ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سلام
شب زمستونیتون پر از حال و احوال خوب
امروز نوبت دکتر داشتم
صبح بیدار شدم و آماده شدم و رفتم بیرون
اول باید میرفتم بانک یه کار کوچولو انجام میدادم
بعدش هم مادرجان را رسوندم باغچه
ترافیک اسفندماهی داره آروم آروم خودش را نشون میده و خیابانها شلوغ و پرترافیک بود
تازه من بیشتر مسیر را از اتوبان میرم ... با این حال هم ترافیک و شلوغی بود
رفتم مطب دکتر و طبق معمول دو ساعت در انتظار نشستم
موقعی که داشتم میومد بیرون حالم به شدت بد شده بود
رفتم داروخانه و عرق سرد کرده بودم و دیگه واقعا داشتم میلرزیدم
به سختی خودم را به ماشین رسوندم و به سختی با اونهمه ترافیک اومدم سمت خونه
حالم به شدت بد شده بود ... ناهار خوردم و خواب بعدازظهری کار خودش را کرد... حالم بهتر شد
آقای کابینت ساز تماس گرفت و پارت آخر کار این بود که باید میومدن و یه جاهایی را چسب میزدند که اومدند و نیم ساعته انجام شد و تمام ...
دیگه با آقای کابینت ساز حساب کتاب کردیم و ایشون رفتند
هرچی فکر کردم امسال برای خواهرام چی عیدی بخرم به هیچ نتیجه ای نرسیدم
در نتیجه پولش را زدم به کارتشون و یه مسیج نوشتم و ازشون خواهش کردم امسال زحمت خرید عیدی برای خودشون را خودشون بکشن!
شاید اینم یه ایده باشه ... بالاخره همیشه که نباید یه مدل کارها را انجام بدم
حالا برای فسقلیا و دخترخاله ها یه ایده هایی دارم ...
ببنیم چی پیش میاد
پ ن 1: به زور یه کمی بهترم
نمیدونم فردا میتونم برم باشگاه یا نه
پ ن 2: مادر یکی از دوست هام فوت شده
باید یکی از مراسمش را شرکت کنم
شرکت در مراسمات اینطوری واقعا در توان روحیم نیست دیگه
پ ن 3: تصمیم گرفتم فایل تقویم را به صورت عکس بزارم براتون
ببینید اینطوری راحت تر هستید یا مثل هرسال تبدیل به پی دی اف کنم؟
فروردین https://imgurl.ir/uploads/t47873_--1.jpg
اردیبهشتhttps://imgurl.ir/uploads/o572533_--2.jpg
خرداد https://imgurl.ir/uploads/f13740_--3.jpg