روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

نوروزتان مبارک

سلام

سال نو مبارک

براتون بهترینها را آرزو دارم

چندین روز هست ک وقت نکردم بیام و بنویسم، هرچند هرروز چندین پست در ذهنم داشتم


یکشنبه که جشن روز مادر را برگزار کردیم

مهمانی و کادو بازی 


دوشنبه صبح با نم نم باران بیدار شدم

قدم زنان رفتم و گل خریدم و هفت سین چیدم و آماده سال تحویل شدم

بعدشم کلی مهمون بازی و عیددیدنی تا پاسی از شب


سه شنبه خونه عموجان دعوت بودیم

یک دختر چهارماهه را به فرزندی گرفته بودند و مهمانی خیلی خوبی بود

از ساعت ده ضبح که رفتیم تا شش بعدازظهر آنجا بودیم و فوق العاده خوش گذشت

تمام فامیل دور هم بودیم و بعدش باز تا پاسی از شب خونه ما به عیددیدنی گذشت


امروز هم مهمان عمه بودیم

باز از صبح تا عصر دور هم بودیم

و فوق العاده خوش گذشت



پ ن ۱: آقای دکتر هم خوب هستند


پ ن ۲: غصه ها هستند اما تلاش میکنم نادیده بگیرمشان