ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یه جایی نزدیکمون کامواهاش را حراج زده
منم که عشق کاموا
عشق رنگ
عشق بافتنی
میگم : مامان برام هزارتا کاموای رنگ و وارنگ میخرین؟
مامان: هزارتاااااااااا.... میشه دو میلیون تومن؟ نه نمیخرم ... میخوای چیکار اینهمه را
من: خب 500 تا میخرین؟
مامان: نه 500 تا را هم احتیاج نداری... اخه اینهمه میخوای چیکار؟
من: خب 50 تا که میخرین دیگه؟
مامان : آره عزیزم میخرم
و من دختری هستم پر از هورااااااااااااااااااااااااا
همین امروزم منتظرم ببینم شرایط جور میشه برم بازار یا نه ؟
تو خودت رو ناراحت نکن . من حالم خوبه .
میدونی عادت کردی و داری به این عادت ادامه میدی
تلاش برای تغییر میکنی؟
امیدوارم شرایط جور بشه.. بری بازار... خرید کنی... خوشحال و سرحال برگردی و از خریدات بگی برام
منم کاموا میخوام
کاممممموووووووا
بیا و برا زمستون من یک عدد کلاه بباف :)) من بافتنی بلد نیستم
میبافم
یه کلاه کاره خیلی خیلی ساده ایه
البتهمن و شما هنوز خیلی آشنا نیسیتم
اما برای من نصفه روز بیشتر کار نداره
و خیلی خوشحال میشم که یه دوستی با کلاه من گرم بشه
به به منم کامواااااا میخواااام ....
هووورا کلی بخر برای روتختی خوشگل که میخوایم ببافیم 
خریدی شما؟
شروع کردی؟
هورا
مامانت بهت بافتنی یاد داد تیلوجان؟
وای عزیزدلم
مامانم وقتی خیلی کوچیک بودم بهم بافتنی و قلاب بافی را یاد داد
هرچی که خودش بلد بود
خاله م هم همیشه تشویقم میکرد
عزیزم مادربزرگم همیشه میگفت هرچی میخوای بگو من برات ببافم
من با گره گره این کامواها عشق میبافم
چون با عشق یاد گرفتم بافتن را
همیشه هم هرچی بافتم از روی عشق بافتم
گلشن دقیقا میدونی چی رو کجا بپرسی... تو بلدی با دل من بازی کنی
خیلی ماهی
منم عاشق کاموا هستم. عاشق اینکه خودم یه چیزی خلق کنم که نه تنها جسم رو بلکه روح رو هم گرم می کنه. عاشق اینم.
من دوست دارم همیشه برای دیگران ببافم
به خصوص مغز بادوم
انگار با تار و پود این لباسا یه عالمه عشق حمل میشه
خخخ مرسی
حالا تا زمستون زمان زیادیه برا آشنایی
من میخونم شما رو ولی بی صدا
آشنا هم که نباشم
همین که اینجایی و دوستمی برات میبافم
هروقت وقتش شد خبرم کن
خسته نباشی دوستم
آقا بلاگفا خراب شده دوباره خوبه دیروز بک آپ گرفتم
باید تو فکر خونه جدید باشم
ای بابا
چقدر این بلاگفا آزار رسوند به بلاگرها
وااااااای....50 تا؟؟؟؟
خوش به حالت :))))
چقد میتونی قشنگ بچینی اونا رو ^_^
کمکم کن تو چیدنشون
نظراتتون واسم مهمه
من این رو از زبون یه دختر بچه ی هفت هشت ساله خوندم! بعد شما با این وضعیت سنی، شغلی، معنوی، روحی و... مامانتون باید براتون کاموا بخره؟
میدونی آقا حسین
هر چند ساله که باشی وقتی دختر باشی میتونی برای مامانت لوس باشی
اصلا ربطی به هیچ چیز دیگه ای هم نداره
امروز خدا رو شکر خوب بود تو چیکار میکنی؟
میگم این پتوتو کجا میبافی؟
سه تا پسر خل چل اومدن دیونه شدم از دستشون
مسلم هم بود بهش گفتم برگه اطلاعاتش به فنا رفته چیزی نگفت خخخخخ
خدا را شکر
من آوردمش دفتر ولی هنوز نتونستم اینجا چیزی ببافم
شبها که میرم خونه و روزهای تعطیل
مسلم کی بود؟
این همه کاموا برای چه واقعا؟
خیلی خوشم میاد از کاموا و بافتنی
خودت ماهی
سلام صبح بخیر
سلام
همه عمرت به خیر و شادی
وای من تازه شروع کردم یه شال نصفه نیمه داشتم که دارم میبافم برای محمد... همون بافت ساده دوتا رو دوتا زیر هاهاهاهاهاها منم کاموا میخوام...
دیگه فصل شال گذشته
بیا با ما پتو بباف
بعدا به وقتش شال و کلاه میبافیم با هم
از بس هنرمندی.... اووو ۵۰ تااااا....
مبارکت باشه
ممنون
شما چقد مهربونید
نه بابا
من حس میکنم این حس در قلب همه هست
فقط باید بهش بها بدیم