روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

شمایلت چه نیکوست....

سلام دوستای خوبم

روز شنبه تون پر از حال خوب

انگار یه کمی هوا بهتره

هرچند روزهای آخر هفته واقعا هوای بدی داشت اصفهان

با اینکه اصلا از خونه بیرون نیومدم بسیار سردرد و تپش قلب داشتم

کلی هم توصیه های خوردنی را رعایت کرده بودم ولی هوای خیلی خیلی بدی بود...

مغزبادوم فسقلیمون هم که دائم سرفه میکرد


خریدای خرده ریز خونه را چهارشنبه شب قبل از اینکه برم خونه انجام دادم

اونقدر زود هوا تاریک میشه که از ساعت 5 به بعد شب محسوب میشه

خلاصه که نون و شیر و ماست و پنیر و کره و یه مقدار شوینده و نوشیدنی خریدم و رفتم خونه

مامان شروع کرده بودند برای فندوق کوچولومون یه کلاه خوشگل ببافن

من و بابا هم لم دادیم جلوی تلویزیون

پدرجان کلاسهای زبانشون را کنسل کردند

فشار این دوره فشرده برای پدر خیلی زیاد بود

تقریبا روزی 8 ساعت باید زبان میخوندن، هر روز 2 ساعت آنلاین کلاس داشتند و بیشتر از 6 ساعت هم نیاز به تمرین و تکرار و نوشتن داشتند

قبلا براتون تعریف کردم که توی روند درمان بیماریشون در مسیر جدیدی قرار گرفتند و یه سری از قرصهایی که تقریبا 5 - 6 سالی بود مصرف میکردند را قطع کردند

و دکتر بهشون توصیه اکید برای استراحت و زندگی بی استرس و فشار و خستگی داشته

این شد که تصمیم بر این شد که ادامه ندن این دوره به شدت فشرده را


پنجشنبه از صبح که بیدار شدم آروم آروم شروع کردم به تمیز کاری خونه به کمک مامان

تمیزکاریهای روتین

بر خلاف میل من یه سری از گلها و گیاهان توی سرسرا که سرما داشت اذیتشون میکرد را پدرجان و مادرجان منتقل کردند داخل خونه !!!

شاید اینطوری اون فوبیا به گل و گیاه داخل خونه هم برای من از بین بره

پنجشنبه از ظهر مغزبادوم و مامانش اومدن خونمون

مغزبادوم بازی فکریش را هم با خودش آورده بود و حسابی دوتایی بازی کردیم

هم سودوکو و هم راز جنگل!!!

حالا دیگه فسقلی باسواد شده و بهتر از من سودوکو را حل میکنه... خیلی هم دوست داره

عصر پنجشنبه هم با مامان رفتیم سراغ خیاط... البته قبلش یه سری زدم به چمدون قدیمی مامان جان و دوتا تکه پارچه به جمع پارچه هایی که میخواستم بدم خیاط اضافه کردم

جمعه از صبح ساعت 8 هم تمیزکار داشتیم، برای فضای عمومی ساختمان ، لابی و راه پله ها و آسانسور و ...

تا 11 و نیم طول کشید

بعدش دوش و رسیدن فندوق

با دوتا فسقلی پر انرژی و شلوغ روزمون را سپری کردیم




پ ن 1: دیشب تکرار کنسرت گوگوش را دیدیم

یکی از زیباترین کنسرت ها بود و خیلی بهمون چسبید


پ ن 2: انگار توی وبلاگم جای عاشقانه های آقای دکتر خالی مونده

باید هر روز یک گوشه از عاشقانه ها را بنویسم

4 صبح از صدای پیام گوشیم بیدار شدم ، چشمام خیلی خواب آلود بود و دلم اون روشنی صفحه موبایل را نمیخواستم

ولی میدونستم کسی جز دلبر جان اون وقت بهم پیام نمیده

با هر زوری بود چشمام را باز کردم و پیام صوتی را پلی کردم .... با صدای خشدار.... یک پیام چند کلمه ای.... گوشی را بغل کردم و تا صبح توی خواب رویا بافتم


پ ن 3: یه چیزایی در مورد طرح زوج و فرد شدن تردد خودروها توی اصفهان شنیدم

هیچ اطلاع رسانی دقیقی ندیدم

امیدوارم اینطوری نشه... خیلی برام سخت میشه سرکار اومدن


پ ن 4: دوست جانم با یه تلفن منو حسابی سوپرایز کرد

گوشی را گرفته بود سمت حرم شاه خراسان و اشکهای منو نمیدید


پ ن 5: خواهر جان برام یک گلدان کروتون آورد

فعلا که خیلی خوشگله

ولی با سرچ فهمیدم نگهداری ازش خیلی هم ساده نیست


نظرات 15 + ارسال نظر
لاندا شنبه 7 دی 1398 ساعت 09:35

اون جایی که گفتی از چمدون قدیمی مامان دوتا پارچه برداشتی و به دوختنیات اضافه کردی رو تصور کردم و لذت بردم. آخ که چقدر حال میده باز کردن چمدون قدیمی
آی امان از زوج و فرد و هر طرح کوفتی مسخره دیگه

اره خیلی حال خوبی بود
من اصلا نمیدونم این طرح مسخره واقعا اجرا شده یا نه؟؟
چطوری باید بفهمم؟

soly شنبه 7 دی 1398 ساعت 09:56

سلام تیلو جوونم.
ان شالاه پدر نازنینت در صحت و سلامت باشن همیشه.من ذاتا از پارچه دادن به خیاط بیزارم. چون هیچوقت اونی نمیشه که خاستم.

سلام به روی ماهت
منم هیچ تجربه جالبی از پارچه بردن پیش خیاط ندارم
حالا این بار این خیاط تازه ست ، خواهرم تست کرد و نتیجه خوب بود
بزار ببینیم چی میشه
منم هیچوقت راضی نیستم از پارچه خریدن و دوختن

بهار شیراز شنبه 7 دی 1398 ساعت 10:05

بلی....من منتظرم عاشقانه هات رو بشنوم و غرق در شادی بشم

الهام شنبه 7 دی 1398 ساعت 10:20 https://im-safe-in-your-arms.blogsky.com

سلام تیلو جان. خدا خودت و خانواده رو حفظ کنه
انقدر موضوعات زیادن و تند تند مینویسی که تا یه نظری تو ذهنم شکل میگیره با خوندن پاراگراف بعدی یادم میره مگرنه حرف زیاد داشتم


سلام به روی ماهت
از این به بعد هر پاراگراف را یه پست کنم خوبه؟؟؟؟

الی شنبه 7 دی 1398 ساعت 10:29 http://elhamsculptor.blogsky.com/

لطفا عاشقانه هاش رو خیلی زیاد کن


پس متقاضی عاشقانه های زیاد هستن... یادم باشه از این به بعد هر روز یادی میکنیم از این عاشقانه ها
چرا فکر میکردم براتون جالب نیست ؟
برای همین هیچی نمیگفتم

Nazi شنبه 7 دی 1398 ساعت 11:17

راجع به طرح زوج وفرداز درب منازل من شنیدم از 5 دیماه قراربوده در اصفهان اجرابشه. و به اینصورت که پلاک فرد فقط روزای فرد میتونن ماشین را بیرون بیارن. درباره ساعات تردد هم چیزی نگفتن. ولی تهران طرح زوج وفرد از درب منازل از ساعت 6 ونیم صبح تا 6 بعدازظهر اعلام کردن.. اگه خبر کاملتری درمورد اصفهان شنیدید ممنون میشم اطلاع رسانی کنید.

منم خبری نشنیدم
اگه ساعت داشته باشه بازم میشه یه کاریش کرد
ولی اینکه کلا هیچ اطلاع رسانی نشده خیلی بد هست

سارا(چیکسای) شنبه 7 دی 1398 ساعت 11:23 http://15azar59.blogsky.com

وقتی مینویسی ازت انرژی میگیرم وسط همه ناخوشی هام خودت و نوشته هات پر از دلخوشیم میکنه

الهی که سارای نازنینم همیشه خوشی و سلامتی تو زندگیت باشه
امیدوارم همیشه حال دلت خوب باشه

الی شنبه 7 دی 1398 ساعت 12:13 http://elhamsculptor.blogsky.com/

دیدی اشتباه فکر میکردی دخملم؟
خیلی هم برام من یکی که مهم و جالب هست
کلی هم ذوق میکنم وقتی مینویسی

از این اشتباه ذوق کردم
از این به بعد بیشتر و بیشتر مینویسم
از این زنگ زدن های یهوییش
از عکس فرستادنهای وسط جلسه
از سر به سر گذاشتن های نصفه شبی...

رسیدن شنبه 7 دی 1398 ساعت 12:39

مراقب سلامتیت باش.
اون صدای خش دار ، تنها صدای خش دار تو عالم که دوست داشتنی و شنیدنیه.


فدای محبتت
رنگ مهربونی و دوست داشتن را خوب میشناسی... همینه که شدی هنرمند

ستاره شنبه 7 دی 1398 ساعت 13:15 http://Setareha65.blogsky.com

تهران هم بارون اومد هوا خیلی بهتر شد، اونوقت ۴ نصفه شب چی گفتید به هم؟ من که تو این جور موارد معمولا دری وری میگم، فرداش هم اصلا یادم نمیاد چی گفتم و چی شنیدم


اینجا بارون نیومده ولی هوا بهتره
چیزی نگفتم من ... فقط پیام صوتی را گوش دادم و دوباره بیهوش شدم

ترمه شنبه 7 دی 1398 ساعت 13:18

سلام

مبارک باشه گلدون جدید
کروتون غبارپاشی میخواد، حتما وقتی انجام دادید روی برگ ها تو نور روز دقت کنید اگر حالت تار عنکبوت دیدید آفت زده حتما سم پاشی کنید، چون حساسه به آفت کنه قرمز.
کروتون من خیلی طول کشید تا برگ جدید زد ولی بالاخره زد. تو جای جدید هم ممکنه برگ ریزی داشته باشه یه مدت ولی بعدا از همون ساقه جوانه میزنه، ولی برگ های جدید همیشه از نوک ساقه اضافه میشن. ما اسم کروتون رو گذاشتیم پیکاسو به خاطر رنگارنگیش، گلدون های شمام اسم دارند آیا؟

سلام عزیزدلم
ممنون از راهنماییتون
اینقدر حساسه؟؟؟
تجربه ثابت کرده من با گلهای حساس نمیتونم کنار بیام و خیلی زود خرابشون میکنم
نه گلدانهامون را دوست داریم ولی اسم ندارن
اخیش چقدر شما لطیف و حساس و مهربونید

پیشاگ شنبه 7 دی 1398 ساعت 14:56 http://bojboji.blogfa.com/

وای که منم با صدای خش دار خاطره دارم
حتما حتما لباسایی که دادی بدوزن خوشگل میشن مبارکت باشه دختر مهربون

مرسی از انرژی خوبت
البته که سابقه ای که از خیاطی دارم میگه چیزی که من دوست دارم در نمیاد
ولی صبوری میکنیم تا کار این خیاط را هم ببینیم

لیلی۱ شنبه 7 دی 1398 ساعت 17:49

واای ماجراهای گندم و اقای دکتر اینهمه خاطرخواه داشت و نمیدونستی؟؟؟بابا من کلی غصه میخوردم که چرا نمینویسی فکر میکردم لابد سرتون شلوغه و مث قبل وقت ندارین خیلی باهم صحبت کنین
حتما بنویس ما منتظریم اصلا قسمت جذاب این داستان همونه


واقعا نمیدونستم اینهمه خاطرخواه داره اقای دکتر
از فردا کلی قصه ی لوس عاشقانه براتون مینویسم

کاترین شنبه 7 دی 1398 ساعت 18:24 http://onclouds.blogfa.com

۱-خوب چرا پدرتون یک برنامه ی سبک نمی چینه برا زبان ؟؟؟
۲-گفتی خیاطی ... امسال تابستون دوتا پارچه دادم خیاط خرابشون کرد ناااااجوووور برا همین دیگه من دوست ندارم پارچه بدم خیاط ترجیج می دم اگه خودم یاد گرفتم برا خودم بدوزم ..
۳_کی داداش فندقی من بزرگ شه باهاش از این بازی ها کنم (داداش توپولوف رو میشه باهاش بازی کرد ولی اخر دعوا میشه ) دیگه خلاصه منتظرم بینم این یکی چطور از اب در می یاد

پدر میخواستن به طور فشرده آموزش ببین که نخوان دائم برن کلاس
و فعلا کنسل کردن تا بعد یه تصمیم جدید بگیرن
منم سابقه خوبی از خیاطی رفتن ندارم و همیشه ناراضی بوده و هستم
بزرگ میشه ... نگران نباش

ashkan یکشنبه 8 دی 1398 ساعت 18:08 https://balkon.blogsky.com

چقدر انرژی چقدر مثبت یک جای کار نمی لنگه؟

به نظرت میلنگه؟
دقیقا کجای کار؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد