
خب اگه شماها نخواین که نمیرم....
هر چه خواهی کن و لیکن آن مکن
جدی؟
آره موافقم...مهاجرت کن..





مهاجرت کن بیا شیراز
ای جون به شما عزیزدلم
من هرجا باشم دلم پیش شما ست
نرو
باشه نمیرم
وبلاگ برای من بهترین جای نوشتنه...
هیچ وقت نمیتونم برم جای دیگه...
شما تیلوی مایی، جایی نرو لطفا
هورا به دوست خیلی خوبم
چشم
هستم
کانال تلگرام امکان کامنت گذاری نداره. احساس می کنم دارم با دیوار حرف می زنم
البته برای خودم میگم. تو هرجور دوست داری
زندگی یعنی مهر حیدر در دل داشتن...
از این جمله خیلی حس خوبی می گیرم
البته خب میتونیم گروه بزنیم که امکان کامنت گذاری هم باشه
چقدر جمله ت عالی بود