ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
سلام
روز شهریوریتون قشنگ
اخ اخ که دیگه آفتاب خانم مثل همیشه پررنگ و طلایی نیست
در عوض خنکای نسیم صبحگاهی حال دلمون را خوب میکنه
امروزم نرفتم باشگاه
دیدم خیلی کار قول دادم و هلاک و خسته ام
دیروز تا ساعت6 ماندم
بعدش هم مادرجان خرید داشتند و رفتیم خرید گوشت و لبنیات
میخواستیم یه سر به دایی جان هم بزنیم که گفت خونه نیستم و رفتم آرایشگاه و ...
برگشتیم خونه و ساعت نزدیک 8 بود
همون موقع خواهر و مغزبادوم و باباش اومدند اونجا
مامان جان کتلت درست کرده بودند و با لقمه های خوشمزه از مهمونا پذیرایی کردند
مغزبادوم هرکاری یاد میگیره و انجام میده نمونه هاش را میزاره روی پیچ خودش
یه سری فرشینه خوشگل با کاموا درست میکنه که گویا یکی از روی پیچش پسندیده بود و بهش سفارش داده بود
آماده کرده بود و میخواست پستش کنه
عجله داشت و گفت بابام فردا صبح نمیتونه... برای همین من گرفتمش
صبح بردم پست و پستش کردم
مهمونا هم تا نزدیک 10 اونجا بودند و بعدش رفتند
من تا 12 شب داشتم کار میکردم و با دوتا مشتری یه سری طرح را اوکی میکردیم
دیگه 12 بیهوش شدم
صبح بیدار شدم و دیر شده بود برای دوش گرفتن... به خصوص که میخواستم به پست هم برسم
توی پست یه کمی معطل شدم و برای همین باشگاه هم نرفتم و دویدم سمت دفتر
چند تا کار راه انداختم و بعدش سوسکی ها را گذاشتم توی گوشم ...
این داستانی که گوش میدم را دوست داشتم و گفتم به شما هم بگم
از ایران صدا... داستان دفترچه یادداشت قرمز
داستان قشنگ و گیرایی بود
مدتها عادت کرده بودم به صدای علی بندری و فقط پادکستهای اونو گوش میدادم
بعد هم هی پراکنده گوش دادم ولی هیچی جذبم نکرده بود
ولی این داستان را واقعا دوست داشتم و خوشم اومد
بهتون توصیه میکنم گوش بدید... ارزشش را داشت
سه ساعت و ربع زمانش بود
من تکه تکه گوش دادم چون وسطش هی گوشیم زنگ خورد و هزاربار مجبور شدم قطع و وصل کنم
ولی داستان قشنگی بود...
پ ن 1: آقای دکتر ماشین نداره
اینقدر که به من فشار میاد به خودش فشار نمیاد
وقتی بهش زنگ میزنم و میگه توی تاکسی و اسنپم ، من استرس میگیرم
پ ن 2: لباسای پاییزی که برای مامان سفارش دادم الان به دستم رسید
بازم از آرتی سفارش دادم و چه تخفیفای خوبی داشت
اما بازش نکردم
بسته بندیش را دوست دارم
میبرم همینطوری میدم به مامان جان خودشون بازش کنن