روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

فرشته دندون منم پیدا کرد...

سلام شبتون زیبا.. 

دری که به تراس باز میشه باز هست و من وسط سالن نشستم 

یه جایی که نسیم خنک پاییزی روی پوست تنم لرز میندازه

من این یخی و خنکی را دوست دارم 

تازه انگوریخ زده هم گذاشتم کنار دستم  و این لذت خنک را دوبرابر میکنم ... 

شماها انگور یخ زده میخورید؟

خیلی خوشمزه ست....


صبح امروز یه کمی زودتر از خواب بیدار شدم و با مادرجان رفتیم باغچه 

انار چیدیم 

خرمالو چیدیم 

یه کمی ابیاری کردیم 

و بدو بدو برگشتیم سمت خونه 

توی راه به عموجانها انار و خرمالو دادیم 

تند تند دوش گرفتم و تراول ماگهای فسقلی که تازه خریدم را پر از قهوه کردم و با مادرجان راه افتادیم 

ساعت 11 نوبت دندانپزشکی داشتیم 

اونقدر ترافیک بود که 11 و نیم رسیدم مطب

به محض اینکه وارد شدم منشی گفت برو داخل

دکتر هم سریع بی حسی را زد و اومدم بیرون

یک ربع نشستم و بعدش را دسته جمعی فراموش میکنیم.... 

یک ربع زمان ترسناک روی یونیت را تعریف نمیکنم ... فقط بگم نه دردناک بود نه وحشتناک... ولی من کلا میترسم 

اومدیم بیرون و چون از اون هول دراومده بودم حالم عالی بود

با مادرجان رفتیم وسایل سالاد خریدیم 

بعدش هم یه کیک با تزئینات موسیقی خریدیم 

بعد هم چند تا خرید دیگه... 

یه چیزی چشمم را گرفت و مادرجان همون لحظه گفتند که چرا همش فرشته دندون بقیه ای؟

امروز که دندونت را درست کردی این را بخر...

و اینطوری شد که فرشته دندون به منم سر زد... 

برگشتیم خونه و ناهار خوردیم 

من مشغول تمیزکاری شدم 

مادرجان هم توی آشپزخانه ،انار دانه کردند و ریز ریز بقیه کارها...

من اونقدر حالم خوب بود که سر صبر جارو و تی کشیدم و گردگیری حسابی کردم 

اتاقم را حسابی مرتب کردم 

میز آرایشم را تمیز کردم 

بعدش دسر درست کردم و عکسش را براتون گذاشتم توی اینستاگرام 

ظرفهایی که برای مهمونی فردا لازم داریم را را از کابیتها درآوردم و تندتند هرکاری توی لیست مامان بود و من میتونستم انجام دادم و تیک زدم... 

و اینطوری شد که امروزمون هم گذشت

فردا هم مهمان داریم  و البته تولدبازی هم ... 


نظرات 14 + ارسال نظر
الف. پلف پنج‌شنبه 26 مهر 1403 ساعت 22:15

سلااام ، انگور رو میذارید فریزر ؟امیدوارم همه چی به خوبی پیش بره تولد مامانتون هم مبارک ، الان با حفظ سمت شما فرشته دندونی، من غش کردم برای درک و حرف زدن فندق تو پست قبل

سلام به روی ماهت
بله - انگور سیاه دانه درشت را میزارم فریزر و از خوردنش سیر نمیشم
حالا اینبار مادرجان از این انگور سبزهای فسقلی هم گذاشتند ... ببینم چی میشه ... نتیجه را خبر میدم - انگور را دانه میکنیم -
متشکرم بابت تبریک
بله... پسته میگه من میدونم فرشته دندون خودت هستی...
اون که کلا قنده

ربولی حسن کور پنج‌شنبه 26 مهر 1403 ساعت 23:28 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
دندون نو مبارک!
و همین طور چیزهایی که خریدید


سلام جناب دکتر
توی مطب هم دکتر و دستیارانشون بهم تبریک گفتند
دقیقا همینطوری

عمه اقدس الملوک پنج‌شنبه 26 مهر 1403 ساعت 23:47 https://amehkhanoom.blogsky.com

چقدر اون وحشت تو دندونپزشکی منم

عه
شما که شجاعی ... ولی میدونی دقیقا چی میگم

شیرین‌۲ جمعه 27 مهر 1403 ساعت 09:25

چقدر تو عشق و شور زندگی داری دختر، هزار ماشالا بهت

در دنیای حقیقی هم‌نمیشه از ظاهر قضاوت کرد، چه برسه به دنیای دیجیتالی

اما من باورم اینه که شما واقعا همینقدر نشاط و مثبت اندیشی و خوشی انگاری داری که در نوشته هایت هست

و ضمنا‌باور دارم یک ابعاد دیگری در زندگیت است که شاید خیلی بیش از بقیه درد و رنج داری، چون چنین دختر ریزبین و نکته سنجی، رنجهای بشری و زندگی ها رو بیشتر از بقیه لمس و درک میکند. اما اینکه روایت شان نمیکنی، اتفاقا باعث میشود رنجهایت بیشتر از بقیه عمق پیدا بکند در نهانِ وجودت.

البته زندگی همینه، نه عدالتی در زندگی است و نه تناسبی.‌ در طول تاریخ همین بوده. منتها انسان هایی هستند که با رنج عمیق تر، باعث رشد بشریت می‌شوند، مثل دانشمندان، هنرمندان، آموزگاران بزرگ با ایده های ناب، کارآفرین ها ، صاحبان ثروت های خلاق، و ....

