روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزمرگی

سلام

روزتون خوش


دیشب به محض اینکه رسیدم خونه دیدم مامان خیلی خسته هستن و آشپزخانه به شدت نامرتب و در هم...

مامان از صبح درگیر تهیه سس پاپریکا بودن و خونه کلا منفجر بود

تازه مهمان هم اومده بود

منم رفتم توی آشپزخانه و با آخرین سرعت ممکن مشغول بشور و بساب شدم

بعد هم مقداری فلفل دلمه ای برای فریز آماده کردم ... مقداری هم آب گوجه گرفتم... یخچال را مرتب کردم و با کمک بابا سس ها را آماده فریز کردیم

خلاصه که در این میان و بلبشو مادرخانمی داشتن خیارشور درست میکردن

یعنی کارخانه تولید مواد غذایی اینهمه کار نداره که تو خونه ی ما اینهمه کار هست

مقداری انگور و انجیر هم از باغچه آورده بودن که بسته بندی کردم و آماده شد که فردا برای خاله ها و مادربزرگ برده بشه

دیگه واقعا خسته شده بود

یکی از شکلاتهایی که للی برام آورده بود با چای خوردم و رفتم تو رختخواب

نای حرف زدن با آقای دکتر را هم نداشتم ... یک تماس کوچولو و خواااااااااااااااب

صبح با صدای ساعت گوشی پریدم بالا

سریع دوش گرفتم و کمی اتاقم را مرتب کردم

آقای سرویس کار کولر اومدن و یکساعتی با کولر اتاقم درگیر بودند... در نهایت درست شد

مامان را رسوندم خونه مامانشون

پدر را رسوندم یه خانه ی بهداشت ... تز جدید برای تهیه دارو و انسولین و ...

و خودم دفتر هستم



پ ن 1: ببخشید که دوباره میپرسم ، کسی از دلژین خبر نداره؟

پ ن 2: هنوزم موفق به خرید ویواریوم نشدم

پ ن 3: کاش قبل از قضاوت با هم دیگه کمی حرف بزنیم

پ ن 4: پدر یکی از دوستانم درگیر بیماری هستند، هنوز تشخیص درستی داده نشده و کلافه شدند، لطفا براشون دعا کنید.

نظرات 13 + ارسال نظر
بهامین سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 10:40 http://notbookman.blogsky.com

چرا واقعا بعضی اوقات مامان ها تو یه روز میخوان چند کار انجام بِدن:|
هم خودشون خسته میشن هم ما

خداقوت به تیلو عزیز
امیدوارم حال پدر دوستت بهتر بشه
منم از دلژین بیخبرم

والا مامان ها انگار با خودشون لج هستند... اینهمه کار میکنن
متشکرم
الهی آمین... برای پدر دوستم دعا کنید... انشاله که انرژی و اثرش را اول توی زندگی خودتون حس کنید
کاش یه خبری میداد... چقدر بی خبر رفته

الی سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 11:42 http://elhamsculptor.blogsky.com/

قضاوت کردن و سرک کشیدن تو زندگی ادما متاسفانه بخشی از فرهنگ غلط جامعه ما شده انگار

خسته از کار نباشی

راست میگی
خسته ی کار بودن خوبه... الهی خسته ی غصه و غم نباشی

رسیدن سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 11:51

بابا ای ول چقدر کار کردی تو . واقعا خسته نباشی . هیچ دختری این کارو نمیکنه مگر اینکه منصف باشه جااان عزیزم راست میگم . میتونستی خودخواه بشی و بگی خب منم سرکار بودم و خسته م . چقدر خوب که مامانت کدبانو و محصولات خونگی داره و تو هم ازش یاد میگیری. دلم سس پاپریکا تو رو خواست با اینکه اصلا مصرف ندارم ولی میدونم خوشمزه ست برای همین دلم خواست . نوش جان تون همه این نعمت ها . و چقدر خوبه که اصلا تنهاخوری نمیکنید و هوای دیگران رو هم دارید .
تیله قشنگ

عزیزمی
کاش نزدیک بودی برات سس میاوردم
اگه خواستی بگو دستورش را بهت بدم
برای ماکارونی و پیتزا و لازانیا عالیه... به جای رب گوجه فرنگی ازش استفاده میکنم
بخصوص که مامان به خاطر مغزبادوم اصلا تندش نمیکنن

نل سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 12:37

چطوری سس پاپریکا درست میکتین؟
و دیگر اینکه خدا بهت اجروپاداششو بده کمک حال بودی

گاهی دختری میشم که دلش میخاد بره داخل یک جنگل و یک باغچه داشته باشه و همه چی طبیعی خودش درست کنه و با حیوونهای خونگیش حال کنه...
گاهی دختری میشم که همه چی اماده شده باید برسه دستم و منم بیشنم و سرویس بهم بدن و صبح به صبح برم گردش و تفریح برای خودم و مسافرت و تجارت کنم...


بین این دو زن در کشاکش هستم...

گاهی منم میشم مث مامانت اکثر چیز طبیعی درست کنم...
گاهی میشم‌ اماده خرید کردن و اینکه:وقتی همه چی هست.چرا درست کنم و وقتمو بزارم؟

فلفل دلمه ای ها را میشوریم و اون تخمه های وسطش را در میاریم
بعد سه بار داخل آب میجوشانیم تا اون تلخی فلفل گرفته بشه
بعد به همان میزان گوجه فرنگی اضافه میکنیم و میزاریم مثل رب گوجه فرنگی حسابی پخته بشه و آبش کشیده بشه، بعد نمک و فلفل و پودر سیر و کرفس به میزانی که دوست داریم اضافه میکنیم
در آخر کار بد نیست که میکسش کنیم تا صاف و یک دست بشه


منم در درونم زن های زیادی زندگی میکنند که هر روز یک رنگ و یک مدلی هستند
باید کمک حال مادرم باشم... اما واقعیت من خیلی هم کمک حال نیستم چون قسمت عمده ای از روز را بیرون هستم

خاله ریزه سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 13:35

خسته نباشین حسابی
راستش منم خیلی دلم میخواد ازش خبردار بشم ولی خبری ندارم ازش

فدای مهربونیات دختر جون

یعنی همینطوری بی خبر رفته؟
حتما به دوستای نزدیکش اطلاع داده و ما را دوست نزدیک ندونسته
من از سفر که برگشتم رفته بود

لاندا سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 13:37

عه پس اسمش ویواریومه؟ منم دو سه هفته پیش از همینا کادو گرفتم. خیلی باحاله. تازشم من نمیدونستم شما اصفهان زندگی می کنید. کلی شاد شدم فهمیدم الان. من تا حالا اصفهان نرفتم. یعنی گویا در سه سالگی رفته ام ولی خب هیچی یادم نیست. خیلی دوس دارم بیام شهرتون.
برای پدر دوستت هم دعا می کنیم

اره اسمش را منم تازه یاد گرفتم
دیدم ویواریوم شما را ... خیلی خوشگل بود
انشاله ک بزودی یه سفر خاطره انگیز میای اصفهان
متشکرم از دعاهای خوبت

فرشته سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 15:02

دلژین دوتا پست خداحافظی نوشت وبعد رفت مطمنم همین دور وراست

اخه چرا
من دلم براش تنگ شده
من بهش عادت داشتم

مردیت گری سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 15:44 http://gbm2021.blogsky.com

باریکلا :) من این چیزهای خونگی رو خیلی دوست دارم
من از دلژین خبر دارم :) حالش خوبه.

کاش نزدیکمون بودی
خوش به حالت
چرا تو از دلژین خبر داری من ندارم
بهش سلام برسون

روشن سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 15:51 http://roshann.blogsky.com

مادر خانومی منم همش در حال این کارهاس....
الانم مشغول درست کردن نازخاتونه
خسته نباشی ......کمک کردن ب مادرها کار خیلی خوبیه ....
ویواریوم خیلی جذابههههه ....
ولی ب علت داشتن یک عالمه گلدون مادر خانومی نمیزاره بخرم:(((((
حال خودت خوبه؟؟؟ قرار عاشقانه نمی زاری بعد سفر؟
من چقدرررررر نوشتم ها
یه پست شد خودش شرمنده

افرین به مادرخانومی کدبانو
ناز خاتون را نمیشناسم؟ ولی میدونم شما شمالی ها همه ی خوردنیهاتون خیلی خیلی خوشمزه هستند و البته پر از بادمجان
برای یه مناسبتی بخر و بهشون هدیه بده
اونوقت خودت هم لذت میبری
چرا انشاله یه قرار عاشقانه به زودی در راه است

روشن سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 19:04 http://roshann.blogsky.com

نازخاتون یه دسر محلیه ک اتفاقا بادمجون داره ....
راستش من دوست ندارم طعم بادمجون کبابی رو
ولی به شدت بادمجون سرخ کرده دوست دارم ...برای همین نازخاتون نمیخورم ..
حتما تولدش هم نزدیکه اتفاقا:)

دسر؟
نخوردم
باید حتما یه سرچی بزنم و درست کنم ... هرچند دستپخت اصلی مامان خانم شما نمیشه
منم بادمجان را سرخ شده خیلی دوست دارم
خب پس ایده کادو تولد هم داری دیگه

سحر چهارشنبه 17 مرداد 1397 ساعت 00:04 http://roya-94.blogsky.com/

خیلی روزمرگی قشنگیه
حتمن خدارو باباتش شکر کن


واقعا باید شاکر پروردگار باشیم
منم به نوبه خودم توی زندگیم سختی و غصه دارم اما همیشه سعی کردم خوبیها را پر رنگ تر ببینم

نل چهارشنبه 17 مرداد 1397 ساعت 00:39

از پست 1398 تا 1404 بنابه درخواست شما نوشتم عزیزم.و اینکه فردا یک سری طالاعات دیگه میزارم عزیزم

من درباره پوستت و مو و... اطلاعاتی ندارم.اگر بهم اطلاعاتی بدی بیشتر و هدفمندتر میتونم راهنماییت کنم.

ممنونم از اعتمادت

وای چقدر خوبی .... ماهی ... یه دونه ای
ممنون
ممنون

x شنبه 3 مهر 1400 ساعت 11:43 http://Malakiti.blogfa.com

به نظرم آنقدر که ددرست کردن این مدل خوراکی های خونگی جذابیت داره ٫ سرگرمی و جذابیتش بیشتر از خوردنش هست
هر چند بعدش خیلی ریخت و پاش داره
من که خیلی تابلو تو این کارا

حاضرم صبح تا شب بیرون از خونه کار کنم اما کار خونه نکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد