روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

از صبح داریم کلوچه میخوریم

سلام

روزتون خوش


امروز صبح قبل از اینکه بیام دفتر مامان مغزبادوم زنگ زد گفت میخواد بره دندان پزشکی

امروز روز شیفت مامان بود

بابا هم که طبق معمول میومد دفتر

بنابراین مجبور بودیم مغزبادوم را بیاریم دفتر

با بساط صبحانه اومدیم

از صبح هم بساط میوه و کلوچه و آب را گذاشتیم براش روی میز

بساط آبرنگ و نقاشی هم این ور میز

بساط کاردستی هم اونورتر

خلاصه که از کار و طراحی هیچ خبری نبود... به امید اینکه ظهر بشه ... خواهر بیاد

خواهر که اومد ، مغزبادوم خانم تصمیم گرفتن که تا شب بمونن

با گریه و زاری همه را راضی کرد و موند...

تا این لحظه که من موفق به انجام هیچ کاری نشدم

تمام مدادرنگیهام پخش هست روی میز

کلی خوردنیه نصفه نصفه

آبرنگ و یه نقاشی نصفه

کاردستی نصفه و یه عالمه مقوا و قیچی و چسب

و ....





پ ن 1: آقای دکتر صدبار تا ظهر زنگ زد... دلتنگی خر عست

پ ن 2: برنامه قطعی برق را از سایت دریافت کردم ... باید یه برنامه ریزی وجود داشته باشه... اما انگار برنامه شون هم بیخوده... چون درست نیست

پ ن 3: میگه میخوام برم کلاس سفال.. اما همون اول هم گفتم فقط به شرطی که تو باهام بیای... چون من بدم میاد دستام گلی بشه

نظرات 4 + ارسال نظر
رسیدن سه‌شنبه 12 تیر 1397 ساعت 21:39

روشن سه‌شنبه 12 تیر 1397 ساعت 22:39 http://roshann.blogsky.com

اره بچه ها واقعا میتونن همه چی و مختل کنن
وااای کلاس سفال خوبههه خیلی

واقعا توانایی بالایی در گند زدن به همه چیز دارن

بهامین چهارشنبه 13 تیر 1397 ساعت 02:58 http://notbookman.blogsky.com

سپری کردن روز همراه فرشنه های کوچولو،باهمه شیطنت هاشون
شیرینه

بله خیلی زیاد
فقط حواسمون باشه شیرینی زیادی هم خوب نیست و باعث قند خون میشه

دندون چهارشنبه 13 تیر 1397 ساعت 08:52 http://shab-roooz.blogsky.com/

اینجور که تو تعریب میکنی دلم میخواد بیام پیشت برات کار کنم....
سلام چطوری تیلو؟

ای جان
شما لطف دارین
خوبم شکر خدا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد