روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تپش های تند

زنگ زدم به آقای دکتر

بهش گفتم نمیخوام ازش دور بشم ... بهش گفتم ترسیدم... بهش گفتم شماره ی روزها داره بدجوری حالم را بد میکنه

گفت تصویری تماس بگیریم... حرف زد و مثل همیشه جادو کرد

من میدونم که وقتی حرف میزنه متقاعد میشم

آروم میشم

گفت که هر دو نتونستیم که نشده هم را ببنیم

گفت اگه دلواپسم هر لحظه که بخوام پا میشه و میاد

گفت تو روزهای هورمونی دارم خودم را اذیت میکنم وگرنه چیزی تغییر نکرده...

و من دوباره قلبم براش تند تند زد




فیلم دوران عاشقی را دیدم

علیرغم تعریفهای زیاد اصلا به دلم ننشست

به نظرم لیلا حاتمی خیلی کلیشه ای و یک شکل و مثل همیشه این نقش را بازی کرده... خیلی بی روح و خیلی بی حال

هنرمندای مطرح زیادی توی این فیلم بودند ولی در کل فیلم خیلی سطحی و کلیشه ای و بی محتوا بود به نظرم

حتی برعکس خیلی از فیلمهای آبکی که میگم ارزش یکبار دیدن را داره... انگار ارزشش را نداشت... فقط کمی حرص خوردم




بعد ازسالها دارم یک کتاب از مودب پور میخونم

بازم به نظرم هیچ جذابیتی نداره

من همیشه معتقدم هرکتابی ارزش یکبار خوندن را داره ... ولی از نظر من این کتاب حتی اون ارزش را هم نداره




پ ن 1: بعضی از آدمها چنان رنگ عوض میکنند که من یادم میره اینا اصلا چه رنگی بودند


پ ن 2: یکی از دلخوشی های روزانه م نگاه کردن عکسای گوشیم هست


پ ن 3: مدتها هر شب یک نامه برای آقای دکتر مینوشتم، هیچ وقت نخواست این نامه ها را بخونه ، منم دیگه ننوشتم... ولی میخوام دوباره شروع کنم به نوشتن ... حتی اگه هرگز اون نامه ها را نخونه

نظرات 11 + ارسال نظر
مهربانو شنبه 14 اردیبهشت 1398 ساعت 17:16 http://baranbahari52.blogsky.com/

تیلو جونم گاهی وقتا ما خانوما خیالاتی میشیم و به همه چیز شک میکنیم ولی واقعا یه افسردگی زودگذره که بابت فشار های روحی و دلتنگی های تلنبار شده دچارش میشیم .
فیلم دوران عاشقی موضوع تکراری داشت که بهترین بازی رو فرهاد اصلانی عزیز ارائه داد . فیلم از منظر اینکه زن های خیانت دیده با استواری و بدون زار شدن و انتخاب حقارت راه جدیدی برای زندگی بدون مرد خائنشون پیدا کردن ، قوت داشت .
کتابای مودب پور مخصوص دوران نوجوونیه دیگه برای من جذابیتی نداره .
من عاشق دیدن عکس هستم چه تو گوشی چه البوم فرقی نداره ..
و در اخر امااان از انسان های رنگارنگ
دوستت دارم

راست گفتی مهربانو جان افسردگی های ساعتی که شاید بی ربط به فصل عاشقی هم نباشه... الان خدا را شکر خیلی خیلی بهترم
من بازی لیلا حاتمی را در این فیلم خیلی کلیشه ای دیدم و نپسندیدم
و البته به نظر داستانش خیلی ضعیف بود
اخ اخ عکس کلا خیلی خوبه... یه عالمه چاپ کردم
منم خیلی دوستت دارم

مهربانو شنبه 14 اردیبهشت 1398 ساعت 17:18 http://baranbahari52.blogsky.com/

تیلو جان نازلی وبلاگشو رمزی کرده مطمئنم که رمزشو به منم میده . اگه شروع کرده رمز رو به دوستان میده .. یه کوچولو بهش یاداوری کن اگر فرستاده برام نگرفتمش .. دوباره زحمت بکشه


به روی چشم

رهآ شنبه 14 اردیبهشت 1398 ساعت 18:45 http://Rahayei.blogsky.com

کاش ی بار دیگه قصه آشنایی تون بنویسی. اون موقع که نوشتی من دیر رسیدم و نخوندم.

دوران عاشقی من هم دیدم. دقیقن روزهایی دیدم که نباید! و حسابی بابتش بهم ریختم.
چی میخونی از مودب پور؟ من همه کتاباش دوران 17 18 سالگی خوندم. اون موقع به نظرم جالب میومد ولی الان قطعن دوست ندارم! اولین کتابی که خریدم دوران راهنمایی بود و یاسمین مودب پور.

باید یه بار سرفرصت بنویسم
با جزئیات و آب و تاب
دوران عاشقی خیلی ضعف در داستانش داشت و از بازیهای کلیشه ای هم خوشم نیومد
شب پره ها را میخونم... خیلی کتاب بی محتوایی هست

چیکسای شنبه 14 اردیبهشت 1398 ساعت 20:04 http://havali38.blogfa.com

سلام تیلوی عزیزم خوبی دوست جان؟
....
قسمت اخر پستت منو یاد یه چیزایی انداخت توی زندگی خودم یه زمانی اون اویل تنهایی به ادرس ایمیل رضا براش ایمیل میزدم و حرفای دلم رو بی پرده بهش میگفتم اما بعد دیگه اینکار رو نکردم ترسیدم کسی ایمیل هاشو چک کنه چون ما اینترنت از خود دانشگاه میگیریم و ادرس ایمیل رضا مرتبط با دانشگاه بود ترسیدم براش دردسری درست بشه ...با خوندن اخر پستت یاد اون کار خودم افتادم

سلام به روی ماهت
من خوبم
تو خوبی؟ چرا نمینویسی که دلواپست نشیم؟
وقتی دیگه ننوشتی یا وقتی که مینوشتی هیچ عکس العملی ازش نداشتی؟

آواره شنبه 14 اردیبهشت 1398 ساعت 20:50 http://avare.blog.ir

چرا نخواست بخونه!!

نمیدونم
اصلا زیاد از خوندن چیزای رمانتیک لذت نمیبره

رسیدن شنبه 14 اردیبهشت 1398 ساعت 21:53

حتما نامه هات بنویس . برای حال دلت و این دلتنگی و دوری ها خیلی مفید و درمانگره

اره ... خیلی حال آدم را خوب میکنه

فندوقی یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 09:06 http://0riginal.blogfa.com/

سلام دوست قشنگم. دختر مهربون و حساس و هنرمند.
قربونت برم تو حق داری دلتنگ شی ولی من از عشق آقای دکتر بهت مطمئنم. آخه مگه میشه تو رو دوست نداشت؟
یه سری علاقه ها هست که اونقدر عمیقه که دیدار عمیق ترش میکنه ولی ندیدن از کیفیتش کم نمیکنه چون علاقه قلبیه و بر مبنای شناخت واقعیه.نگران نباش. گرفتاریای زندگی زیاد شده. انشالله به زودی همو میبینید. ببخش من این روزا باید بیشتر کنارت باشم شرمندتم. منو ببخش
چه خوب که وقت کتاب خوندن داری. حالشو ببر. من در حسرتم

سلام به روی ماهت
ممنونم که اینطوری بهم دلداری میدی
ولی گاهی دلتنگی خر عست و هیچی حالیش نمیشه...
تو که همیشه کنارمی ... من بودنت را دوست دارم

قلب من بدون نقاب یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 09:26

عزیزم امیدوارم زود زود قرار عاشقانه داشته باشید کنار هم

به دعای شما دوست خوبم

مهدی یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 10:28

ممنون و سلااامت باشی دختر مهربون

فرشته دوشنبه 16 اردیبهشت 1398 ساعت 05:42

گاها فکر میکنم فیلمها وکتابای خوب دیگه تموم شدن همه رو دیدم
ولی بازم یه چیزایی پیدامیشن که نفسها رو حبس کنن
واقعا۸۰ روز شده
چه عاشق بی ریایی حتما بنویس بلاخره یه روز میخونه

من فکر میکنم اشتیاقم کم شده
قدیما هرکتاب و فیلمی را با هیجان میدیدم و میخوندم
حالا اینطوری نیست

لاندا چهارشنبه 18 اردیبهشت 1398 ساعت 09:30

تیلوی عزیز، این فکرا همیشه هست. یه وقتایی که آدم افسرده میشه، یهو هجوم میارن به ذهن آدم. چه خوب که گوش قلبت رو باز گذاشتی و حرفای دکتر رو پذیرا شدی.
در مورد فیلم دوران عاشقی هم منم با تو همنظرم. کلا که به نظرم بازی لیلا حاتمی همیشه خیلی تکراریه.
کتاب م مودب پور هم یادمه راهنمایی که بودم یه کم خوندم ازش و بدم اومد و دیگه ولش کردم و هیچ وقت هم سمتش نرفتم. الان نسبت به خیلی از کتابا این دید رو پیدا کردم. گاهی میگم شاید من مشکل دارم...

دقیقا همینطوریه... البته تو اون لحظات آدم خیلی سخت حرفا را میشنوه و میپذیره
پس نظرمون یکی بود
منم تازگی کتاب و فیلم خیلی سخت به دلم میشینه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد