روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

صدای آواز

سلام

صبحتون شاد

از وقتی اومدم دفتر یکی در نزدیکی داره تمرین آواز میکنه

یه صدای زیبا با زیرزمینه ی تار

کیف کردم

بخاطر تابستان و هوای گرم و باز بودن در و پنجره ... من دارم از موسیقی لایو لذت میبرم

اینجا یه آقای سبزی فروش سیار هست که هر روز میاد و با بلندگوی دستی اومدنش را خبر میده و سبزی میفروشه

امروز کلی از دستش حرص خوردم ... چون با اون صدای ناهنجار نمیزاشت بقیه موسیقی را گوش بدم

پ ن 1: دلم میخواد تولد و دورهمی ترتیب بدم

پ ن 2: دیروز پدرجان کولر اتاقم را درست کرده بودن و موتورش را تعویض کرده بودند

پ ن 3: صرفه جویی یادمون نره... اگه میخوایم هممون آب و برق داشته باشیم باید صرفه جویی کنیم

تیلوتیلو یکشنبه 17 تیر 1397 ساعت 10:05

نظرات 6 + ارسال نظر

رافائل یکشنبه 17 تیر 1397 ساعت 12:15 http://raphaeletanha.blogsky.com

روزت شاد.
این روزا میخونمت ولی فرصت نمیکنم کامنت بکذارم. از بس که سرم شلوغه. ان شاءالله شرایط خواهرت روز به روز بهتر بشه.
هوا خیلی گرمه. مراقب خودت باش.

همه ی روزگارت شاد و سلامت
فدای سرت عروس خانم
این روزها را غنیمت بدان... کامنت میخوام چیکار... من از شادیها و خوشبخیت شادم
همین که مینویسی و میخونمت یه دنیا برام ارزش داره
من از اینکه میبینم به همکلاسی رسیدی تو دلم شکرستان شده

روشن یکشنبه 17 تیر 1397 ساعت 15:08 http://roshann.blogsky.com

سلام خانوووووم تیلوی من چ طوره :))))
وای تولد و دورهمی
ماهم یه همسایه داشتیم با خودش میخوند خیلی کیف داست شنیدن صدای خوبش:))

سلام به روی ماهت
وای تو هم دلت خواست؟
نه این داشت تمرین آواز و ساز میکرد... خیلی خوب بود... با خودش نمیخوند که ... با صدای شش دانگ...

خاله ریزه یکشنبه 17 تیر 1397 ساعت 15:47 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

سلام روز خودتم بخیر خانوم
چه خوب.. توفیق اجباری نصیبت شده

سلام عزیزم
اره خیلی خوب بود

انتخاب هایم مرا به اینجا رساند یکشنبه 17 تیر 1397 ساعت 16:05 http://entekhab-sepi.blogsky.com/

پرده ها مبارکت باشه
من عاشق دوخت و دوز هستم عالیه

امیدوارم زندگی خواهرت بهتر بشه روز به روز

متشکرم
اینقدر خوشگل شده که نگو و نپرس

ممنونم
انشاله

امیر یکشنبه 17 تیر 1397 ساعت 16:19

با سلام
بیا و از نگاهی دیگر به سبزی فروش نگاه کنیم . اون به صدای بلند و نخراشیده اش در طلب روزی حلال برای فرزندان و عائله است و اون یکی از روی سیری و تفنن با کیف فراوان سازش را کوک کرده‌است. حالا باز هم از صدای سبزی فروش گله داری که دنبال روزی حلال است و شاید زن و بچه اش نیازمند باشند و آرزو کنند که هر چه زودتر سبزی هاش بفروش رفته تا با پول آن نان و خورشی برای بچه هایی که چشم به در دارند ببرید بقول سهراب : چشم ها را باید شست جور دیگر ی باید دید.