روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

در جهان دیگری هستم

سلام

عصرتون خوش


امروز ، روز ارتش بود...

طبق معمول هرسال میدونستم که مسیری که منتهی میشه به مهدکودک مغزبادوم و دفتر من را از ساعت 6 و نیم صبح میبندن

و دسترسی به اون نقطه جز پیاده میسر نیست

این بود که با خواهر تصمیم گرفتیم مغزبادوم امروز نره مدرسه

منم  با پدرجان برای یه سری کارهای بانکی از یه مسیر دیگه رفتیم بانک

دیروز پرونده برای کار بانکیم را تکمیل کرده بودم و آقای متصدی فرمودن فردا اول وقت بیا

و من اول وقت رفتم و ایشون فرمودن ... این کار ساعت 10 و نیم انجام میشه

این بود که یک ساعت و نیم وقت اضافه داشتیم

این شد که با پدرجان قدم زدیم... و از هوای نیمه سرد بهاری لذت بردیم

وقتی هم کار تمام شد پدرجان را رسوندم خونه... دیدم نزدیکه ظهره

موندم خونه

ناهار خوردم

و بعد ازظهر اومدم دفتر

تمیز کاری کردم و نشستم پای مقاله برای بابای مغزبادوم


الان دلم تند تند میزنه...



پ ن 1: تولد آقای دکتر اوایل اردیبهشت ماه هست.... دلم میخواد براش تولد بگیرم

پ ن 2: اصلا آقای دکتر تو فاز این کارا نیست و این جور برنامه ها لذت نمیبره

پ ن 3: من بار اول که خاله شدم ، کل دنیام عوض شد... نمیدونم چرا الان خیلی ذوق نمیکنم

پ ن4: باید یه کارهایی را برای نی نی تازه شروع کنم


نظرات 12 + ارسال نظر
هفت مین چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت 18:03 http://7min.blogsky.com

پدر مادرا الان خیلی خوب شدن قبلا ما تو راه مدرسه هم شهید میشدیم بابامون میبستمون به یه تخته ای چیزی کولمون میکرد میبرد سر کلاس میشوندمون :/


وای نمیدونی منم یه خاطره دارم
والا مامان بابای منم به هر بدبختی بود منو میکشیدن میبردن مدرسه
آخرشم هیچی نشدم
بازم بابا و مامان شما نتیجه گرفتن

هفت مین چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت 18:05

بذار نی نی جدید بیاد بازم خوشحال میشی :)
خاصیت نی نی ها اینجوریه

اره دقیقا حس اومدنشون همینه
اما ...

لیلی چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت 18:17

لحظه دیدار نزدیکست
باز من دیوانه ام مستم
باز میلرزد دلم،دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های! نپریشی به غلفت زلفکم را، دست!
های! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ!
وآبرویم را نریزی دل!
ای نخورده مست...!
لحظه دیدار نزدیکست...

لیلی چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت 18:24

عزیزدلم...
خوشحالم برات
بهت پیشنهاد میکنم ب سبک و سیاق خود اقای دکتر تولدشو تبریک بگی مثلا خیلی ساده با هدیه ای که در نظر گرفتی چون چنین ادمهایی تو نظرشون این کارا احمقانه اس و البته ب وقتش بهش بفهمون که میخواستی اونطور که اون میخاد باشه
اومدن هر نی نی قبل از هرچیز امادگی والدینشو میطلبه و ما رو وقتی خوشحال میکنه که مطمین باشیم اون بچه جاش خوبه و خوشبخت خواهد شد
وقتی زندگی خاهرت متزلزله طبیعیه که حس های مختلف در هم میشنو اون شوق و ذوق در بین اونهمه استرس و بی اعتمادی گم میشه
دعا کنیم اومدن بچه تغییری اساسی در زندگی اونا ایجاد کنه که گاها هم یکسری مشکلات بین زوجین هس که واقعا بااومدن بچه از بین میره یا کمرنگ میشه
امیدوارم ازاین نوع باشه و قدمش خیر باشه واسه همه مون:ن

فدات
فدات

اون دقیقا به یه تبریک قانع هست و با همون خوشحال میشه و راضی هست
و هیچ وقت اعتراض نمیکنه
انشاله که نی نی سلامت باشه و بابا مامانش خوشبخت
خیلی خوب حسم را درک کردی
متشکرم
انشاله که همینطور باشه
انشاله برای همه خیر و خوشی در راه باشه

عاطفه چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت 19:28

من هرگز فکر نمیکردم برادرزاده امو آنقدر دوست داشته باشم الان عزیزترین موجود زندگیمه...
به نظرم همون تبریک رو به آقای دکتر بگو چیزی که دوست داره

بعضی وقتا این موجودات فسقلی دوست داشتنی میشن همه ی دنیای آدم

m چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت 19:40 http://freebtc.blogsky.com

سلام. وبلاگتو دیدم خوب بود... ولی چرا از وبلاگت کسب درامد نمیکنی؟ کافیه یه لینک بذاری تو وبلاگت بعد هر کسی که وارد وبلاگت شد و روی اون لینک کلیک کرد مبلغ 500 ریال به ازای هر کلیک در میاری

http://freebtc.blogsky.com

ممنون از پیشنهادت

kata چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت 20:32 http://chapol.blogsky.com

منم میخواااااااااااام خاله شم
خوش به حالت
وای من ابجیم بچه دار نمیشه نمیخواد میگه زودع

انشاله که میشی
به موقعش
وقتی خاله بشی متوجه میشی که این فسقلی ها میتونن دنیای آدم را عوض کنن

نل چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت 20:39

وااای تیلو نوشتی تولد اقای دکتره
اصن من چشمهام برق زد
ایشالله یک قرار عشقولانه عالی و پر از زیبایی داشته باشین
پیشاپیش هم مبارک تولدشون

برق چشمات بهم کلی انرژی داد
واقعا که عاشقانه ای بود بینظیر

زرین هور چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت 22:54 http://www.zarrinhoor.com

سلام
وبلاگ بسایر مفیدی دارید
به سایت ما هم سری بزنید و از مطالب اختصاصی و مفید ما استفاده کنید(پست های جذاب و آموزشی همراه با ترفند های باحال)
http://www.zarrinhoor.com
همچنین، میتونید با کمترین هزینه ممبر واقعی تلگرام خرید کنید و ...
منتظر حضورتان هستیم

سلام بر تیلو جان
تولد جناب دکتر مبارک انشالله سلامت باشن و خدا بهشون تن سالم بده

نی نی!! حدس زدم برای چی خوشحال نیستی
کامنت ها رو که دیدم متاسفانه حدسم درست بود

حس عجیبیه
یکی از چیزهای این دنیا و حکمت خدا که هنوز درک نکردم همینه
مسلما با عقل ناقص من جای هیچ حرف و نظری نمی مونه
سر تا پای من پر از ی وحشت عجیب میشه این جور موقع ها
بعد به خودم میگم حتما لیاقت ندارم!!
خدا خیر سر راه نی نی قرار بده خودش مدبر پ عالم هست

سلام بر دوست جون خودم سپیده بانو
متشکرم عزیزدلم
ممنون که درکم میکنی
اره حس عجیبی دارم.. انگار پر از دلهره ام
اما منم به حکمت خداوندی معتقدم و دل میسپارم به هرچیزی که حضرت حق مقدر فرموده
تو با اینهمه خوبی و انرژی مطمئنا لایق بهترینهایی

لیلی پنج‌شنبه 30 فروردین 1397 ساعت 09:12

لحظات خوبی براتون ارزو میکنم عزیزم

لیلی پنج‌شنبه 30 فروردین 1397 ساعت 18:48

اطلاعیه
کسی ی دختر خوشکل و جذاب و عاشق با ی اقای دکتر دست تو دست ندیده؟
لطفا بمحض مشاهده خبر دهید دلمان تنگیده


فدای دلتون بشم من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد