روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

شهریورتون مبارک

سلام 

شبتون ستاره بارون 

تولد همه شهریور ماهیا مبارک 

امروز تولد دخترخاله بود (آلاله)

فردا تولد دختردایی جان هست 

تولد خواهر و پسته هم ده روز بعد 

بعدش تولد پسرخاله ...

و اینا یعنی اینکه شهریور ماه پرتولدی هست برامون 


امروز از صبح رفتیم خونه خواهرجان 

صبح کله سحر مادرجان قورمه سبزی پختن و پلو

دیروز هم از باغچه انگور و انجیر آورده بودیم براشون 

خاله و آلاله هم صبحانه حلیم و عدس و آش و کیک تولد خریده بودند 

خواهر و مغزبادوم هم اومدن

رفتیم و اونا سورپرایز شدن

بعدش هم تا شب دور هم بودیم 

تولد بازی کردیم و به بچه ها به خصوص خیلی خوش گذشت 

آلاله گفته بود امسال که خواهرجان نمیتونه بیاد و مریض هست تولدش را اونجا بگیریم که اونا هم خوشحال باشن ...

برای همین تا شب اونجا بودیم و خوش گذشت 

برگشتیم و من یه راست رفتم سراغ مرتب کردن اتاقم 

فردا قرار هست اونیکی خاله و اطلسی .. این خاله و آلاله و خواهر و مغزبادوم بیان خونمون 

برای همین یه دسر خوشمزه هم درست کردم 

بساط سالاد را هم جور کردم تا فردا آماده ش کنم ...

و الان قبل خواب... دلم خواست یه پست بنویسم 

همین جا پشت میز آشپزخونه نشستم و این تجربه جدید را دوست دارم 

پست با عطر خوردنیها...