روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

چقدر تند تند چهارشنبه میشه

سلام

روزتون بخیر

عید مبعث هم با یک روز تاخیر تبریک میگم

امیدوارم روزهای خوب و بهاری داشته باشین


باید از دوشنبه شروع کنم به تعریف

دوشنبه سرظهر زن دایی جان برایمان الویه و نان داغ سنگک فرستاده بودند، خودم هم ماکارونی داشتم

این شد که زنگ زدم دانیا و گفتم ناهار بیا پیش من

اونم قبول کرد

یکی دو ساعتی با هم حرف زدیم و کلی حالمون خوب شد

دستگاهم را هم آقای تعمیرکار درست کردن و همه چیز ختم به خیر شد الحمدلله


دیروز هم مامان روز شیفت شون را عوض کردن و  برنامه باغچه را ردیف کردیم

صبح که بیدار شدم ماشین را شستم و داخلش را حسابی پارافین زدم  (لطفا در مورد کارواش و آب شهری صحبت نکنید من همه توصیه ها را بلدم... دوست داشتم ماشین را خودم بشورم)

بعدش فوتبال دستی را برداشتم و رفتم باغچه

کلی با مغزبادوم بازی کردیم

به لطف پروردگار روز خوبی بود




پ ن 1 : کلی کار دارم و هنوز اینجا نشستم خیلی آروم و ریلکس

پ ن 2 : کلدانهای نعنا داخل دفتر قد کشیدن و سبزه سبز هستند

پ ن 3 : کمی اوضاع روحیم بهتره


یک روز پر از قرار دوستانه

سلام

روزتون خوش

خوب هستید؟

از صبح زود اومدم دفتر ... اما به شدت مشغول بودم

تو ذهنم پست نوشتم ... چند مدل... اما واقعا وقت نبود که بیام اینجا

باید تا قبل از ظهر یه عالمه کار رنگی رنگی تحویل میشد... و شد ... الحمدلله


یک دوست قدیمی (مربوط به دوران دبیرستان) را در جریان دیدار دوستان پیدا کردم و یک سوء تفاهم کهنه برطرف شد

وقتی بهش فکر میکنم میبینم چقدر امکانات موجود آدمها را نزدیک کرده ... چقدر دنیا کوچیک شده

حالا که سوء تفاهم بعد از سالیان دراز بر طرف شده ... هر دوتامون دوست داریم که بیشتر باهم دیگه وقت بگذرونیم

اسم این دوست را که از این به بعد زیاد در روزمره های من خواهد بود میگذاریم... دانیا

دانیا امروز بهم زنگ زده و قراره که بعدازظهرمون رادوستانه کنیم

یه نگاهی به ذخیره خوردنی ها انداختم و دیدم کاپوچینو و بیسکوییت و یک کمی هم کیک داریم....

برای دیدار امروز کافیه...

للی هم بهم زنگ زده و گفته که عصر برای خرید گوشواره باید همراهش بشم

گفته یک ساعت بیشتر طول نمیکشه...

خلاصه که امروز قراره دوستانه های زیادی داشته باشم و از همین الان لبریز شوقم


پ ن 1 : آقای دکتر به من اجازه نمیدن با للی برم بیرون...

پ ن 2 : آقای دکتر تازگی متوجه شدن که عاشق عکس گرفتن از من هستند

پ ن 3 : گل بگونیای روی میزم دیگه گل نداره

پ ن 4 : بهم یاد بدین لازانیای مخصوص تیلویی با مزه ی بهشتی درست کنم

پ ن 5 : کلی خرید دارم و هنوز حسی که باید را ندارم