ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سلام
روزتون زیبا
خب خب از امروز میریم که یک زمستان بینظیر را شروع کنیم
شاید هیچوقت دیگه تو زندگیمون اینهمه ممنوعیت دست و پا گیر نداشته باشیم و اینهمه رابطه را به شکل جدید نتونیم تجربه کنیم
پس تا میتونید این روزها را با انگیزه و امید بگذرونید
تا میتونید مهربونی های رنگارنگ را تجربه کنید
شب طولانی یلدامون گذشت
سه نفری اما با کلی تماس تصویری و صوتی بادوست و آشنا و فامیل
دیروز از صبح پیامهای محبت آمیز دوستان و آشنایان به دستمون رسید و ما هم کلی پیام و پیغام و گل و بلبل رد و بدل کردیم...
آخرین یلدای این قرن هم گذشت و انشاله که برای همه به شادی گذشته باشه
نگران قهر ما هم نباشید
حال ما عین ابرای بهاریه...
آشتی کردیم و دیشب فکر کنم همه جوجه ها را شمردیم... چون خیلی طولانی صحبت کردیم
و در عوض صبح خواب موندم
وقتی چشمام را باز کردم باورش برام سخت بود
یک ساعت کامل از ساعت بیداری روزانه ام گذشته بود
با سرعت نور آماده شدم و در چند دقیقه صبحانه خوردم و پریدم از خونه بیرون
با عجله ماشین را بیرون گذاشتم ... و میخواستم با سرعت بیام که به خودم گفتم : چه خبره عزیزم... میخوای ساعت بزنی؟؟؟؟؟
اتفاقا خیابونها از دیروز خلوت تر بود... ولی چون یکساعتی دیرتر اومده بودم بیرون خیلی از مغازه ها باز بودن...
پ ن 1: فکر کنم یکی از همسایه ها دیشب مهمونی بزرگی داشته...
لطف کردن و تمام پلاستیکهای بزرگ آشغالشون را دقیقا گذاشتن جلوی دفتر من...
واقعا درک بعضی از بیشعوریها برام سخته...
پ ن 2: از امروز برای هر روز زمستان یه نقشه ای دارم
نقشه هایی که هرکدوم را فعلا بدون اولویت بندی دارم روی کاغذ مینویسم
یه لیست بلند و بالا
میخوام تمام زمستان را زندگی کنم ...
باید دلمون گرم باشه ...
پ ن 3: بافتنی قشنگی که دارم میبافم با رنگهای زرد و نارنجی و کرم و قهوه ایش دیشب خیلی خیلی دلبری کرد...
توی تماس های تصویری این را فهمیدم