ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
خواهرا و همسراشون و فسقلیا اومدن
همسرداداش و داداش هم هستند
عمه و شوهر عمه هم دیشب رسیدند
جمع شدیم دور هم برای دعا
با یه عالمه از دوستان و فامیل و آشناها قرار گذاشته بودیم امشب ساعت ۸ به نیت امام رضا، دعای توسل بخونیم
مخمور رفته مشهد و گفته از توی حرم میخونم
بابای مغزبادوم شروع کرد و دعای توسل را خوند
ما هم همراهیش کردیم
بعدش هم زیارت عاشورا
بعد هم حدیث کسا
و فقط اشک و اشک و اشک
وقتی تمام شد دیگه دل تو دلم نبود
دلتنگ پدرجانمم
یکی دوبار سعی کردم به ویس هایی که ازش دارم گوش بدم
اما توانش را نداشتم
برای همین با داداش و مادرجان راهی بیمارستان شدیم
حالا نشستم توی سالن سرد و بی روح انتظار
هیاهوی اینجا حالم را خراب میکنه
ناله های گاه و بیگاه آدمهای مستاصل...
این حس سرمای جانکاه
این آتشی که از درونم زبانه میکشه
تمام تنم درد میکنه
این بار برای شانه هام سنگینه
اما دارم سخت جانی میکنم
مادرجان رفتن که ببینند میشه یه سر کوچولو به پدرجان بزنن
توی آی سی یو هستند و ملاقات ندارند
اما گاهی با التماس چند ثانیه ای بهشون سر میزنیم
دیدنش تو اون حال سخته
دیگه هوشیار نیست
دیگه وقتی دستاش را میبوسم عکس العمل نشون نمیده
دیگه اونقدر ضعیف و نحیف شده که به سختی باورم میشه پدرجانم هست
هنوز دستام توی دستای خداست
هنوز محکم دستام را گرفته
حواسش هست
حواسش به پدرجانمم هست
به همه عزیزام
به همه آدمها
عدد روزهای سخت و کشدارم داره زیاد و زیادتر میشه
درد داره هرروز بزرگ و بزرگتر میشه
تحملش سخت و سخت تر میشه
خودم داغونم و بقیه را دلداری میدم
طاقت غصه خوردنهای عزیزام برام سخته
ولی توی این سربالایی نفس گیر زندگی باید هوای هم را داشته باشبم
باید محکم دستای هم را توی دستامون نگه داریم
باید با هم قدم برداریم
چقدر هوای این نقطه دنیا برام سنگینه
اما این روزها، در این نقطه ای که هواش سنگین و پر از درده، راحت تر از همه جای دنیا نفس میکشم
چون حس میکنم به پدرجانم نزدیکم
اندازه چند قدم لازمه تا دستاشو بگیرم
بیشتر ساعتهای روزم را روی اون سکوی سیمانی سرد، روبروی در ورودی بخشی که راهروهای کشدارش میرسه به ای سی یو میشینم کنار برادرم ....
روزهای غیبتت طولانی تر میشن و دل من نگران تر....
ان شاالله که سلامتی و خیر باشه عزیزم
دیدی که چی شد
سلام خیلی نگرانتون هستم پدر امیدوارم بهتر شده باشند
سلام تیلوی مهربان و غمگین من.عزیز دلم مرگ پدر برای همه خیلی سخت هست ان هم پدر مهربانی مثل پدر شما و بخصوص برای دختر کاملا درکت میکنم که روزهای خیلی بدی را سپری کنی ان شاالله خدای مهربان صبری عظیم تر از دردت به وجود مهربانت بدهد عزیز دلم بخاطر خودت مادر و خواهرهای گلت از جایت بلند پدر مهربانت از اسمانها نظاره گرت هست و حتما دلشان میخواهد مثل همیشه استوار باشید و پشت و پناه دیگر اعضای خانواده امیدوارم هر چه زودتر این اتفاق بیفتد برای پدر گل تان آرامش و امرزش و برای شما دوست مهربانم صبر عظیم می طلبم کاش از خودتان خبری به ما بدهید
ممنون از همدردی و دلداری هاتون
دختر عمو جان سلام
اومدم بگم حواسم بهت هست
منتظر خبر سلامتی پدر جانم
آخ پسرعمو....
عزیز مهربونم کی میشه بیام این صفحه ببینم و باز تیلوی پر انرژی از روزمرگیهای قشنگش بنویسه
میدونم به این زودیها نمیشه اما تیلو قوی تر از این حرفهاست
به قول خدوش دست خدا هنوز تو دستهاشه
نازلی جانم .... چی بگم که از دلم خبر داری
تیلوجانم منو شریک این لحظات تلخ و سختت بدون ... الهی که خدا به قلب مهربونتون صبر بده
ممنونم نازنینم
سلام . من هر روز میام شاید خبری از حال پدر بزرگوار به ما بدی . نگرانم و میدونم همه دوستان نگرانند . چیزی بگو لطفا
وای پریناز ... چی باید میگفتم
سلام
روزی چند بار صفحه ات رو باز میکنم به امید یه هبر خوش
هر چی غیبتت طولانی تر میشه، دلم نگران تر میشه
توکل به خدا. ان شااالله که خیره.
تَوکَّلتُ علی الحی الذی لا یموت
سلام به روی ماهت
ما هم توکل کردیم
و یقینا این اتفاقی که افتاد خواست پروردگاری بود که در برابرش جز تسلیم و رضا چیزی برای گفتن ندارم
عزیزم تیلو جان از صمیم قلبم به شما و خونواده محترمت تسلیت میگم خدابهتون صبر بده
هیچ کلمه ای برای دلداری پیدا نمیکنم وواقعا متاسفم
تسلیت میگم
تیلو جان،می دانم که هیچ چیز این درد و غم جانکاه را تسکین نمی دهد تسلیت میگم و امیدوارم خدا بهت صبر بده و به آرامش برسی عزیزم
حواسم بهت هست دختر عمو
برات دعا میکنم
چقدر به دعاهاتون دلخوشم
22 دو روز از بی خبری ما ازت گذشت
نه این که بی خبر باشیم
ولی خودت رو میخواهیم
موظف نیستی همیشه رنگی رنگی های زندگی رو به ما نشون بدی و فقط تو شادی هات همراهیت کنیم
گاهی هم از همین سیاه کشداری که ناراحتت کرده بنویس و همدردی ما رو قبول کن
دوستت داریم
و برای پدرجان رحمت و غفران و برای خودت و خانواده ات صبر از خدا می خواهیم
چقدر بهم لطف دارید
چقدر مهربان هستید
چقدر همراه و همدل هستید
و من چقدر این همدلیها را دوست دارم
سلام تیلو تیلو جانم
نمی دونی چقدر دلم پیش دلت و چقدر غمگینم برات.
خدا به دلت صبر بده عزیزم
جز این هیچی نمی تونم بگم ...
نگرانتم تیلو
سلام گندم عزیزم، خواستم بگم به یادت هستم و دعاگوی پدر نازنینت. امیدوارم حال پدر جان بهتر شده باشه
سلام عزیزدلم



تیلو جانم نبینم وبلاگت انقدر سوت و کور باشه
مهربانوی نازنینم
تیلو جان یک خبری بده از خودت
انشالله که خوش خبز باشی عزیزم
وای ... وای... وای...
درود

امیدوارم هر چه زودتر همه چیز خوب بشه
با آرزوی بعععععترین ها
سلام...
کجایین؟
نگرانتونم حسابی
ببخش که نگرانت کردم نازنینم
سلام
دوست عزیز، فقدان پدر، غمی خیلی بزرگ هست
کاسه صبر هر آدم توانمندی لبریز میشه
انشالله خدای بزرگ به شما و خانواده محترمتان صبر عنایت بفرماید
امیدوارم روال جدید زندگی برای شما پر از شادکامی و سلامتی باشد
سلام دوست خوبم
کاسه ی صبرم لبریز شده و حرفی نمیتونم بزنم جز اینکه محبتهاتون منو دلگرم کرد وگرنه شاید ...
تسلیت میگم تیلو جان
غم آخرتون باشه انشاالله
تیلو جان کجایی؟
غم از دست دادن عزیز سخته لطفا با غیبت خودت این ایام را سخت تر نکنید خدا به شما واطرافیانتون صبر عنایت فرماید
چی بگم... که دردم گفتنی نبود
بهتری تیلو جانم؟
سلام دلمون براتون تنگ شده چرا نمیاین واسمون بنویسین امیدوارم حال خودتون و خانواده تون بهتر شده باشه هر چه زودتر این روزای سخت پشت سر بزارین خدا روح پدرتونم شاد کنه و قرین رحمت خیلی رابطه پدر و دختری خوبی داشتین جای پدرتون که مطمنم خوبه خوبه و می دونم حال شمام بهتر می شه
روح پدر نازنین در آرامش. دلم خیلی براتون نگرانه. امید که همه تون در صحت کامل باشید.
خداوند پشت و پناهتون
ننوشتن اینجا حس خوبی به من نمیده . نکنه اتفاق بدی افتاده .
امیدوارم حالشون بهتر شده باشه و اگر اینطور نیست امیدوارم آرامش توی قلبت جا بگیره و بتونی با غم بزرگت کنار بیای.
ای وای... ای وای...


تیلو جان سلام
شاید ما بچه ها و دوست های مجازی باشیم اما اونقدر تو رو بهخودم نزدیک میدونم که با خوندن هر کلمه ای که نوشتی تیری توی قلب خودم حس کنم
بسیار بسیار شرایط سخت و حساسی برای تو و خانواده ت هست.
میدونم شاید حالا حالا ها این حفره ی عمیقی که توی قلبت ایجاد شده تسلی پیدا نکنه اما بدون کسایی اینجا هستن نگرانتن و برای بهتر شدن حال تو و خانواده ت دعا گوی شما هستن
مهیا جانم
ببخشید که اینهمه باعث ناراحتیتون شدم
لطف دارین بهم
سلام عزیز خیلی وقته ازتون خبری نیست امیدوارم در شرایط مناسبی باشید و از احوالات خوب گزارش کنید
سلام دوست خوبم
چقدر دردناکه که هیچ چیز خوبی اونجا رخ نداد
سلام.
کاش میآمدی و از خودت مینوشتی
هر روز بارها و بارها صفحه وبلاگت رو باز میکنم....
سلام رز عزیزم
ببخش که نگران و ناراحتتون کردم
عزیزم من نمیدونم ایا خدای ناکرده اتفاقی افتاده یا نه ولی از تو توقع میره شجاعت و محکمی خودتو ثابت کنی حتی در بدترین وقایع. ما از تو تصویر یه آدم قوی در ذهن داریم لطفا در هر شرایطی هستی رو پاهات وایسا و دوستاتو از حال خودت با خبر کن. نگرانتیم
سلام تیلوجان خیبی نگرانم و هرروز به وبلاگت سرمیزنم به امید اینکه پست جدید بذاری و بگی حال پدرجانت خوب شده
من شیرازم اگه کاری از دستم برمیاد درخدمتم
تیلو جان خوبی؟متوجه شدم پدرت به رحمت خدا رفت..تسلیت میگم عزیزم....غم سنگینیه...
دلمبرای نوشته های قشنگت تنگ شده .بیا دلتنگتیم