اما در کنار انسان های پرآوازه، انسان هایی هستند بدون نام اما موثر، در محیط اطراف خودشان، مثل شما که یک جوری شده ای مرگز ثقل خانواده ات، و یا حتی در دنیای وبلاگ ها

قدر خودت رو بدون، و با خودت مهربان باش، مهربانی بیش از روزمرگی هایی که مینویسی، منظورم مهربانی ای است که حتی در تعابیر نادرست ماها، خودخواهی ممکن است تعییر بشود.
خیلی عزیزی

شیرین عزیزم
کلامت هم مثل اسمت شیرین و دلچسبه
ممنون از اینهمه لطفی که بهم داری و داشتی
باید ازت یادبگیرم درک کردن آدمها را ... اینکه درگیر قضاوت نمیشی و به خوبی خودت را جای دیگران قرار میدی
سرموضوع پیداشدن پیچم توسط خاله ... نگاهت واقعا برام جذاب بود و دنیای تازه ای به روی من باز شد ... زاویه ای تازه ای که دارم یاد میگیرم ازش به دنیای آدمهای دیگه نگاه کنم
کامنتهایی که برام گذاشته بودی برام ارزشمند و دوست داشتنی هستند
سرفرصت در مورد این موضوعات صحبت میکنیم

پت جمعه 27 مهر 1403 ساعت 11:57

منم تا مدتها از دندونپزشکی میترسیدم. از رفتن به یه دندونپزشک فامیل که برای بچه مناسب نبود شروع شد. الان ولی بهترم خیلی

تولد خوش‌ بگذره

من نمیدونم از کجا شروع شد
ولی میدونم هنوز تمام نشده

مهتاب جمعه 27 مهر 1403 ساعت 13:56 https://privacymahtab.blogsky.com/

راستی من آیدی اینستاگرام ندارم اگه میشه بفرست

چرا که نشه
با کمال میل
@tilotilomaniya1402

soly شنبه 28 مهر 1403 ساعت 11:26

سلام سلام
تولد مامان مهربونتون مبارکا باشه.

سلام عزیزدلم
تولد خودتم مبارک
چقدر عکس قشنگی انداخته بودی
مبارکت باشه

فریبا شنبه 28 مهر 1403 ساعت 11:47

مهمونی خوش بگذره
چقدر عالیی که فرشته دندون شما رو هم پیدا کرده و خشحالتون کرده

ممنونم عزیزم
فرشته دندون را راحت میشه پیدا کرد... ولی سخت آدم را پیدا میکنه این فرشته بلا

رها یکشنبه 29 مهر 1403 ساعت 18:58

چه خوب. به خودتون جایزه دادین

جایزه خوبه
تازه اگه خود آدم به خودش جایزه بده که خیلی بهتره .... چون نشون میده از عملکرد خودش خیلی راضی بوده

ربولی حسن کور دوشنبه 30 مهر 1403 ساعت 15:03

هورا
داره به کامنتها جواب میده!

مانی دوشنبه 30 مهر 1403 ساعت 21:45

عزیزم
خوشحالم که کار دندان، به سلامتی انجام شد


میدونی که این
پروسه همچنان ادامه دارد

ربولی حسن کور سه‌شنبه 1 آبان 1403 ساعت 09:19 http://rezasr2.blogsky.com

دیگه دیگه
الکی که دکتر نشدیم

یعنی چند واحد هم اخلاق مشترک پاس کردین؟؟؟
که بین همه دکترها یکسان هست؟؟؟؟
به خصوص تبریک به خاطر دندون جدید

رضوان چهارشنبه 2 آبان 1403 ساعت 06:34 https://nachagh.blogsky.com/

شنیده ام کار دندون تون به سلامت به ثمر نشست.مبارک باشه.دندون در آوردن بچه باچه سختی شروع میشه و نگه داری ازش چقدر کار می بره و نهایتا آخرو عاقبتش هم همیشه دغدغه است.ولی بهترین هدیه خداونده.آفرین بر دندون پزشک حاذق که در سلامت و زیبایی انسان اینقدر اثر گذاره.
تولد مامان تون بر شما و جمیع خانواده و فامیل و خودشان مبارک

ممنون رضوان جانم
متشکرم که برام نوشتی و کلی خوشحالم کردی
همه ی روزگارت ، کنار عزیزانت شاد و مبارک

مه سو سه‌شنبه 8 آبان 1403 ساعت 00:14

سلام بعد از مدتهای زیاد که دیگه نمیرسیدم بخونمت....
این دندان 5 بالا راست هم دردسری هستا!!!! منم الان 3 هفته س درگیر عصب کشی و روکش هستم...این آخر هفته باید برم و روکش آماده شده رو بذارم سر جاش!!!! داشتم زندگی خودمو میکردم که یهو درد دندون از خواب بیدارم کرد و دکتر گفت نیاز به عصب کشی داره!
و چقدر خوب که برای خودت هدیه خریدی....منم شدید هدیه لازمم این مدتی که اینهمه درد تحمل کردم تا همه ی دندونام درست شدن و این آخری هم نور علی نور شد......

سلام مه سو جانم
خوش آمدی
مادر شدن سختی های خودش را داره ... دست تنها هم که هستی
خدا قوتت بده
عزیزم انشاله که الان خوب شده باشی
من ماههاست دستم به این یه دونه دندون بنده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد