روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

برای دوستان

ریحانه جان نگران خواهرت هستم... خبر داری ازش؟؟؟ چرا دیگه هیچی نگفتی...


رها جان نگرانتم دختر، چرا از خودت هیچ خبری نمیدی؟


نل به خاطر سرک کشیدنای دوستای بی ملاحظه ای مثل من در وبلاگ را تخته کردی؟


خانوم (لی لای عزیز) وبلاگ را بستی و دیگه ازت خبری نشد، دلتنگتم دختر جان یه خبری از خودت بده


آقای فرهاد من که نفهمیدم چرا یهو رفتی ولی اگه اینجا را میخونی یه توضیحی بدی ممنون میشم


آناهیتا امروز یادت افتاده بودم، چرا وبلاگت را رها کردی و یهو رفتی؟


هدی جان چند وقتی هست که نیستی و من یادم هست بهت


نظرات 12 + ارسال نظر
اذر شنبه 21 اردیبهشت 1398 ساعت 21:51 http://azar1394.blogfa.com

سلام..طاعات و عبادات قبول ..
خوبی
چقد از دوستان رفتن...ان شاالله ک دلخوش باشن

سلام به روی ماهت
طاعات شما هم قبول
بله ... وبلاگستان داره سوت و کور میشه

محسن از دنیای دوست داشتنی شنبه 21 اردیبهشت 1398 ساعت 22:15

یا امام زمان! همه رو با اسم و ادرس و تاریخچه فعالیت میشناسی؟!!
من ایطوری میشناسم،مثلا: دختر چادر گُلیو که بیماریه عجیبی داره :|
تو توییتر و اینستا هم از رو عکس اواتار و پروفایل میشناسم.حتی خیلی از اسما رو نمیتونم بخونم.

منم همینطوریم ... عین خودت
ولی اینا دوستای نزدیک هستند
هرکدوم مدتهاست که با من اینجا همراه و همدل بودند
مثل خودت

رهآ یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 01:45 http://Rahayei.blogsky.com

اگه از رها منظورت منم :)

هستم .. و خوبم ... دلم میخواد بنویسم از حال این روزام .. ولی هر بار پست جدید باز میکنم تا بنویسم کلمه پیدا نمیکنم و دوباره میبندم.

منظورم خوده خودت هستی
کلمات خودشون پیدا میشن ... شما شروع کن به نوشتن

جزر و مد یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 03:33

همه دارن میرن، هولدن رفت، وب نوشت جراح کم می نویسه، تراویس میخواد بره، دلم می گیره بدون وبلاگ

منم وبلاگ را خیلی دوست دارم
منم از اینکه یکی یکی همه دارن میرن غصه میخورم

فرنوش یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 07:43

سلام تیلوجان.
خوب هستید؟ وقتتون بخیر و طاعات و عباداتتون مورد قبول درگاه حق
من از خواننده های خاموشتون هستم که از طریق وبلاگ نازلی باهاتون آشنا شدم. اول از همه بخاطر این روحیه خوب و مهربونیتون بهتون تبریک میگم.
راستش یه زحمتی داشتم. از وقتی نازلی وبلاگ رو رمزی کرده ازش خبر ندارم. بهش پیامک هم دادم جواب نداد. خیلی نگرانشم. ممنون میشم اگر ازش خبر دارید از طرف من جویای احوالش بشید و مراتب نگرانی من رو از بیخبری بهش ابراز کنید.
خیلی ممنون از لطفتون

سلام به فرنوش جان
ممنونم که همراه و همدل من و دوست جانم هستید
اصلا زحمت نیست
حتما پیغام شما را بهش میرسونم
متشکرم از احوالپرسیتون

هدی یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 07:47

سلام بر عزیز دلم مهربونم قربونت برم من رو شرمنده میکنی عزیز دلم هستم گلی روزی چند بار هم شده میخونمت عزیز منی

سلام به روی ماهت
خب خدا را شکر که خوبی و حال و احوالت خوبه
میخواستم از حالت خبر داشته باشم اخه راه ارتباطی دیگه ای نبود

روشنک یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 08:22

سلام چقدر خوب که یاد دوستاتون هستین ......

انرژی خوب مثل بومرنگه ...... بفرستی باز بخودت برمیگرده........

امیدوارم قطار زندگیتون روی ریل سلامتی و خوشبختی باشه.

سلام به روی ماهت
دوستان خوبی دارم که برام مجازی نیستند و حقیقت دارند... در مورد انرژی نظر من دقیقا همین هست

Reyhane R یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 08:31 http://injabedoneman.blog.ir/

سلام تیلو جان.صبحت بخیر.ممنون که به یادم بودی.برات مینویسم که چی شد.

سلام به روی ماهت
متشکرم از اینکه زحمت کشیدی و وقت گذاشتی و برام نوشتی

Reyhane R یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 09:51 http://injabedoneman.blog.ir/

دوتا کامنت من نرسیدن عایا؟

یکیش را که فکر کردم نباید تایید کنم
و فقط خوندم و دعا کردم برای خواهرجان ... اون یکی هم که هست

نازلی یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 10:45

ننوشتن و رفتن هر وبلاگ نویسی که دوستش داریم خیلی حس بدی داره
اما قطعا وبلاگ نویس به هر دلیلی که میره از سر رضایت مطلق نیست
هیچ آدمی خونه امن خودش دوست نداره ترک کنه

خیلی حس بدی داره بسته شدن وبلاگها

مهدی یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 13:16

نل جواب نداد؟!
منم تو یکی از کامنت ها ازش پرسیدم چرا بستی ولی فک کنم ندید!
خانم تیلو از این دختر بدمشهدی خبری شد, یه خبر هم به من بده.
ممنون

جواب داده بهم ... خدا را شکر گویا که حالش خوب هست و نوشته دیگه نمینویسم
امیدوارم این تصمیم جدی نباشه و بیاد بنویسه
من براش نوشتم شاید زیادی وارد حریم خصوصیت شدم برای همین بستی با خنده نوشته برای همین بستم...

مهربانو یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 14:00 http://baranbahari52.blogsky.com/

عزززیزم چقدر دوستای مشترک داریم .
چقدر دوستانمون رفتن و چقدر دلم برای دونه دونه شون تنگ شده

من در عجبم با اینهمه دوست مشترک چطور زودتر از اینا پیدات نکرده بودم

منم دلم میگیره وقتی وبلاگی تعطیل میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد